آخرین خبرها

متن کامل گزارش روزنامه ی معروف اسپانیایی،وانگواردیا، از دریاچه ی ارومیه

۱۳۸۹ فروردین ۱۴, شنبه

متن کامل گزارش روزنامه ی معروف اسپانیایی،وانگواردیا، از دریاچه ی ارومیه

روزنامه ی پرتیراژ وانگواردیا در گزارشی به روند نابودی دریاچه ی ارومیه پرداخت.


به گزارش سانا در این نوشته با اشاره به اهمیت دریاچه ی ارومیه که به عنوان یکی از میراثهای بشری در سازمان ملل به ثبت رسیده است، به سیاستهای رژیم ایران در خشک شدن عمدی این دریاچه پرداخته شده است.


متن کامل این گزارش به شرح زیر است(با تشکر فراوان از جناب اسماعیل صفوی جهت ترجمه ی این گزارش):


وانگواردیا چهارمین روزنامه ی پر تیراژ اسپانیا: دریاچه ارومیه در حال مرگ است


دریاچه ی ارومیه که توسط یونسکو از سال ۱۹۷۶ یک منطقه ی حفاظت شده اعلام شده است در خطر نابودی می باشد. این دریاچه که در شمال غربی ایران نزدیک مرز ترکیه واقع شده، با زیبایی بی نظیر خود از لحاظ اکولوژیک دارای اهمیت ویژه است. این دریاچه ی فوق نمکی در مرز بین استانهای آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی واقع شده و در میان راه بین تبریز و ارومیه قرار دارد. بیستمین دریاچه ی بزرگ دنیا و دومین دریاچه ی نمکی دنیا می باشد. غلظت نمک در این دریاچه به حدی است که آبزیانی نظیر ماهی توانایی زندگی در آن را ندارند و تنها گونه هایی از سخت پوستان قابلیت زندگی در این آبها را دارند. سالانه انواع گوناگونی از پرندگان مهاجر نظیر پلیکان ها و فلامینگو ها در جزیرهای صد و دو گانه ی این دریاچه اقامت می کنند. این دریاچه بخاطر ویژگیهای منحصر به فرد خود مورد توجه دانشمندان از سراسر جهان می باشد.


علاوه بر پرندگان مهاجر، این دریاچه ی مرده مورد توجه توریستهای محلی به خصوص در فاصله ی تابستان می باشد. جزایر این دریاچه همیشه پراز خانواده ها و جوانانی است که در حال استراحت و یا مشغول شنا کردن در آبهای این دریاچه هستند. آبهایی که مشهور به داشتن خاصیت درمانی می باشند. در فاصله ای نه چندان دورتر کیوسک هایی که بستنی، آب جوش یا چای و اغذیه می فروشند به چشم می خورد. چند قایق که مردم را بین جزایر حمل میکنند نیز جلب توجه می کنند. جزایر نیز به نوبه ی خود به علت شکل خاص و طبیعت بی نظیر خود جالب توجه می باشند. بخصوص دومین جزیره که مزار هولاکو خان نوه ی چنگیز خان در آن واقع شده از لحاظ تاریخی هم دارای اهمیت است.


علیرغم اهمیت تاریخی و زیست محیطی این منطقه، دولت جمهوری اسلامی ایران به نظر نمیرسد که کوچکترین نگرانی در باره ی این منطقه داشته باشد. درصد نمک دریاچه در سالهای اخیر به علت ساخت و ساز سدها و آب بندها بر روی رودخانه های تغذیه کننده ی این دریاچه و انحراف این رودها به دلایل تامین آب کشاورزی که همگی بدون در نظر گرفتن اثرات سو ء زیست محیطی و بدون انجام مطالعات کافی انجام گرفته بسیار بالا رفته است. علیرغم هشدار و اعتراض کارشناسان بین المللی و فعالین محیط زیست و ارگانهای فعال در امور محیط زیست در باره ی اثرات مخرب این ساخت و ساز ها که منجر به خشکی این دریاچه در طولانی مدت خواهد شد و اکوسیستم و ساختار جمیعت منطقه را مورد هدف قرار داده است، مقامات رسمی هیچ اعتنا و توجهی از خود نشان نداده و هیچ تحقیقی از سوی دولت در این باره انجام نمی شود. به عنوان مثال در طی آخرین اقدام غیر مسؤلانه ی دولت که احداث جاده ی شهید کلانتری در وسط دریاچه می باشد، یک تپه در کنار دریاچه تخریب و خاک حاصل به درون دریاچه ریخته شده است!


