نامه همسر حسین نورانینژاد به سعید حجاریان
۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه
سلام بر شما
چشممان روشن شده به ديدار مجددتان كه مانند موهبتي نامنتظر به اين روزهاي سياه روشني بخشيده است.
چشممان روشن شده به ديدار مجددتان كه مانند موهبتي نامنتظر به اين روزهاي سياه روشني بخشيده است.
از چند هفته پيش كه حسين همسرم را به بند كشيده اند چندين بار قلم به دست گرفتم تا به خانواده بزرگ حزب مشاركت بنويسم به رغم اين كه تحمل اين روزها برايم سخت است هرگز لحظه اي بر درستي راهي كه حسين پيموده ترديد نكرده ام و بسيار شاكرم از اين كه حسين در كارنامه اي كه به افتخار از حزب مشاركت در تاريخ خواهد ماند سهيم است.
در نامه هاي ناتمامم بسياري را مخاطب قرار دادم از آن خوباني كه هنوز در بندند تا زناني كه اين روزها بار سنگيني را بردوش مي كشند؛ بار ظلمي كه بر همسرانشان و بر جنبش سبز آزادي خواه اين مردم رفته است.نامه هايم ناتمام ماندند چرا كه هرگز واژگان از چنان ظرفيتي براي بيان آنچه كه بر دلم مي گذرد برخوردار نيستند.
اما امروز مي خواهم به شكرانه آمدنتان و از آن رو كه شما را نماد جريان اصلاح طلبي در ايران مي دانم مخاطب قرارتان دهم.شما را مخاطب قرار مي دهم چرا كه مي دانم در پس چهره متفكري كه به راستي مغز اصلاحاتش مي خوانند چه روح عارف مسلكي حضور دارد كه حرف دل را نگفته مي فهمد .شما را مخاطب قرار مي دهم چرا كه مي دانم در دل حسين با شما چه حكايت هاست؛ حكايتي كه مي دانم تنها با دو بزرگ ديگر دارد علي شريعتي و مهدي بازرگان.شما را مخاطب قرار مي دهم چرا كه باور دارم ارزش انسانها به خاطر سختي هايي است كه در راه مردم مي كشند از اين رو شما از با ارزش ترين ها هستيد.
سعيد حجاريان عزيز
حتما حالا ديگر از آن چه كه در مدت نبودنتان بر اين مردم رفته خبر داريد.شما و ديگر عزيزانمان را به بند كشيدند؛ عده اي در به در شدند و از همه سخت تر سهراب كشاني بود كه به راه افتاد.به اين سختي ها روزهاي اخير را هم اضافه مي كنم ؛ روزها يي كه انگار كش مي آيند و دقيقه هايي كه نمي خواهند از سرم بگذرند و خانه اي كه بي حضور حسين نمي توانم تحمل كنم. اما با همه اين وجود مي گويم هر لحظه به راهي كه حسين در كنار شما رفته است بيشتر مي بالم.تحمل اين دوري براي من سخت است اما اگر حسين تنها به خاطر اعتراض به ظلمي كه در اين مدت بر شما رفت ؛ به بند كشيده شده بود باز هم آن را روا مي دانستم حتي اگر اين روزهاي تلخ سالها طول بكشد.
نزديك به 30 روز است كه حسين در سلول انفرادي اوين به خلوت نشسته است ؛ مي شناسمش و مي دانم با ايماني كه دارد اين روزها را تاب مي آورد جز اين هم انتظاري نيست مگر نه اينكه مردم ايران تا كنون براي آرمانهاي سبزشان هزينه ها داده اند؛ پس من صبور مي نشينم و تا روزي كه بيايد ديگر حتي آه هم نمي كشم.
پرستو سرمدي
همسر حسين نوراني نژاد رييس كميته اطلاع رساني جبهه مشاركت
ارسال به:
0 نظرات ::
ارسال یک نظر