آخرین خبرها

پیشنهاد احمدی نژاد برای نشستن بر سر یک میز با اوباما

۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

رئیس جمهوری ایران پیشنهاد کرده است که مذاکرات کشورش با پنج عضو دائمی شورای امنیت و آلمان، تا سطح سران ادامه یابد.
محمود احمدی نژاد روز چهارشنبه ۸ مهر (۳۰ سپتامبر) در حاشیه جلسه هیأت دولت ایران به خبرنگاران گفت که برای مذاکره با کشورهای گروه ۱+۵ ساختاری پیشنهاد کرده که در آن "مجمع سران" نیز پیش بینی شده است.
او گفت که در این پیشنهاد سه کمیته تخصصی در نظر گرفته شده که مصوبات خود را به "شورای نمایندگان" کشورها ارجاع می دهند و تصمیماتی که در این شورا مورد توافق قرار گیرد، نهایتا در مجمع سران بررسی خواهد شد.
گروه ۱+۵ شامل کشورهای آمریکا، بریتانیا، فرانسه، روسیه و چین به عنوان اعضای دائمی شورای امنیت به همراه آلمان است.
این نخستین بار پس از قطع روابط ایران و آمریکا در فروردین ماه سال ۱۳۵۹(آوریل ۱۹۸۰) است که یک مقام عالی رتبه جمهوری اسلامی، آمادگی خود را برای نشستن بر سر میز "مذاکره" با یک رئیس جمهور آمریکا اعلام می کند.
آقای احمدی نژاد حدود سه سال پیش به جورج بوش، رئیس جمهوری وقت آمریکا پیشنهاد کرده بود که در یک "مناظره" با او شرکت کند، اما در آن زمان صحبتی از "مذاکره" نکرده بود.
'مذاکرات طولانی'
رئیس جمهوری ایران پیشنهاد تازه خود را در آستانه آغاز دور جدید گفت و گوهای کشورش با گروه ۱+۵ که قرار است روز پنجشنبه ۹ مهر (اول اکتبر) آغاز شود مطرح کرده است.
او گفته است که ایران آماده مذاکراتی "طولانی"، "هدفمند" و "سازنده" است.
این در حالی است که سران آمریکا، بریتانیا و فرانسه اخیرا اعلام کرده اند که انتظار پاسخی صریح و "فوری" از ایران دارند.
نیکلا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه گفت که اگر ایران تا ماه دسامبر (۱۰ آذر) به خواسته های شورای امنیت (که توقف غنی سازی اورانیوم یکی از آنها است) عمل نکند، با تحریم هایی سختگیرانه تر مواجه خواهد شد.
اما آقای احمدی نژاد می گوید که حکومت ایران خود را برای "هر شرایطی" آماده کرده است.
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، اخیرا بار دیگر تأکید کرد که این کشور غنی سازی اورانیوم را حق خود می داند و حاضر نیست بر سر این حق گفت و گو کند.
ایران می گوید در دور تازه گفت و گوها با گروه ۱+۵، در مورد مجموعه پیشنهادهایی که مدتی قبل به این کشورها داده است گفت و گو خواهد کرد.
این پیشنهادها شامل توقف غنی سازی اورانیوم توسط ایران نمی شود.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

احمدی نژاد و انرژی هسته ای


» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

حجاريان آزاد شد

سعيد حجاريان ساعتي پيش از زندان آزاد شد.
الف نوشت؛ سعيد حجاريان قبل از ظهر امروز از زندان اوين آزاد شد.
برپايه اين خبر وي در جريان اتفاقات بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري دستگير شده بود.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

مگر "دشمن" ، ایران را اشغال کرده است؟

واقعا اگر موسوی، هاشمی و خاتمی که 24 سال از 30 سال کل نظام را رییس دولت جمهوی اسلامی بوده اند مهره دشمن هستند و البته ملی مذهبی های حاکم بر دولت موقت نیز مشمول این اتهام اند، آیا معنایش این نیست که به جز چهارسال اخیر و چند ماه در زمان شهیدان رجایی و باهنر، کشور توسط دشمنان اداره می شده است؟! آیا وقتی فرمانده کل سپاه پاسداران در زمان جنگ به دلیل پیشنهاد طرح برگزاری انتخابات توسط یک کمیسیون ملی صراحتاً و علناً "مهره دشمن" نامیده می شود دیگر کسی می تواند در این کشور به تهمتی چنین گزاف دچار نشود؟
عصرایران ؛ جعفر محمدی* - دشمن ایران را اشغال کرده است؛ این را من نمی گویم، کیهان و فارس و جوان و یالثارات و پرتو نیز می گویند و سیاستمداران راستگرایی که این روزها همه را به چشم دشمن می بینند.
نگاهی به ادبیات آنها بیاندازید: موسوی با رجوی یکسان است، کروبی توسط سیا و موساد بازی داده می شود، محسن رضایی مهره غرب است، معترضان خیابانی عاملان موساد هستند، بی بی سی و صدای آمریکا رهبری اعتراضات را عهده دار شده اند، اصلاح طلبان پروژه های دشمن را در کشور پیاده می کنند، رسانه های مستقل از آن طرف آب دستور می گیرند، خاتمی هم که برای آب خوردن از جرج سوروس صهیونیست اجازه می گیرد و هاشمی رفسنجانی هم که تکلیفش مشخص است و برغم آن همه سوابق انقلابی، سروسری با بیگانگان دارد و ...!
بار دیگر این ادبیات و صدها جمله شبیه آن را در رسانه های یک جریان خاص سیاسی مرور کنید؛ "دشمن" و "وابستگی به دشمن" شاه بیت همه این سخنان است.
من البته با کسانی که اساسا هیچ دشمنی برای کشور متصور نیستند و بقیه را متهم به "توهم توطئه" می کنند هم موافق نیستم زیرا به هر حال کشوری، مانند ایران کنونی، دشمنانی دارد که منافع شان با منافع ایران همخوانی ندارد ولی اینکه یک گروه خاص ، همه نیروهای داخلی و مخالفان سیاسی شان را وابسته به دشمن بدانند، نه با واقعیت منطبق است و نه با دین و ایمان و تقوایی که آقایان مدام دم از آن می زنند و غیر از خود را مسلمان هم نمی دانند!
واقعا اگر موسوی، هاشمی و خاتمی که 24 سال از 30 سال کل نظام را رییس دولت جمهوی اسلامی بوده اند مهره دشمن هستند و البته ملی مذهبی های حاکم بر دولت موقت نیز مشمول این اتهام اند، آیا معنایش این نیست که به جز چهارسال اخیر و چند ماه در زمان شهیدان رجایی و باهنر، کشور توسط دشمنان اداره می شده است؟! آیا وقتی فرمانده کل سپاه پاسداران در زمان جنگ و سالها بعد از آن به دلیل آنکه طرح برگزاری انتخابات توسط یک کمیسیون ملی را پیشنهاد کرده است، بلافاصله به همین اتهام از سوی راستی ها، صراحتاً و علناً "مهره دشمن" نامیده می شود دیگر کسی می تواند در این کشور به تهمتی چنین گزاف دچار نشود؟
دیروز خبری منتشر شد مبنی بر اینکه یکی از چهره های سیاسی- نظامی جناح راست در دانشگاه امام صادق (ع)، معترضان خیابانی را عوامل سیا و موساد و ساواک و سازمان مجاهدین(منافقین) نامیده و گفته است که آنها با خانواده هایشان در تهران زندگی می کنند و جالب اینجاست که همین شخص تعداد معترضان خیابانی در تهران را 2 میلیون نفر می داند!
به راستی اگر در تهران سازمان های جاسوسی آمریکا و اسراییل و نیز عوامل ساواک و منافقین ، دو میلیون نیروی میدانی دارند(که ندارند)، آیا نباید گفت که پایتخت رسما اشغال شده است؟!
بله، در هر کنش و واکنش اجتماعی و سیاسی، خارجی ها می کوشند از وضعیت به وجود آمده به سود خود استفاده کنند ولی این بدان معنا نیست که آن کنش گران داخلی داخلی، وابسته به خارجی ها هستند.
به عنوان مثال رسانه های بیگانه بنا به ماموریت شان سعی هدایت تحولات داخلی به سمت و سوی مطلوب خود دارند. آنها، قطعا دلشان به حال ما نسوخته و دولت انگلیس، میلیون ها دلار خرج بی بی سی فارسی نمی کند تا مردم ایران به نان و نوایی برسند بلکه طبیعتا این شبکه به دنبال منافع دولت متبوع خود است.
اما این بدان معنا نیست که بی بی سی مردم را به خیابان ها آورده است. به راستی اگر بی بی سی و صدای آمریکا و چند سایت فیلتر شده توانسته اند این حجم بزرگ از جمعیت را آن هم در پایتخت سازماندهی کنند و به خیابان ها بکشانند مسوولان باید خطر و بحران را بسیار بزرگتر از آنچه هست قلمداد کنند زیرا باید از خود بپرسند که چه اتفاقی در داخل رخ داده که این همه جمعیت با یک اشارت رسانه های بیگانه چنین تحرکاتی را انجام می دهند؟!

اما واقعیت این است که مردم به دعوت بیگانگان و رسانه های آنها بی توجه اند، خاصه بیگانگانی مانند انگلیس که به گواهی تاریخ ، در خیانت پیشگی و نیرنگ و نفاق اش تردیدی وجود ندارد.

حداکثر کاری که رسانه های بیگانه می توانند بکنند، این است که بر آتش افروخته شده هیزم بریزند و از آب آلوده شده، ماهی بگیرند والا آنها در طول سالهای بعد از انقلاب، همواره مردم را دعوت به نافرمانی و تجمع و آشوب کرده اند ولی هرگز موفق نبوده اند.