مطالعات دانشگاه ارومیه نشان می دهد که این دریاچه در صورت تداوم رویه ی کنونی بسیار پیشتر از زمان پیش بینی شده یعنی در طول هفت سال خواهد خشکید. تا به حال ۲۰ سد بر روی رودخانه های منتهی به این دریاچه به خصوص زرینه رود و سیمینه رود ساخته شده است. از بین ۲۷۵ پروژه ی مطالعه شده که ۲۱۳ تای آنها اجرایی خواهند شد ۷۱ عدد آنها سد، ۱۲۴ عدد پروژه ی انتقال آب و ۱۹ ایستگاه پمپاژ برای مقابله با سیل می باشند. به این ترتیب مساحت دریاچه تا سال ۲۰۱۷ به ۴۰ کیلومتر مربع تقلیل خواهد یافت. بنا بر تحقیقات انجام گرفته آب مورد نیاز کشاورزی منطقه بسیار بیشتر از مصرف شهرها که ۹.۱ درصد کل را شامل می شود می باشد. دولت به جای اجرای طرحهای ارتقای سیستمهای قدیمی و غیر اقتصادی آبیاری و آبرسانی کنونی به منظور بالا بردن بازده و کم کردن هدر رفتن آب، تصمیم به اجرای پروژه های سد سازی فوق الذکر گرفته است. این تصمیم علیرغم نظر اکید کارشناسان مبنی بر بی فایده بودن احداث سد در صورت عدم بازسازی و بهینه سازی سیستم های انتقال آب گرفته شده است.


تا کنون بیش از ۴۰ درصد از مساحت دریاچه (۱۲۰۰ متر مربع) تبدیل به صحرای نمکی با ضخامت نمک ۶۰ تا ۷۰ سانتیمتر شده است که در صورت عدم توجه عاجل سرنوشتی مشابه دریاچه ی آرال در انتظار این دریاچه نیز می باشد. در صورت خشک شدن دریاچه قربانیان آن تنها آبزیان یا پرندگان نخواهند بود. سرنوشت مردم ساکن ۴۰ روستای واقع در شرق دریاچه چیزی جز مهاجرت به شهرها نخواهد بود. هم اینک نیز بادهای نمکی مشغول تخریب مزارع سیب و انگور روستاییان اطراف دریاچه می باشد که این تنها یک آغاز برای مصیبت است. این مصیبت یک بار پیش از این در استان سیستان و بلوچستان تجربه شده که رودخانه ی هامون که از افغانستان عبور می کند دیگر آبی برای دریاچه نیاورد که نتیجه ی آن بی خانمان شدن هزاران نفر از اهالی آن منطقه شد.


بسیاری از گروهای فعال سیاسی در ایران عقیده دارند مشکل اصلی بر سر راه حیات دریاچه ریشه در دقت یا عدم دقت دولت بر مسائل زیست محیطی ندارد و این سرنوشتی است که بر سر تمامی مناطق غیر فارس نشین کشور به خصوص مناطق ترک نشین آمده و خواهد آمد. یک روستایی به نام حسین(نام مستعار) در این باره می گوید:"تنها کاری که دولت پان فارس احمدی نژاد از زمان تصدی امور انجام داده است بدتر کردن شرایطی است که از دوران پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ یعنی زمان شاه سابق آغاز شده بود. اگرچه در دوران شاه وجود فرح که اصلیتی تبریزی داشت و نیز حضور افراد با نفوذ وطنپرست تورک تبار مانع از فراموش شدن کامل منطقه می شد".


یاشار اهل ارومیه نیز در این باره می گوید:"فرهنگهای غیر فارس همگی تحت فشار و در شرف نابودی هستند. علیرغم وجود حق تحصیل و آموزش زبان مادری در قانون اساسی، ما از آموزش زبان مادری خود محروم هستیم، لهجه ی ما همیشه مورد تمسخر قرار می گیرد و تمامی رفتگرهای سریالهای تلوزیونی تورک هستند، رسانه های دولتی پا را فراتر نهاده و اقدام به توهین هم می کنند (اشاره به جریان کاریکاتور چاپ شده در روزنامه ی ایران در سال ۲۰۰۶ که با راهپیمایی های متعدد مورد اعتراض شدید تورک زبانهای ایران قرار گرفت) او همچنین ادامه می دهد:"متاسفانه در طی سی سال گذشته صنایع و کارخانه های موجود در منطقه یک به یک به سوی ورشکستگی سوق داده شدند در حالی که شهرهای فارس نشین نظیر اصفهان و تهران صحنه ی سرمایه گذاری های عظیمی گشتند".


حسین نیز در این باره می گوید:"به نظر می رسد آنها به کل فراموش کرده اند که اصفهان توسط سلسله ی تورک تبار صفوی پایتخت اعلام شد و همه ی آثاری که همیشه موجب افتخار فارس ها شده و زیبایی شهر مدیون آنهاست ساخته ی آنهاست یا تهران نیز توسط سلسله ی قاجار که آن هم یک سلسله ی تورک تبار بود پایتخت گشت."


بر اساس آمار رسمی تورک زبان ها با داشتن ۲۵ درصد جمیعت ایران بزرگترین اقلیت ایران را تشکیل می دهند. بر اساس بند ۱۵ قانون اساسی ایران زبان رسمی ایران فارسی است ولی آموزش و تدریس زبانهای محلی در مدارس و کاربرد این زبانها در رسانه ها به همراه زبان فارسی مجاز می باشد. اگرچه واقعیت چیز دیگریست و تدریس زبان تورکی ممنوع است. ولی تلویزیون محلی دولتی برنامه هایی به زبان تورکی پخش می کند و روزنامه های محلی اجازه ی چاپ به زبان تورکی را دارند ولی به همراه زبان تورکی این روزنامه ها مجبور به استفاده از زبان فارسی که همه خواندن و نوشتن این زبان را می دانند هستند.


حقیقت تلخ ناپدید شدن تدریجی دریاچه ی ارومیه به نظر می رسد تنها به دلیل اهمیت ندادن دولت ایران به مسائل زیست محیطی و اکولوژیک نمی باشد. این مساله به نظر می رسد در ناتوانی دولت در توسعه ی مناطق اقلیت نشین و ترکیب اقلیت ها در میان بقیه بجای حذف آنها از منابع بودجه ی دولتی میباشد. این امر در حالی صورت می گیرد که این خصوص یعنی همزیستی اقوام مختلف ایرانی در قانون اساسی هم پیش بینی شده است.


آیا دریاچه ی ارومیه از میان یک اختلاف نژادی جان سالم به در خواهد برد؟ باید امیدوار نشست و منتظر بود اما از دست دادن یک اکوسیستم مساله ای نیست که یک قوم یا طایفه در باره ی آن حق تصمیم گیری داشته باشد. این مساله ی است که در صورت وقوع تمام انسانها را خواهد آزرد.



http://www.lavanguardia.es/lectores-corresponsales/noticias/20090908/53780930504/el-lago-urmia-agoniza.html

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

طراحی شده توسط ندای ایران زمین