بنابراین اول باید آبی آلوده شود تا بیگانه ای بتواند از آن ماهی بگیرند و آتشی باید در داخل افروخته شود تا هیزمی بر آن بیفزایند والا توان و نفوذ بیگانگان و رسانه هایشان در آن به حدی نیست که بتوانند خود راسا آتش بپا کنند که اگر می توانستند در طول این سی سال می کردند. آنها حداکثر هنرشان سوءاستفاده از شرایط موجود و تشدید بحران به وجود آمده است و لاغیر.
بنابراین معترضان را سیایی و موسادی و ساواکی خواندن و سیاستمداران مخالف را عوامل غرب و اسراییل نامیدن، یا نشانه بی تقوایی است یا از ناآگاهی و جهالت سرچشمه می گیرد.
جالب اینجاست کسانی به فضای اتهام زایی در جامعه دامن می زنند که از یک سو خود را تابع ولایت فقیه می دانند و از سوی دیگر رهنمودهای رهبر انقلاب مبنی بر احتراز از ایجاد فضای اتهام و توهین در جامعه را نادیده می گیرند و تو گویی که در قبال دستورات ولی فقیه نیز قائل به تفکیک اند و تنها بخشی از آن را اجرا می کنند!
راستگرایان افراطی هر کس را که همانند آنها فکر نمی کنند و در کلیشه های فرسوده شان جای نمی گیرد را دشمن و عامل دشمن می خوانند، توهین و تحقیرش می کنند و در منکوب کردنش، هیچ حد و مرزی از قانون و شرع و اخلاق و وجدان را به رسمیت نمی شناسند.
عملکرد آنها در هجمه و تهاجم به غیر خودی هایشان یادآور سیاست بوش در جنگ ادعایی اش علیه تروریسم است که گفته بود "هر کار با ما نیست علیه ماست"؛ اینان نیز چنین اند و هر سیاستمدار و رسانه ای که همسو و همنوا با آنها نباشد، از دیدگاه هاشان در جبهه دشمن است و حد میانه ای وجود ندارد.

این بزرگترین آفتی است که جامعه سیاسی ایران اکنون بدان آلوده است و البته تبعات سهمگین آن را همه روزه شاهد هستیم و معلوم نیست تا چه زمانی پروژه دشمن سازی از دوستان و مردم به پایان خواهد رسید؟!
*سردبیر عصرایران
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

گرگها خوب بدانند...آهنگی با شعر زهرا رهنورد

گرگها خوب بدانند در این ایل غریب / گر پدر مرد، تفنگ پدری هست هنوز……گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند / توی گهواره چوبی پسری هست هنوز……آب اگر نیست نترسید، که در قافله مان / دل دریایی و چشمان تری هست هنوز….

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

بغض فرزند حاج همت شكست؛ كسانی ارث شهدا را می‌خواهند كه معلوم نیست تا حالا كجا بوده‌اند!


تابان: مهدی همت، فرزند شهید حاج محمد ابراهیم همت، فرمانده پرافتخار لشكر 27 محمد رسول الهی(ص)، در خصوص درس شهدا برای جامعه امروز و این كه اگر شهدا امروز بودند، چگونه عمل می كردند، گفت: هر گوشه از زندگی شهدا، دارای درس های بزرگی است.وی كه در آخرین روز هفته دفاع مقدس با خبرنگار "آینده" گفتگو می كرد، اظهار داشت: خود حاج همت در روز آخر به مادر من گفته بود، تو را در جامعه ای می گذارم و می روم كه در بین هزار نفر، یك مرد هم پیدا نمی كنی. این نشانه آینده نگری شهداست و آن ها به نظر من امروز را دیده بودند كه از خدا شهادت خود را خواسته بودند. من اعتقاد ندارم حاج همت تك بود، بلكه اعتقاد دارم آدم های زیادی شبیه حاج همت هنوز در این كشور و همین جامعه زنده هستند، اما خانه نشین هستند. نمونه آن ها شهید حاج داوود كریمی بود، با آن سابقه و آن رشادتها كه خانه نشین شد و مورد آزارهای شدیدی قرار گرفت و سرانجام مظلومانه از دنیا رفت.
مهدی همت گفت: اگر شهدا بودند، كارهایی كه الان به نام سپاه انجام می شود، انجام نمی دادند. حاج همت تمام زندگی اش امام بود و آرزو داشت در جامعه ای كه نفس امام نیست، نباشد. حرف امام هم این بود كه سپاه حق ندارد نه در سیاست و نه در اقتصاد دخالت كند. این یكی از آینده نگری های مهم امام بود كه می توانست مانع ضربه به كشور شود. این بهانه هایی هم كه الان آورده می شود كه ما مجبور بودیم و غیره، توسط شهدا از این حرفها بیان نمی شد. هر جا كه خلاف اصولشان عمل می شد، كنار می كشیدند.فرزند شهید همت با انتقاد از نحوه معرفی سرداران شهید در جامعه گفت: الان حدود 200 سایت مختلف در اینترنت نظیر سایت آوینی و لشكر 27 و.. وجود دارد كه به معرفی سرداران شهید از جمله حاج همت می پردازند؛ اما همه مطالبشان را از روی هم كپی كرده اند و اگر مطالب مستقل آن ها را جمع كنید، دو صفحه هم نمی شود كه البته علت هایی پشت آن هست. آقای حاتمی كیا به من می گفت، من آرزو دارم درباره حاج همت فیلم بسازم، اما به من اجازه نمی دهند. به قول ایشان حاج همت متولی زیاد دارد.
فرزند فرمانده شهید لشكر محمد رسول الله،(ص) با انتقاد از نحوه انتشار آثار در مورد پدرش گفت: اولین كتابی كه در مورد خاطرات و زندگی شهید همت منتشر شد، كتاب حكایت سرخ است كه از ابتدا تا انتها پر از تحریف و دروغ است. این كتاب با هزینه بیت المال در مدارس كل كشور پخش شد وقتی هم كه از نویسنده پرسیدیم این ها را بر چه اساسی نوشتی؟ گفت، از اسناد سپاه استفاده كردم. وی افزود: این كتاب در تحریفی كامل عنوان كرده زمانی كه مهدی به دنیا آمد، هر چه به شهید همت گفتیم بیا، نیامد. هر چه نامه نوشتیم و از او خواستیم، شش ماه شد نیامد و نامه داد: چقدر می گویید بیا و این كتاب عنوان كرده، پدرم گفته پسرم را همانند علی اصغر حسین لباس جنگ بپوشانید و آرپی جی به كمر به جبهه های حق علیه باطل بفرستید. در حالی كه بچه هایی كه كنار حاجی بودند، نقل می كنند نشسته بودیم كه ناگهان بدون این كه باخبر باشد، به دل حاجی افتاد كه فرزندش به دنیا آمده كه سجده شكر به جا می آورد و پس از تماس با منزل، خود مثل را به سرعت می رساند و با وجود آن كه پدر بزرگم در گوش من اذان گفته بود، خود در گوشم اذان می گوید. حالا ببینید كه این ها حقایق را از زمین تا آسمان عوض كرده اند. ما سال 70 پس از پیگیری های زیاد توانستیم جلوی پخش این كتاب را بگیریم.

وی گفت: صداقت و اخلاص و مظلومیت حاج همت بود كه او را در دل ها بزرگ كرد. او با این كه فرمانده جنگ بود، خود به شناسایی می رفت و به خط اول می رفت و این ویژگی ها بود كه افراد می گویند با نگاه به چشمانش، عاشقش می شویم. امثال شهید همت، باكری، زین الدین، خرازی و حاج احمد متوسلیان این گونه بودند، اما متأسفانه گویی عده ای نمی خواهند جوانان ما با شهدا آشنا شوند. لذا الان وقتی از جوانان بپرسیم، شهید همت را نمی شناسند و فقط اسمش را شنیده اند. اما زندگینامه كسی مثل مل گیبسون، هنرمند خارجی را بلدند.وی گفت: البته كتابهای خوبی هم درباره شهدا چاپ شد، توسط نویسندگانی نظیر آقای حسین بهزاد، یا گلعلی بابایی، اما اشكال كار اینجا بود كه جلساتی گذاشتند و گفتند شهدا اسطوره هستند. غافل از این كه اسطوره یعنی افسانه، یعنی غیرواقعی، در حالی كه قرآن از این افراد به عنوان اسوه یاد می كند و خدا افرادی را به عنوان اسوه و نشانه در زمین قرار داده تا بنده های بهانه گیر آنها را ببینند و دیگر نتوانند بهانه بگیرند. به اعتقاد من شهدا اسوه بودند، نه اسطوره.
وی با انتقاد از رویكرد مسئولان نسبت به خانواده شهدا گفت: من بارها به سپاه و لشكر 27 مراجعه كردم و درخواست كردم كه از پدرم نوار و فیلم بدهید، اما به بهانه های مختلف گفتند كه نداریم یا اسناد جنگی است.برخلاف آن چه برخی فكر می كنند، ما به عنوان خانواده شهید همت فقر هم كشیده ایم؛ و زمانی حتی نمی توانستیم یك بخاری برای منزل بخریم. در حالی كه تصورات اشتباهی در جامعه در خصوص خانواده شهدا و به خصوص كسی كه كلی بزرگراه و خیابان به نامش هست و عكس او در همه جا نصب شده، وجود دارد.
من شنیده ام كه در پایگاه های بسیجی تهران گفته شده كه مهدی همت به خاطر بزرگراه همت شكایت كرده و 5 میلیارد به او داده اند. من دلم از این می سوزد كه چرا بچه های مذهبی این حرفها را می زنند؟ گویا دیگرانی كه ظاهر دیگری دارند، بیشتر حرمت شهدا را دارند.وی در خصوص برخی شایعات بعد از انتخابات در خصوص برخورد با خانواده برخی شهدای مشهور گفت: البته شایعات زیادی هم مطرح شد، از جمله گفتند دختر شهید همت را دستگیر كرده اند، در حالی كه شهید همت دختر ندارد. ولی برخی اتفاقات هم افتاد كه متأسفانه شایعه نبود. مثلاً در اولین تظاهرات سكوت در اصفهان بعد از این كه اعلام می شود فرزند و همسر شهید همت در جمعیت حضور دارند، برادر كوچكتر من را مضروب می كنند و سه بار تلاش می كنند او را دستگیر كنند كه دو بار مردم او را نجات دادند و بار سوم یكی از ماموران نیروی انتظامی او را نجات می دهد و به پهلوی مادرم چنان با باتوم ضربه وارد كردند كه ما تا نیمه شب در بیمارستان بودیم تا كلیه اش خونریزی نكند. به یكی از دوستان می گفتم همیشه به هیات می رویم، روضه پهلوی شكسته حضرت فاطمه را گوش می كنیم، اما اكنون به پهلوی مادر خودمان این گونه ضربه وارد می كنند. مهدی همت ادامه داد: چند روز بعد یك روز صبح من خواب بودم كه مادرم با نگرانی آمد و گفت نیروهایی بی سیم به دست آمده اند. من متاسفم كه به عنوان فرزند شهید همت در نظام جمهوری اسلامی مجبور به انجام این كار شدم و آن روز فرار كردم. بدترین حس زندگی ام برایم پیش آمد. این فرار تا بعدازظهر ادامه داشت و من به خیلی جاها اطلاع دادم. اما به مادرم گفتم هر اتفاقی بیفتد، دیگر مهم نیست و من می خواهم به خانه برگردم و آن روز به هر نحوی قضیه فیصله پیدا كرد. البته بعداً برخی با ما تماس گرفتند و عذرخواهی كردند و گفتند كه از طرف ما نبوده است.وی در پاسخ به این سوال كه چرا شما به عنوان خانواده شهدا وارد عرصه سیاسی و انتخابات شدید، در حالی كه بغض كرده بود، اظهار داشت: من برای این سوالها جواب دارم. ما شهید همت را از كتابها نشناخته ایم. بلكه خون او در رگهایمان جریان دارد او را از طریق خاطرات مستقیم نزدیكانش شناخته ایم. لذا چهارچوبی از شهیدمان داریم و می دانیم اگر شهیدمان الان بود، به كدام سو می رفت.

وی با انتقاد از برخی فضاسازی ها علیه فرزندان شهدا گفت: 124 هزار پیامبر داشتیم كه از بین همه آن ها، تنها پسر نوح گمراه شد. حالا ما در این كشور 124 شهید بزرگ داریم و می گویند فرزندان همه این ها پسر نوحند. مگر می شود هم ما، هم خانواده باكری، هم فرزندان داوود كریمی و حاج عباس كریمی و جهان آرا و تندگویان و... همه پسر نوح باشیم؟ همه ما راه كج رفته ایم و از مسیر خارج شده ایم و پدرانمان را نشناخته ایم؟مهدی همت گفت: ما امتحان خود را زودتر از این ها پس داده ایم و برای نظام دل سوخته ایم و ماییم كه یتیم شده ایم و درد كشیده ایم و برای نظام شهید داده ایم، گویا الان شهدا وارثانی پیدا كرده اند كه معلوم نیست تا به حال كجا بوده اند و ارث هم طلب می كنند!وی در حالی كه بغض كرده بود، به حكایت برخورد امام علی(ع) با دو زن كه مدعی مادری كودكی بودند، اشاره كرد و گفت: وقتی امام علی(ع) فرمودند بچه را نصف می كنیم، مادر واقعی بچه كنار كشید. این اتفاق برای ما هم افتاده است و ما به همین دلیل الان سكوت كرده ایم و كنار كشیده ایم، اما بعد از این همه سكوت ما شده ایم بچه نوح؟اگر انتخابات درست برگزار شده، چرا به دیگران اجازه ندادند در تلویزیون حاضر شوند؟ وی در پاسخ به این سوال كه آیا پس از برخوردهای نامناسب از شما دلجویی شده یا خیر، این موضوع را رد كرد و گفت: ما تهدید شدیم، اما از ما دلجویی نشد.فرزند شهید حاج همت در پاسخ به این سوال كه به اعتقاد شما راه حل اصلاح امور چیست گفت: راه حل كه زیاد است، اما مشكل این است كه گوش شنوا نیست.وی افزود: راه حل اصلی صداقت با مردم است. هیچ دولتی با مردم خود بدرفتاری نمی كند.اولین كار این است كه با صداقت با مردم صحبت كنند. اما آقای رئیس جمهور گویا می خواهند دروغی را با دروغ دیگر می پوشانند.
مرجع: آينده
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

خبر فوری : آژیر قرمز در تهران ! روز شنبه سپاه سیستم جدید ارسال پارازیت خود را با قدرت بالای 1 گیگاهرتز در تهران تست میکند

خبرهای موثق رسیده از یکی از کارمندان شرکت مخابراتی صا ایران ( وابسته به سپاه ) حاکی از آن است که سیستم مجهز روسی ارسال پارازیت كه اغلب در جنگ هاي مدرن الكترونيك براي اختلال در رادارها استفاده مي شود با تغییرات غیر استاندارد صاایران به قدرت بالایی برای ارسال امواج دست یافته است . در اين سیستم اسيلاتورهايي در پهناي باند مايكروويو استفاده شده كه تمامي كانال هاي ماهواره اي را دچار اختلال میكند قدرت باندهاي ارسال شده بالاتر از قدرت امواج مايكروويو يعني از 1 تا چند گیگا هرتز است ! که اثرات سوء براي بدن انسان و موجودات زنده دارد . از بين رفتن تعادل دماي بدن، براي انسان مرگ آور است و بيشتر از يك بمب اتمي براي افراد خطرناك است . یادآور میشود که این کارمند صا ایران درباره مضرات این امواج و جلوگیری از آسیبهای مرگ آور که منجر به سرطانهای خونی و هورمونی ( عقیم شدن ) انسان میشود . اعلام کرد که این تست از ساعت 11 صبح روز شنبه قرار است در یکی از مناطق جنوبی تهران که محل دقیق آن به ما هنوز اعلام نشده به مدت 15 ساعت انجام میشود . که تنها راه جلوگیری از عوارض این تشعشعات خروج از منطقه تست یعنی جنوب شهر است .

منبع: http://vataneyhasteaman.wordpress.com

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

استارت دانشگاه ها بدون احمدی نژاد

سرمایه : محمود احمدی نژاد امسال نیز همچون سال گذشته در آیین نمادین آغاز سال تحصیلی جدید در دانشگاه ها، که در دانشگاه تهران برگزار می شود، حضور نیافت. با این تفاوت که اگر سال گذشته معاون اول خود (پرویز داوودی) را به نمایندگی از خود به این مراسم فرستاده بود، امسال از اعزام نماینده نیز پرهیز کرد. دو نفر از وزرای کابینه وی (کامران دانشجو و مرضیه وحیدی دستجردی) با تاخیری دوساعته، در حضور روسای دانشگاه ها و البته در غیبت دانشجویان در تالار علامه امینی این دانشگاه سخنانی را ایراد و از تلاش علمی برگزیدگان برتر کنکور سراسری 1388 با اهدای لوح تجلیل کردند.
دیروز دانشجویان معترض که اجازه حضور در این مراسم را نیافته بودند، ضمن تجمع در مقابل کتابخانه دانشگاه تهران، شعارهایی در انتقاد از وضع موجود و حمایت از برخی نامزدهای انتخابات دهم ریاست جمهوری سردادند که با واکنش نیروهای حراست و انتظامات دانشگاه و صف کشیدن آنها مقابل محوطه کتابخانه مرکزی مواجه شد. در سال های اخیر دانشجویان حق ورود به مراسم آغاز سال تحصیلی جدید در دانشگاه ها را نیافتندو حضار صرفاً با دعوت مقامات دولتی، امکان حضور در این مراسم را پیدا می کردند. دانشجویان معترض که شمار آنها به حدود دوهزار نفر می رسید، درحالی که شعارهایی سرمی دادند، تجمع اعتراضی خود را از مقابل دانشکده هنرهای زیبا آغاز کردند و با عبور از مقابل دانشکده های مختلف مقابل کتابخانه مرکزی این دانشگاه ایستاده و شعارهایی سردادند. در حالی که تعدادی از نیروهای امنیتی و انتظامی از رفت و آمد خودروها در خیابان 16 آذر جلوگیری می کردند تعداد دیگری از این نیروها در خیابان های اطراف دانشگاه مستقر شدند. معترضان در حالی که نمادهای رنگی از جمله پلاکارد، دستبند و بادکنک های سبز به همراه داشتند همچنین پلاکاردهایی حاوی خوشامدگویی به وزرای دولت را به زیر کشیدند که البته با تشویق های ممتد دانشجویان حاضر در آنجا همراه بود. همزمان با این جریان، حدود 50 دانشجوی هوادار دولت، ضمن دردست داشتن پلاکاردهایی، شعارهایی علیه شعارهای این دانشجویان سر دادند که با پاسخ های متقابل دانشجویان معترض مواجه شد. دانشجویان تجمع کننده تا ساعت30: 11 مقابل تالار به تجمع خود ادامه دادند و سپس به سمت سر در دانشگاه تهران حرکت کردند و پس از آن به تجمع دو ساعته خود پایان دادند.بر اساس گزارش مرکز اطلاع رسانی تهران بزرگ «ناجا» دیروز دانشجویی بازداشت نشد . این تجمع در حالی برگزار شد که مدیرکل روابط عمومی دانشگاه تهران پیشتر درباره برگزاری مراسم گشایش دانشگاه ها در سال 88 گفته بود: «این مراسم قطعاً ششم مهر ماه برگزار می شود و جهت حضور رئیس جمهور هماهنگی های لازم با دفتر ریاست جمهوری صورت گرفته است.» همچنین دبیر هیات نظارت بر تشکل های دانشجویی در دانشگاه تهران دیروز همزمان با وقوع این تجمع تاکید کرد این دانشجویان مجوزی از سوی دانشگاه ندارند. نوروزی در گفت وگو با ایسنا در این باره گفت: «هیچ کدام از تشکل های رسمی دانشگاه تهران برای برنامه امروز تقاضایی نکرده بودند و درخواست مجوز برای تجمع نداشتند.» یکشنبه هفته جاری نیز غلامعلی حداد عادل که عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران است، در هنگام خروج از دانشگاه مورد اعتراض جمعی از دانشجویان قرار گرفته و دانشجویان معترض علیه او شعارهایی سر دادند. حدادعادل اخیرا درباره رویدادهای بازداشتگاه کهریزک گفته بود: «کشته شدن سه نفر در کهریزک مساله مهمی نیست.»وزرای دولت چه گفتندکامران دانشجو وزیرعلوم، تحقیقات و فناوری در سخنانی با تاکید بر هماهنگی میان نظام تحقیقاتی و پژوهشی دانشگاه با نیازهای اساسی کشور گفت: «افزایش برنامه ریزی شده ظرفیت پذیرش دانشجو، تدوین رشته های خاص با استفاده از پتانسیل های جغرافیای کشور، بازبینی در تدوین و پالایش علوم انسانی با استفاده از ذخایر فکری حوزه های علمیه و دانشگاه ها و شناسایی موضوعات بکر در سطح منطقه و جهان که ما می توانیم در آن قطبیت پیدا کنیم از اولویت های وزارت علوم است.» دانشجو درخصوص رابطه دانشگاه و سیاست گفت: «بدیهی است که دین اسلام فارغ از امور اجتماعی و اجتماع جدای از سیاست نیست و به بیان ماندگار شهید مدرس که «سیاست ما عین دیانت ماست»، دانشگاه و دانشگاهیان همواره به عنوان روشنفکران پیشتاز در تحولات اجتماعی، در تاریخ تحولات ایران اسلامی پرچمدار روشنفکری دینی بودند و نقش ممتاز خود را در انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و سازندگی کشور به خوبی ایفا کردند.» وی افزود: «بدیهی است دانشگاهیان اکنون نیز به طریق اولی در صحنه های سیاسی کشور حاضرند و همچنان دین خود را به انقلاب اسلامی ادا کرده و خواهند کرد.» تغییر روسای دانشگاه ها مدنظر نیست دانشجو در حاشیه مراسم نمادین آغاز سال تحصیلی جدید در دانشگاه ها، با تاکید بر اینکه بحث کرسی های آزاداندیشی بین دانشجویان و اساتید باید در فضایی مملو از انس و الفت صورت گیرد، افزود: همه باید بتوانند نقد مخالف را گوش دهند و در این فضا می شود عمل کرد. وی درباره تغییر روسای دانشگاه ها نیز اظهار کرد: «هیچ تغییری در خصوص روسای دانشگاه ها مد نظر نیست.» وی با اشاره به استعفای برخی معاونان وزارت علوم نیز گفت: «استعفایی در کار نیست بلکه طبق عرف در کارهای اجرایی، وقتی وزیر عوض می شود معاونان برای آنکه دست وزیر جدید باز باشد، استعفای خود را ارائه می دهند البته دکتر کبکانیان و دکتر لطفی به من گفتند تا زمانی که شما بخواهید ما کار می کنیم.»دانشجو همچنین درباره حوادث کوی دانشگاه گفت: «حوادث کوی دانشگاه را مقام معظم رهبری کاملاً مشخص کردند که چگونه پیگیری شود و الان نیز پیگیری می شود ولی نکته ای که ایشان فرمودند این بود که دانشگاهیان و دانشجویان نباید از اصل قضیه که دشمن برای ما طراحی کرده و براندازی بود غفلت کنند.» وی در عین حال تاکید کرد: «در این باره اگر تخلفاتی نیز صورت گرفته، باید با آن در دانشگاه و هر جای دیگر برخورد شود.» ضرورت تحمل نقد حجت الاسلام محمدیان رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها نیز با بیان اینکه امروز دانشگاه ها در کنار فعالیت های خوبی که دارند نیازمند کار بزرگی همچون جهاد فرهنگی هستند، گفت: «کسانی که تحمل نقد را ندارند قطعاً نمی توانند در جهاد فرهنگی موفق باشند.» وی با اشاره به سه بحث جهاد اکبر، جهاد اصغر و جهاد کبیر گفت: «جهاد با فعالیت های عادی کاملاً متفاوت است و کار هرکسی نیست و اراده فولادین، عزم راسخ و همت بلند می طلبد؛ کسانی که توکل واقعی به خداوند ندارند وقتی عرصه سخت می شود بلافاصله میدان را ترک می کنند.» وی گفت: «کسانی که سعه صدر و ظرفیت شنیدن حتی حرف مقابل را دارند می توانند در عرصه جهاد علمی و فرهنگی موفق باشند.» فرهاد رهبر: دیکتاتوری، مانع جدی پیشرفت علمی کشور فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران، با اشاره به موانع پیش رو تولید علم در کشور، موانع فرهنگی را از مهم ترین آنها عنوان کرد و گفت: «نباید اجازه دهیم صاحبان خرد و اندیشه منزوی شوند و باید رسم تکریم و روح قدرشناسی از صاحب نظران را در کشور نهادینه کنیم.» وی با اشاره به موانع فرهنگی موجود، از جمله این موانع را گسست تاریخی عنوان کرد و گفت: ایران پیشکسوت علوم انسانی در جهان و دارای ذخایر غنی است که نباید از آن غافل شد ودر این راستا نباید هویت ملی خود را گم و گذشته خود را فراموش کنیم. وی عنصر عدم اعتماد به نفس را از دیگر موانع فرهنگی عنوان کرد و گفت:« اگر این اعتماد به نفس در سطح ملی و گروهی در جامعه علمی و دانشگاه ها ایجاد شود، منجر به ایجاد نشاط علمی در کشور خواهد شد و در واقع این موضوع در نهایت منجر می شود که مرجعیت علمی منطقه و جهان را در دست گیریم بنابراین باید روحیه یأس و ناامیدی را فراموش کنیم.»رئیس دانشگاه تهران با اشاره به بحث حجاب معاصرت، گفت: «ما مشکل حجاب معاصرت داریم و به اندیشمندان و دانشمند ان معاصر و در قید حیات خود، توجه نمی کنیم اما به محض اینکه از دنیا بروند بنیادی برایشان تاسیس می کنیم.» وی ادامه داد: «باید از نظریه پردازی و نظریه پردازان تقدیر کنیم و نباید اجازه دهیم صاحبان خرد و اندیشه منزوی شوند و باید رسم تکریم و روح قدرشناسی از صاحب نظران را در کشور نهادینه کنیم و در این راستا همه ابزار ملی باید در این جهت کمک کنند.» رهبر با بیان اینکه باید عرف تبادل علمی و کارگروهی را در دانشگاه ها نهادینه کنیم، تصریح کرد: «متاسفانه ما امروز گروه های آموزشی و پژوهشی داریم اما در آن کار گروهی انجام نمی شود در حالی که باید بین گروه ها، دانشکده ها و دانشگاه ها کار گروهی نهادینه شود تا موانع فرهنگی از سر راه پیشرفت علم و دانش کشور برداشته شود.» رئیس دانشگاه تهران در ادامه سخنانش تاکید کرد: «باید تحجر و سنت زدگی را کنار بگذاریم و در این زمینه باید نو بیندیشیم و نوآوری داشته باشیم.» به گفته وی، تعادل، عقلانیت و انصاف در مباحث علمی و غنا بخشیدن به سنت، نقد آرا و نهادینه کردن مناظرات علمی و نظریه پردازی و پرهیز از دیکتاتوری در القای نظر، یکی دیگر از موانع جدی فرهنگی در راه پیشرفت علم و دانش است. رئیس دانشگاه تهران رعایت ادب در استفاده از آزادی و ترویج آزادی بیان منتهی به منطق و اخلاق و همچنین پرهیز از سیاست زدگی را موثر در رفع موانع پیش رو تولید علم در کشور بیان و خاطرنشان کرد: عده ای صحبت از آزادی دارند اما آزادی را با هرج و مرج علمی و فکری مقارن کرده و از نوعی از آزادی دفاع می کنند که در آن به هیچ وجه منطق علمی نهفته نیست. رئیس دانشگاه تهران تکرار خود و ترجمه غرب را یکی دیگر از موانع فرهنگی عنوان کرد و گفت: «پایان نامه و گزارشات علمی از منابع قبلی کپی می شود در صورتی که باید مکانیسمی تعبیه شود که از تکرار خود جلوگیری شود.» به گفته فرهاد رهبر، فقدان طلب و تقاضا مانع دیگر فرهنگی است که منجر به جلوگیری از پیشرفت علم در دانشگاه ها می شود. فرهاد رهبر در ادامه سخنانش با طرح سوالی تاکید کرد: «در کجا از تصمیم گیری های خود و کشور از نظریه پردازان علوم انسانی استفاده می شود، وزارت مسکن چقدر در طراحی، ساخت و معماری شهری از صاحب نظران و نظریه پردازان دانشگاهی استفاده می کند تا بتواند دانش دنیا را در جریان زندگی مردم جاری کنند.» وی با اشاره به موانع موجود گفت: «برای رفع موانع باید ظرفیت ها و توانمندی های موجود را بشناسیم و از نیازهای خود آگاهی داشته باشیم و آنها را به دقت شناسایی و تولیدات جهانی را رصد کنیم تا مرجعیت علمی را در جهان به دست بیاوریم.» رهبر با تاکید بر جذب و نگهداری نخبگان، تصریح کرد: «در این زمینه باید چهار کار ساده انجام دهیم که شامل رعایت احترام و شأن نخبگان، تامین نیازهای معیشتی، تامین نیازها برای کارهای پژوهشی و حراست از دستاوردهای علمی و جلوگیری از سرقت علمی و نهادینه کردن مالکیت فکری می شود.» رشد علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران محمدباقر لاریجانی رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران با تشریح جایگاه علمی ایران در عرصه بین المللی، از 10 برابر شدن میزان انتشارات علمی کشور طی 10 سال گذشته و پنج برابر شدن تولیدات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در بین سال های 2004 تا 2008 خبر داد.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یک مقام قضایی جمهوری اسلامی از صدور رای دادگاه علیه شماری از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات خبر داده است.

توصیه‌ها و هشدارهایی از دکتر حسین ابراهیمی‌مقدم روان‌شناس و مدرس دانشگاه – دکتر مجید سلطانیتجاوز جنسی و پس‌لرزه‌های روانیتابستان ۱۲ سال پیش، حوالی همین روزها بود که غلامرضا خوشروی کوران کردیه که رسانه‌ها به او «خفاش شب» می‌گفتند، در تهران به دار مجازات آویخته شد. پس از اعدام او، بارها در مطبوعات کشورمان، روان‌شناسان به موضوع تجاوز و ریشه‌های آن از منظر روان‌شناسی نگاه کردند اما کمتر کسی از منظر قربانیان به این موضوع نگاه کرد و کمتر کسی کوشید تا به بازماندگان آن فاجعه کمک کند دوباره با ذهن و روانی سالم به زندگی برگردند. در دوازدهمین سالگرد اعدام خفاش آن شب‌های تهران، از دکتر حسین ابراهیمی‌مقدم، روان‌شناس و مدرس دانشگاه، خواسته‌ایم تا به آن موضوع قدیمی از این زاویه جدید، نگاه مجددی بیندازد…سلامت : آقای دکتر! اگر موافق باشید، بحث را به صورت کلاسیک از «تعریف» شروع کنیم.بله، تجاوز جنسی در تعریف، عبارت است از تجاوزی که منظورش صرفا آمیزش جنسی نیست و معمولا با قدرت جسمی یا به زور جسمی صورت می‌گیرد و بیشتر در اثر میل به سلطه‌جویی یا تحقیر فرد مورد تجاوز رخ می‌دهد و می‌شود گفت که بیشتر یک عمل خشونت‌آمیز است تا یک عمل جنسی. سلامت : با این اوصاف، فرد متجاوز باید شخصیتی پرخاشگر داشته باشد؛ درست است؟به هر حال، یک رفتار جنسی طبیعی است ولی از طرفی، دارای حالت‌های ضد اجتماعی هم هست.در بیشتر موارد می‌بینیم که مرد تجاوزگر شخصی است که برای قربانی آشناست واکثر تجاوزهای جنسی از پیش طراحی می‌شوند و بیش از نیمی از آنها در منزل خود قربانی اتفاق می‌افتد.در برخی موارد (مخصوصا در مواردی که قربانی خردسال یا نابالغ است) شاید قربانی ابتدا گمراه شده و سپس مورد تجاوز قرار گیرد ولی اگر فرد قربانی تمایلی‌ نشان ندهد، به احتمال زیاد این عمل با زور و تصرف انجام می‌شود. سلامت : آیا روی تجاوزگران مطالعه‌ای روان‌شناختی صورت گرفته که بدانیم از نظر روان‌شناسی، آنها چه ویژگی‌هایی دارند؟بله؛ بیشتر متجاوزان از لحاظ اجتماعی‌اقتصادی در رده‌ای پایین هستند و معمولا آدم‌هایی کم‌هوش، کم‌سواد و کم‌درآمد هستند. همان‌طور که گفتم بیشتر تجاوزها دارای نقشه قبلی هستند و در بسیاری از موارد از لحاظ آماری می‌بینیم که این امر با همسایگان رخ می‌دهد و عمدتا در شهر‌های بزرگ و شبانه اتفاق می‌افتد. به هر صورت، این عمل ممکن است در خیابان‌ها، در شب، در یک اتومبیل، در پارکینگ یا مغازه بزرگ، در آسانسور، راهروی ساختمان و یا موقعیت‌های دیگر که قربانی شانس کمتری برای فرار دارد، انجام گیرد. گاهی تجاوزگر با تظاهر به اینکه حامل چیزی است ممکن است وارد خانه یا آپارتمان قربانی ‌شود و … سلامت : قربانیان تجاوز معمولا از چه گروه‌هایی هستند؟هر کسی می‌تواند قربانی باشد؛ از کودکان و بالغان مذکر گرفته تا سالمندان؛ اما زن بودن، جوان بودن، بیوه بودن، بی‌قید بودن و داشتن رفتاری اغواگرانه و نمایشی، احتمال وقوع این امر را افزایش می‌دهد. سلامت : از لحاظ روانی آنچه خیلی مورد توجه روان‌شناسان است، این نکته است که بسیاری از قربانیان روی این قضیه سرپوش می‌گذارند؛ درست است؟بله؛ واقعیت این است که در اکثر موارد، چنین اعمالی گزارش داده نمی‌شود زیرا در صورت بروز این مساله، انگ بدنامی روی آنها گذاشته می‌شود و در نتیجه مشکلات قربانی افزایش می‌یابد. به همین دلیل معمولا او ناراحتی خود را تحمل می‌کند. شاید هم نمی‌خواهد جنگ و نزاع و درگیری‌های خانوادگی و قومی اتفاق بیفتد و یا از اینکه فردی آشنا را به پلیس معرفی کند، بیم دارد. شاید می‌ترسد که آن فرد تحت تعقیب قرار گیرد، زندانی شود و یا آبروریزی کند و انتقام بگیرد و … لذا این افراد با وجود احساس شرمساری یا ناراحتی یا بدنامی ترجیح می‌دهند خود را پس بکشند؛ نه اینکه وارد ماجرایی شوند که احتمالا موجب سرافکندگی علنی شود. سلامت : خب، این مساله چه تبعاتی برای سلامت جسم و روان قربانی در پی دارد؟ببینید؛ حدود یک‌سوم تجاوزها با کتک زدن همراه است وهر چه روابط یا آشنایی طرفین ماجرا نزدیک‌تر باشد، این ضرب و جرح به صورت وحشیانه‌تری رخ می‌دهد. به نظر می‌رسد زمانی که قربانی سعی می‌کند خودش را از دست تجاوزگر نجات دهد، باز هم صدمه می‌بیند و حتی احتمال خطر مرگ در این نزاع‌ها وجود دارد. اگر هم قربانی تلاش نکند، تجاوزگر تقویت می‌شود و چون قربانی رفتار تجاوزکارانه او را نمی‌پسندد، علاوه بر آسیب جسمانی ممکن است از لحاظ روانی هم آسیب ببیند. از اثرات دیگر تجاوز امکان بارداری است. طبیعی است که این حوادث می‌تواند بر زندگی و روابط زناشویی قربانی تاثیر بگذارد. گاهی قربانی توسط اعضای یک گروه جوان مورد تجاوز قرار می‌گیرد که این می‌تواند آسیب‌زاتر باشد. در نواحی مورد تجاوز گاهی ممکن است آسیب‌های جسمی از قبیل بریدگی‌ها و کبودی‌هایی دیده شود. تهوع و درد شکمی نیز رایج است. زنانی که تجاوز جنسی را تجربه کرده‌اند، این احتمال برایشان وجود دارد که در آینده به درد مزمن لگن خاصره، درد شکم، نشانگان دفع تحریک‌پذیر و بدکاری جنسی دچار شوند. خاطره تجاوزی که با آسیب جسمی همراه است، می‌تواند به بروز انواع بیماری‌ها در زنان منجر شود. به علاوه، قربانیانی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند، با خطر ابتلا به بیماری‌های مقاربتی، از جمله ایدز مواجه می‌شوند. تقریبا همه زنان قربانی، تا حدی به اختلال هیجانی یا روانی دچار می‌شوند؛ حتی اگر ابتدا به آن واکنش نشان ندهندیااحساسات خود را انکار کنند و بکوشند به زندگی طبیعی خود ادامه دهند. در برخی موارد نیز آنها به خشم، ترس، احساس عدم امنیت، افسردگی، بی‌خوابی، کابوس، بیزاری از آمیزش جنسی و احساس بی‌حرمتی و فقدان کنترل نفس دچار می‌شوند. سلامت : خب، این حالت‌های روانی تا کی ادامه پیدا می‌کند؟این حالت‌ها ممکن است ماه‌ها یا حتی سال‌ها بعد از تجاوز ادامه پیدا کند و هر رویدادی که تجاوز جنسی را به یاد بیاورد یا قربانی را به این فکر بیندازد که او بر زندگی خود کنترلی ندارد، می‌تواند احساس‌های فوق را حتی بعد از آنکه دیگران فکر ‌کنند که او بهبود یافته است، راه‌اندازی کند و گاهی نیز این مساله به احساس گناه منجر می‌شود. سلامت : ولی بسیاری از قربانیان ممکن است هیچ نقش و اختیاری از خودشان در این قضیه نداشته باشند؛ آیا این احساس گناه در آنها هم ممکن است دیده شود؟واقعیت این است که حتی در چنین شرایطی نیز بسیاری از آنها ممکن است احساس ‌کنند خودشان به نوعی در این امر مسوول بوده‌اند؛ مثلا بعضی زنان قربانی شاید با خودشان بگویند اگر سرسنگین‌تر رفتار می‌کردم چنین نمی‌شد، یا اگر اطمینان حاصل می‌کردم که در و پنجره‌ها را قفل کرده‌ام یا اگر از تنها ماندن با فرد متجاوز پرهیز می‌کردم یا… در نتیجه خیلی از این قبیل افراد نیز ممکن است احساس گناه یا بی‌ارزشی یا کم‌ارزشی کنند. سلامت : اختلالات روانی که معمولا متعاقب این امر اتفاق می‌افتد، چه اختلالاتی است؟ابتلا به اختلال استرس پس از ضربه روانی (PTSD) بسیار رایج است. این اختلال هنگامی به وجود می‌آید که ذهن و بدن در اثر تحریک تجربه آسیب‌زا، از توان افتاده باشند. افسردگی، اختلال وسواس فکری‌یا عملی و سوء مصرف الکل یا مواد مخدر نیز می‌تواند از عوارض روانی این امر تلقی شود. سلامت : همسران این افراد معمولا چه واکنشی نشان می‌دهند؟خب، عده‌ای شاید هیچ‌وقت متوجه نشوند؛ عده‌ای به شدت پرخاشگر و عصبی شده و حتی خطرناک می‌شوند و ممکن است به همسر خود با به فرد متجاوز

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

'احکام تعدادی از معترضان به نتیجه انتخابات صادر شده است'

یک مقام قضایی جمهوری اسلامی از صدور رای دادگاه علیه شماری از بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات خبر داده است.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران - ایسنا - علیرضا آوایی، رئیس کل دادگستری استان تهران، در مصاحبه ای گفته است که دادگاه برای بیست نفر از متهمان حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری حکم صادر کرده اما این احکام هنوز قطعی نشده است.
به گفته اقای آوایی، متهمان هنوز حق اعتراض و تجدید نظر خواهی از این احکام را دارند و ممکن است آرای صادر شده در دادگاه تجدید نظر قطعی، تبدیل و یا نقض شود.
وی گفته است که به همین دلیل، اطلاع رسانی در مورد اسامی محکومان تا قبل از صدور رای نهایی، غیرقانونی و غیرمنصفانه است.
رئیس دادگستری استان تهران افزود که روند رسیدگی به اعتراضات به آرای فوق آغاز شده و ابراز امیدواری کرد که "در دادگاه تجدید نظر یک بررسی عادلانه و دقیق صورت گیرد و تلاش می شود که پرونده در دادگاه تجدید نظر، بررسی مجدد و تصمیمات قانونی اتخاذ شود."
در پاسخ به سئوالی در مورد برگزاری جلسات دیگری برای محاکمه بازداشتیان حوادث بعد از انتخابات، رئیس کل دادگستری استان تهران گفت که "احتمال می دهم در این خصوص دادگاه های زیادی نداشته باشیم و شاید یکی دو جلسه بیشتر از این دادگاه ها باقی نمانده باشد."
این مقام قضایی افزود که "البته این دادگاه ها با رعایت ترتیبات قانونی برگزار می شود" اما در این مورد توضیح بیشتری نداد و مشخص نکرد که آیا قرار است محاکمات بعدی هم به صورت دستجمعی برگزار و از تلویزیون پخش شود و یا اینکه روش دیگری به کار گرفته خواهد شد.
رئیس کل دادگستری تهران در مورد شمار کسانی که قرار است محاکمه شوند، نوع اتهامات آنان و تاریخ برگزاری دادگاه های بعدی نیز اظهار نظر نکرد.
در انتظار پرونده 'افراد خودسر'
علیرضا آوایی به پرونده "افراد خودسر" نیز اشاره کرد و گفت که "پرونده این افراد باید از دادسراهای عمومی و انقلاب تهران به دادگاه ارسال شود تا رسیدگی به آنها آغاز شود."

رهبر جمهوری اسلامی نحوه برگزاری محاکمات را تایید کرده است
ظاهرا منظور از "افراد خودسر" ماموران دولتی است که گفته می شود به اتهام سوء رفتار با بازداشت شدگان، از جمله ضرب و جرح و قتل شماری از آنان، دستگیر شده اند اما مشخص نیست که آیا در میان آنان، افراد دیگری، از جمله نفرات پلیس ضد شورش، ماموران بسیجی و اعضای گروه موسوم به لباس شخصی ها هم وجود دارند که گفته شده مسئول حمله به تظاهرکنندگان و جرح و قتل تعدادی از آنان و تخریب اموال مردم بوده اند.
به گفته آقای آوایی، پس از تکمیل پرونده و صدور کیفرخواست علیه این افراد، پرونده ها به دادگاه ارسال می شود.
وی گفت هر پرونده ای که به دادسرا ارجاع شود، در دادگاه مطرح و مورد رسیدگی قرار می گیرد و افزود "برای ما فرق نمی کند، چه افراد خودسر و جه دیگران."
پس از اعلام نتیجه مناقشه برانگیز انتخابات ریاست جمهوری در ماه مه (خرداد ماه)، تظاهرات اعتراضی در تهران و شماری دیگر از شهرهای ایران برگزار شد که واکنش خشونت آمیز ماموران دولتی و بازداشت صدها نفر، از جمله شماری از منتقدان دولت را در پی آورد.
تا کنون پنج جلسه محاکمه دستجمعی تعدادی از بازداشت شدگان، از جمله شماری از فعالان سیاسی و منتقدان سرشناس دولت، برگزار و جریان محاکمه از رادیو و تلویزیون دولتی ایران پخش شده است.
در این محاکمات، پس از قرائت کیفرخواست دادستان، که حاوی تحلیل های سیاسی و طرح اتهام هایی در این زمینه بوده است، متهمان سرشناس به اعتراف پرداخته و ضمن قبول کیفرخواست، معمولا اتهام های دیگری را علیه خود و گاه سایر افراد غیر مرتبط با پرونده ها مطرح کرده اند.
این دادگاه ها با انتقاد گسترده تعدادی از روحانیون سرشناس، فعالان سیاسی حقوقدانان و مدافعان حقوق بشر در داخل و خارج ایران مواجه شده که نحوه برگزاری محاکمات، پخش تلویزیونی آنها و اعترافات متهمان علیه خود را مغایر روال قابل قبول دادرسی توصیف کرده و احکام دادگاه را بی اعتبار اعلام کرده اند.
در مقابل، آیت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی، در خطبه های نماز روز عید فطر، این نوع محاکمه و اعتراف متهم به زیان خود را مورد تایید قرار داد هرچند گفت که وارد کردن اتهام علیه افراد غیرمرتبط با پرونده قابل قبول نیست.
در آخرین جلسه محاکمه از این نوع، گفته شد که به منظور رعایت قانون آئین دادرسی کشور، رسانه های همگانی اجازه ندارند اسامی متهمان را منتشر کنند هرچند در کیفرخواست دادستان، مشخصات کاملی از آنان وجود داشت و تلویزیون دولتی هم اعترافات را، البته بدون نشان دادن تصاویر نزدیک از چهره متهمان، پخش کرد.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

ویدیویی از 23 سال قبل: موسوی و خامنه ای در کنار هم از سوی خمینی دعوت به رعایت تقوا می شوند!





















» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

مجلس خفتگان

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شریفی ها یکصدا: دولت کودتا، استعفا، استعفا

جلال کیهان منش‏

"تا احمدی نژاده، هر روز همین بساطه". این شعاری بود كه دیروز در فضای خیابان آزادی و دانشگاه شریف طنین انداز شد. این شعار نشانگر ادامه یافتن اعتراضی بود که روز قبل از دانشگاه تهران آغازشده و دولت کودتا را هدف گرفته بود. در دانشگاه شریف نیز، حضور كامران دانشجو، وزیر علوم دولت دوم احمدی نژاد خشم جامعه دانشگاهی کشور علیه دولت کودتا را به تصویر کشید.

در حالی که شورای عالی انقلاب فرهنگی همچنان امکان تعطیل شدن دانشگاه ها را تكذیب می كند، اما در عمل زنگ آغاز سال تحصیلی هنوز در دانشگاه ها به صدا درنیامده، روز هفتم مهر نیز وزیر دولت دهم که روز پیش از آن در دانشگاه تهران، در حضور چند ده بسیجی سخنرانی کرده و شاهد فریاد "دولت کودتا، استعفا، استعفا"ی هزاران نفر بود، نتوانست در دانشگاه صنعتی شریف، حضور یابد و باز بشنود که: تا احمدی نژاده، هر روز همین بساطه.

كامران دانشجو که گویی صدای دانشگاه تهران را نشنیده و درس نگرفته بود، عصر روز ششم مهرماه وعده داد که به مناسبت آغاز سال تحصیلی، سه شنبه در دانشگاه شریف حضور خواهد یافت. حضوری که به نوعی پر کردن جای احمدی نژاد هم تلقی می شود که بر اثر اخطار مشاوران امنیتی اش از کنار دانشگاه ها رد نمی شود.
اما دلیل اصلی حضور دانشجو در دانشگاه شریف، نه آغاز سال تحصیلی بلكه افتتاح كتابخانه تخصصی دفاع مقدس در دانشگاه صنعتی شریف بود؛کتابخانه ای که سردار باقرزاده، رئیس "ستاد حفظ ارزشهای دفاع مقدس" هم قرار بود در گشایش آن نقش داشته باشد. بر اساس گفته ها این مراسم باید 10 صبح سه شنبه آغاز می شد.

از سوی دیگر دانشجویانی كه دوشنبه در دانشگاه تهران راهپیمایی كرده بودندهم قرار بود صبح سه شنبه در دانشگاه تهران جشن تولد میر حسین موسوی را برگزار کنند که دلیلی برای گردهمایی و تجمع هم بود، اما عصر دوشنبه میر حسین موسوی با صدور اطلاعیه ای از انان خواست این جشن را برگزار نكنند و از كسی بت نسازند.
از این رو اعتراض به دولت نهم در دانشگاه شریف متمركز شد. حدود ساعت 8 صبح بود كه دانشجویان شریف همچون دانشگاه تهران، مامورانی با لباس شخصی و وسایل الكترونیكی تجسسی را در سراسر دانشگاه دیدند که در كنار تیم هایی با لباس سپاهی، چکمه هایشان را برزمین دانشگاه می کوبیدند.

با این حال دانشگاهی که انجمن های دانشجویی آن تعطیل شده، از حدود ساعت 9:30 صبح شاهد از راه رسیدن دسته دسته دانشجویانی بود که در مقابل كتابخانه مركزی دانشگاه گرد می آمدند تا كامران دانشجو ببیند که "دانشگاه زنده است". آنها پلاكارد های دیگری نیز با خود داشتند كه از جمله روی آنها نوشته بود: "شریف جای دانشجوی متقلب نیست"، "ما زنده به انیم كه آرام نگیریم"، "دولت كودتا، استعفا، استعفا"، "تا آخرین نفس راهت را ادامه می دهیم ای شهید"، "این دولت فاشیسته یکجا باید بایسته" و...

عاقبت در حالیکه صداها آنقدر بالا گرفته بود که در خیابان آزادی هم به گوش می رسید، این شایعه پیچید که وزیر علوم و سردار باقرزاده برنامه خود را لغو کرده اند. اما این دلیل برای متفرق شدن دانشجویان کافی نبود؛آنها به راهپیمایی در محوطه دانشگاه پرداختند و صدایشان را به بیرون دانشگاه نیز رساندند؛به خیابان آزادی که در آنجا نیز مانند خیابان های دور و بر دانشگاه تهران، مردمانی بودند که شعار آنان را تکرار می کردند. در جریان راهپیمایی دانشجویان شریف که حتی چند ده بسیجی حاضر در جلسه روز دوشنبه دانشگاه تهران هم در آن غایب بودند، هزاران حامی جنبش سبز، دانشگاه را در اختیار گرفتند تا احمدی نژاد به وضوح بشنود که یک راه بیشتر پیش رو ندارد:استعفا، استعفا.

تعداددانشجویان حاضر در دانشگاه شریف چند برابر دانشجویان در دانشگاه تهران بود. دیگر شعار های آنها نیز از این جمله بودند: "رگ بر دیکتاتور"، "مرگ بر این خبرگان، ایران شده پادگان"، "کروبی بت شکن، بت بزرگ را بشکن "، "منتظری صانعی، روحانی واقعی"، " وزیر زیر دیپلم استعفا استعفا"، "تقلب جنایت دولت بی کفایت"، "کروبی زنده باد موسوی پاینده باد"، "سپاه و اطلاعات عامل افتضاحات"و...

تعداد دانشجویان معترض در داخل دانشگاه به قدری زیاد بود که نیروهای حراست و انتظامات مستقر در آن حوالی نتوانستند آنان را پراکنده کنند؛آن هم در حالی كه هر لحظه به شمار دانشجویان افزوده می شد. هر دسته ای هم که از راه می رسیدنمادهای سبز داشت و همچنین عکس های موسوی و کروبی را.

دانشجویان پس از دو ساعت و نیم راهپیمایی از دانشگاه خارج شدند؛جایی که گارد ویژه نیروی انتظامی برای متفرق کردن آنها وارد عمل شده بود. هم مردم عادی هم دانشجویان؛و در خیابانی که دیگر براثر حضور جمعیت، قفل شده بود.

دوباره هفت تیر

اما در حالی که خیابان آزادی در کنترل نیروهای امنیتی ـ نظامی قرار می گرفت، در گوشه دیگری از تهران ـ میدان هفت تیر ـ مردم صحنه دیگری را برای دولت کودتا تدارک می دیدند. یک گردهمایی خودجوش که پیش از آن خبرش در هیچ جا منتشر نشده بود اما باز هزاران نفر بودند که قرار رامی دانستند:با نمادهای سبز در میدان هفت تیر.

ماموران ویژه نیروی انتظامی و ماموران موتور تریل سوار سركوب از ساعت 3 در میدان هفت تیر مستقر شدند. در تعدادی آن اندازه زیاد که به گفته مردم با هیچ روز دیگری از روزهای سه ماه گذشته قابل قیاس نبود. این حضور تعجب عابران را برانگیخته بود و از ماموران می پرسیدند: چه خبرست؟ یكی از ماموران در پاسخ گفت: "به ما هشدار رسیده كه قرار است در اینجا تجمع برگزار شود".

این خبر به سرعت گسترش یافت؛همان طور که بر تعداد حاضران سبز پوش افزوده می شد؛به این ترتیب حدود ساعت 5 عصردر میدان هفت تیر هم هزاران نفر حاضر بودند که فریاد می زدند:مرگ بر دیکتاتور.
اما ماموران تنها در هفت تیر نبودند، حضور آنان در چهار راه ولیعصر، بزرگراه مدرس، خیابان بهار، خیابان مفتح و خیابان كریم خان نیز بسیار پر رنگ بود. صدها دستگاه اتومیبل لندكروز ضد شورش هم كه با فنس های فلزی زره پوشیده شده بودند، در محوطه مركزی میدان و خیابان مفتح و مدرس مستقر بودند و عبور و مرور به سختی انجام می شد.

از ساعت 5 تعداد جمعیت به حدی رسید كه ماموران هم به هم ریختند؛مردمی که در حین راهپیمایی های پراكنده شعارمی دادند: "موسوی، موسوی، تولدت مبارك" و یا: "احمدیِ عمرو عاص، 63 در صد کجاس؟"، "مرگ بر این دولت مردم فریب"، "مرگ بر این خبرگان... ایران شده پادگان !" و....

ماموران مدام با بلندگو هشدار می دادند و از مردم می خواستند میدان را ترك كنند اما معترضان كه همچون عابران پیاده حركت می كردند بدون توجه به هشدارماموران، شعار می دادند و دیگران را نیز به همصدایی تشویق می کردند. به این ترتیب بود که مغازه ها یکی یکی کرکره ها را پایین کشیدند. کسب تعطیل شد، اما مردم همچنان بودند. در اینجا بود که ماموران برای متفرق کردن مردم اقدام به شلیک تیر هوایی شلیك و گاز اشك آور كردند؛مامورانی که به وضوح دیگر تمایلی به استفاده از این وسایل ندارند. بعضی از آنها فریاد می كشیدند و به همكاران خود می گفتند:" نزنید، با مردم كاری نداشته باشید فقط از انها بخواهید میدان را ترك كنند" اما اقلیتی هم به هیچ صراطی مستقیم نبودند و تنها ضرب و جرح را می فهمیدند؛لباس شخصی ها و امنیتی ها.

چنین بود که دیروز پس از دانشگاه شریف، م هفت تیر هم برای چندمین بار سبز پوش و توسط مردم فتح شد.

کنترل و سرکوب

اتفاقات دیروز تهران در حالی روی داد که شایعات حکایت از برنامه مشترک سپاه، بسیج و وزارت اطلاعات برای كنترل اعتراضات دارد. جزئیات این برنامه فاش نشده است.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

من رهبر را به براندازی متهم می کنم


فرشته قاضي

بیانیه پایانی اجلاس ششم مجلس خبرگان رهبری انتقادات و واکنش های بسیاری را در پی داشته است. در حالیکه انتظار می رفت این مجلس به بررسی عملکرد و موضع گیری های رهبر جمهوری اسلامی، به خصوص در انتخابات 22 خرداد و وقایع بعد از آن بپردازد، اما در اقدامی شگفت انگیز نمایندگان مجلس خبرگان در بیانیه پایانی اجلاس خود، با آیت الله خامنه‌ای "تجدید بیعت" و اعلام کردند که او را "تنها گزینه‌ای" می‌دانند که "لباس رهبری امت بر قامتش زیبنده است".در این مورد با احمد قابل،پژوهشگر دینی مصاحبه کرده ایم.آقای قابل با تاکید بر اینکه« اگر بررسی دقیقی صورت بگیرد، رهبری و سایر نهادها کاملا خلاف قانون اساسی هستند»می گوید:"وقتی با حکومتی مواجه هستید که اساس اش خلاف قانون اساسی است چه توقعی می توانید داشته باشید؟"
این مصاحبه در پی می آید.
آقای قابل به نظر شما چرا مجلس خبرگان رهبری در تاریخ تشکیل این مجلس هیچ گاه بررسی عملکرد رهبر را در دستور کار خود قرار نداده است؟
بر اساس قانون اساسی ، مجلس خبرگان وظیفه نظارت و عزل رهبری را دارد و اعضای این مجلس باید بررسی کنند که آیا رهبری به وظایف خود عمل می کند یا دچار ضعفی شده و آیاشرایط رهبری را هنوز داراست یا اینکه زایل شده است؛از سوی دیگر باید بررسی کنند که آیا در جامعه ، کسان دیگری از لحاظ توانایی ها بر رهبر سبقت گرفته اند یا نه ؟ اما متاسفانه مجلس خبرگانی که ما داریم به دلیل چینش گزینشی و انتخاب آنان از سوی رهبر که با واسطه شورای نگهبان صورت می گیرد نه تنها از این وظایف خود بسیار به دور است که با مجلس خبرگانی که در قانون اساسی هم تعریف شده کاملا فاصله دارد. آقای خامنه ای ، فقهای شورای نگهبان را انتخاب می کند و شورای نگهبان هم اعضای خبرگان را دست چین می کند؛چند نفر منتقد همچون چون آقای هاشمی و دستغیب و نورمفیدی هم به این دلیل به این مجلس راه می یابند که آقایان نمایش دموکراتیک بودن را بدهند؛چند نفری باید تحمل شوند تا آقایان پز دموکرات بودن بدهند.
یعنی می توان مخالفت آیت الله خامنه ای با عزل آیت الله دستغیب را نیز در همین راستا یعنی پزنمایش دموکراتیکی که می فرمایید ارزیابی کرد؟
مساله عزل آیت الله دستغیب را به یکی از تبصره های آیین نامه مجلس خبرگان رهبری مستند کرده بودند که باید بگویم اگر این مجلس چنین تبصره ای را تصویب کرده باشد این امر کاملا خلاف روح قانون اساسی است. درست است که مجلس خبرگان، تنها نهادی است که می تواند قوانین حاکم بر خود وضع کند و در این زمینه اختیار تام دارد اما خبرگان رهبری این اختیار تام را در چارچوب و محدوده قانون اساسی دارند و اگر تبصره ای تصویب کرده باشند که در صورت انتقاد از رهبری، نمایندهباید عزل شود این کاملا خلاف قانون اساسی است. قضیه مخالفت رهبر با این عزل هم همان پز نمایش دموکراتیک بودن است که عرض کردم.
این مشکل از کجا ناشی می شود؟ آیا قانون اساسی پشتوانه ای برای عملی شدن اصول خود به ویژه درباره خبرگان رهبری ندارد؟
نه ببینید بحث چیز دیگری است . انتقادها همیشه این بوده که باید این افراد قبل از خبرگان، در بیرون شناخته شوند و مشخص شود که آیا لیاقت دارند در این مجلس حضور یابند یا نه و مهم تر از همه اینکه باید یک تحلیل عقلانی نسبت به رهبری داشته باشند وگرنه کسی که رهبری را مافوق قانون میداند و حق نظارت برای خودش قائل نیست، اصلا لیاقت ندارد در چنین جایگاهی قرار گیرد. متاسفانه آنچه که در قانون اساسی آمده حتی یک روز هم برمجلس خبرگان حاکم نبوده است. به غیر از خبرگان اول که قانون اساسی را نوشتند، ما مجلسی مطابق قانون اساسی نداشتیم و این همیشه خبرگان بودند که پیش رهبری رفته و رهنمود گرفته اند در حالیکه بر اساس قانون اساسی ، اینها باید رهبر را احضار کنند و به او رهنمود بدهند که چه بکند و چه نکند؛ اما متاسفانه واژگونه است. همه چیز مثل اسلامی که آقایان واژگونه معرفی می کنند و قانون اساسی را نیز واژگونه معرفی می کنند. در اصل آنچیزی که به اسم جمهوری اسلامی اکنون حاکمیت پیدا کرده است، کاملا برخلاف قانون اساسی است و آنچه که قانون اساسی گفته است حاکم نشده و ما با یک نموداری مشابه لفظی قانون اساسی مواجه هستیم .وقتی با چنین حکومتی مواجه هستید که اساس اش خلاف قانون اساسی است چه توقعی می توانید داشته باشید؟ آقایان مارک جمهوری اسلامی را برخود زده اند و می گویند که نظام مطلوب مردم همین است در صورتی که اگر بررسی دقیقی صورت بگیرد، رهبری و سایر نهادها کاملا خلاف قانون اساسی هستند هر چند که برخی از این نهادها ظاهر قانونی خود را حفظ کرده اند اما درهمین نهادها هم بنیاد زیربناهای قانونی را برکنده اند.
خب با این اوصاف چه باید کرد؟
تنها راه، بازگشت حقیقی به قانون اساسی با قرائتی کاملا حقوقی به قانون اساسی است. اما متاسفانه 30 سال است که چنین اقدامی صورت نگرفته است.
ببینید می گویید 30 سال است نشده؛ مردم هم می گویند اگر قرار بود بشوددر این سی ساله می شد.در این زمینه چه نظری دارید؟
من این را به جمهوری اسلامی جفا میدانم؛متاسفانه اینقدر کج روی کرده اند که راه صحیح هم در چشم مردم از جلوه افتاده است وگرنه می شد با همین قانون اساسی نظام دموکراتیک درست کرد هرچند که عیب هایی دارد اما می شد با بازنگری ها در قانون و برگزاری رفراندوم و نظرخواهی از مردم این عیب ها را برطرف کرد. اما متاسفانه حاکمان اصول قانون اساسی را تعطیل کرده اند و از اصولی که می توانند به نفع خود بهره برداری کنند بهره می برند و می بینیم که برخی از اصول قانون اساسی به شکل جوک در آمده است. واقعا خنده دار است که از یک طرف قانون اساسی می گوید راهپیمایی آزاد است از آن طرف آقایان مردمی را که به این اصل قانون اساسی عمل می کنند بازداشت می کنند و می زنند و می کشند. یعنی اکنون کار خلاف قانون اساسی و به نفع حاکمان قاعده شده و هر کس بر اساس قانون اساسی عمل می کند با او برخورد می کنند؛یعنی هرگاه که حاکمان از لفظ قانون استفاده می کنند و سخن می گویند متاسفانه فریبی بیش نیست و تا وقتی که عزمی برای بازگشت به قانون اساسی نباشد و آقایان به عهدی که با مردم بسته اند پایبند نباشند هیچ امیدی نمی توان به تغییر و بهبودی اوضاع داشت.آقایان باید وحشت کنند از فردای قیامت شان که خدا بارها در قرآن کریم گفته است ملت های قبل از اسلام را به خاطر نقض پیمانشان لعن کرده است. اما اینها همان را تکرار می کنند؛گویاهمه کسانی که در مسیر ستم قدم می گذارند همه رفتارشان مثل هم است.
این روزها به نظر میرسد برخورد با روحانیون منتقد وضع فعلی جامعه شتاب بیشتری گرفته است؛ از برکناری و جابجایی برخی ائمه جمعه گرفته تا برخورد با آیت الله دستغیب و بازداشت فرزندان برخی روحانیون در قم. دلیل آن را در چه میدانید؟
این قضیه اختصاص به این زمان ندارد؛از همان آغاز انقلاب منتقدان و مخالفان بر خلاف اصول قانون اساسی و در عمل، از حقوقی برخوردار نبوده اند. البته سال 58 را می توان از این قاعده مستثنی کرد اما اندک اندک شروع کردندبه برخورد با مراجع تقلید همچون شبیری ، شریعتمداری، خویی و اطرافیان آنها و رسید به قضیه آیت الله منتظری که شدیدترین این برخوردها بود. روحانیون طرفدار آیت الله منتظری سالها در زندان و تبعید و محرومیت مطلق به سر بردند اما اخیرا چون اختلاف نظر و شکاف بین مردم و حکومت بیشتر شده ، جمع بیشتری به منتقدان پیوسته اند و انتقادها هم اصولی تر شده است. این روند برخورد با روحانیون منتقد، روند مستندی بوده که با یک شیب و منحنی از اول انقلاب آغاز شد و اکنون به 18 درجه رسیده و هر چه فاصله بین مردم و حکومت بیشتر می شود، این برخورد ها هم شدید تر می شود و در اصل همان روند، که قبلا چون چشمه ساری بوده و فقط افرادی که در معرض ان بودند می دیدند، اکنون تبدیل به سیلی شده که همه آحاد جامعه می بینند.
درمیان روحانیون و حتی در همان مجلس خبرگان رهبری کسانی هستند که به وضعیت فعلی انتقاد دارند اما می گویند فشار زیاد است و نمی توانند موضع علنی بگیرند. آیا شما با این توجیه برای سکوت روحانیون موافقید؟
خصوصیات فردی افراد را نمی شود تغییر داد. برخی شجاعت هایی که دارند که دیگری ندارد؛انگیزه های عمل افراد و باورها بسیار متفاوت است و نمی شود افراد را با هم مقایسه کرد. از 86 نماینده مجلس خبرگان، 62 نفر بیانیه پایانی را امضا کردند و 24 نفر یا در جلسه شرکت نکردند و یا در جلسه بودند و حاضر به امضای آن نشدند . همین قدر هم از مجلسی که حکومت تمام تلاش خود را به کار گرفته که تابع محض باشد خوب است. در مورد مراجع هم عمین طور است. یکی با بیانیه اش افراد اصلی را خطاب قرار داده و انتقاد می کند دیگری اما سکوت می کند و با سکوت خود میخواهد اعتراض خود را نشان دهد.
اما این توجیهات از سوی مردم قابل قبول نیست و مردم انتظار دارند علما و مراجع صریحا اعلام موضع کنند. آیا این انتظار نابجا است؟
توجیه که قابل قبول نیست اما باید توجه داشت که انتخابات مجلس خبرگان از اساس باطل است؛حتی آیت الله جوادی آملی که در جناح طرفدار رهبر بودند و آن موقع هنوز این بحث ها مطرح نشده بود اعلام کردند که "در انتخابات خبرگان ، شبهه وارد است". یعنی که فقهایی که رهبر انتخاب می کند صلاحیت خبرگان را بررسی می کنندو این دور تسلسل باطل است. اکنون ما با این وضعیتی که اساس یک چیزی باطل است چکار می توانیم بکنیم. حرف منطقی میزنیم به آقایان اهانت می شود ولی آقایان به شعور و فهم 70 میلیون ایرانی توهین می کنند و هیچ اتفاقی هم نمی افتد.
به نظر شما مقصر اصلی وضعیت فعلی جامعه کیست؟
من صراحتا رهبری نظام را به براندازی نظام متهم می کنم و این موضوع را در فروردین 87 هم نوشته ام . همین آقایانی که ما را متهم می کنند، همین ها تیشه به ریشه نظام دارند می زنند. ما در سال 77 در روزنامه سلام اعلام کردیم که خبرگانی که میخواهند بر عملکرد رهبر نظارت کنند باید تخصص داشته باشند یعنی تخصص نظامی، اقتصادی، سیاسی و ...داشته باشند که بتواند بر عملکرد رهبر که سیاست های کلی نظام را در این زمینه ها تعیین می کند نظارت کنندو الا امام جمعه ای که هیچ چیزی از این مسائل نمی فهمد چگونه می خواهد بفهمد تصمیمات رهبری درست بوده یا نه؟آن موقع صحبت از این بود که در انتخابات شرکت نکنیم و تحریم کنیم اما آقای هاشمی به عنوان نایب رئیس خبرگان آمدند و در نماز جمعه گفتند شما شرکت کنید مجلس تشکیل شود ما در خبرگان این موارد را بررسی و تصویب می کنیم. ما شرکت کردیم اما تنها چیزی که تاکنون مطرح نشده همین مساله بوده و سر ما و مردم را به قولی شیره مالیدند. به نقص های قانونی توجهی نکردند و اکنون خود گرفتار شدند و تا بدانجا پیش رفتند که رهبری به هیات رئیسه قبلی خبرگان گفته که شما در مسائل دخالت نکنید. در حالیکه این خبرگان است که باید به رهبر تذکر دهد.
با این اوضاف شما راهکار را درچه میدانید؟ فکر می کنید در چارچوب همین نظام جمهوری اسلامی می توان کار به جایی برد یا اینکه باید فراتر رفت و به اصلاحات عمیق تری فکر کرد؟
چارچوب جمهوری اسلامی خیلی وسیع و گسترده است و اگر نیروی پرقدرتی مثل مردم بتواند حاکمیت را وادار به عقب نشینی کند و ولایت رهبری بر اساس قانون تعریف شود نه فراتر از قانون، می توان به خیلی چیزها در چارچوب جمهوری اسلامی امیدوار بود. البته به شرطی که رهبری دست از خیره سری بردارد. برداشتن نظارت استصوابی، ورود فقهای مجتهد اصلاح طلب و متخصصان به مجلس خبرگان می تواند کارساز باشد. از سوی دیگر بازگشت به قانون اساسی تنها خواست مردم است. مردم مگر چه میخواهند حاکمیت قانون را و اینکه رئیس جمهور و نماینده و ... را خود انتخاب کنند. نه اینکه وضع به جایی برسد که نماینده خبرگانی هم اگر بخواهد اعتراض کند او را گوشه ای کشیده و بگویند که "مرد حسابی ما به زور آوردیمت مجلس خبرگان تو که رای نداشتی"! البته در این میان آیت الله دستغیب واقعا استثنا بود. اما متاسفانه می بینیم که منتصبان سلطان با پشتوانه نظامی ، امنیتی و قضایی هر کاری می خواهند می کنند و منتخبان مردم با تهدید و فشار و توهین مواجه هستند. راه حل فقط بازگشت به قانون اساسی است.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

مجاهد، ساواکی، پیوندمان مبارک!


ابراهيم نبوي
e.nabavi(at)roozonline.com
بیخود زور نزنید، جا نمی گیرد. اصلا از اول هم جا نداشت، حالا هی می خواهی زوربزنی، بزن، ولی خودت اذیت می شوی. واقعا آدم نمی فهمد که بعضی از این برادران نمی فهمند چه می گویند، یا متوجه نیستند چه می گویند، یا متوجه نیستند که حتی اگر خودشان هم نفهمند چه می گویند، مردم می فهمند آنها چه می گویند. مثلا این سردار سعید قاسمی از فرماندهان سپاه که ماشین حساب اش را پرت کرده توی جوب آب و کتابهای تاریخش را هم انداخته توی تنور انتخابات و زرتی فرمایشت کرده که " سبزها در تهران در روز قدس 2 میلیون نفر بودند، اما یا ساواکی بودند یا مجاهد خلق" البته ما فرض را بر این می گذاریم که این سردار قاسمی جزو نفوذی های مجاهدین خلق در سپاه نیست و احتمالا فقط عقل اش اقدام به برداشتن پاره سنگ کرده است.
می پرسید چرا؟ بخاطر اینکه ساواک( سازمان اطلاعات و امنیت کشور سابق) که سال 1335 تشکیل و سال 1357 از بین رفت، چیزی در حدود سه تا چهار هزار کارمند داشت، فرض کنید که سه برابر همین هم آدم وابسته داشت، کلا می شود پانزده هزار نفر( جهت اطلاع عرض می شود که سیا بیست هزار عضو دارد) از این پانزده هزار نفر، که در سال 1357 بین سی تا چهل سال داشتند، یعنی الآن باید بین هفتاد تا هشتاد سال داشته باشند، احتمالا نصف شان مرحوم شده یا از ایران رفته اند و نصف دیگرشان هم قدرت تکان خوردن ندارند، حالا فرض کنیم که همه شان هم در تظاهرات روز قدس حضور داشتند، یعنی از این دو میلیون که ساواکی و مجاهد بودند، 7500 نفر ساواکی بودند و طبیعتا 1992500 نفرشان مجاهد بودند. در حالی که تعداد مجاهدین خلق براساس گفته خود این سازمان در حال حاضر حداکثر 5000 نفر است.
با فرض اینکه تمام مجاهدین خلق از جمله مسعود رجوی و مریم رجوی و غیره در تظاهرات روز قدس حاضر شده باشند، باز هم جمع ریاضی ساواکی ها و مجاهدین می شود 12500 نفر، می ماند، 1987500 نفر دیگر که طبیعتا نمی توانند مجاهد یا ساواکی باشند، از طرف دیگر، اکثر ناظرین روز قدس حدس می زنند که در این روز جمعیتی حداکثر در حدود سه میلیون نفر در تظاهرات شرکت کردند که طبعا 300 هزار نفرشان بسیجی و لباس شخصی و نیروی ضدشورش بودند، که به جای اینکه مسعود و مریم رجوی و پرویز ثابتی را بگیرند، داشتند ساندیس و کیک می خوردند. یعنی می توان چنین نتیجه گرفت که در تظاهرات روز قدس حدود 7500 ساواکی، 5000 مجاهد، یک میلیون حزب اللهی با ارتش، و 1987500 نفر از سبزها حضور داشتند، یعنی حدود شصت درصد جمعیت سبزها و سی تا سی و پنج درصد جمعیت طرفداران دولت بودند. یعنی دقیقا همان رقمی که در انتخابات رای دادند، پس می شود چنین نتیجه گرفت که در انتخابات حدود یازده میلیون رای جابجا شده و تقلب شده است. پس چرا می گوئید تقلب نشده؟ حالا همه اینها به کنار، بیایید به تعدادی سووال پاسخ بدهیم که ببینیم اصلا چرا سووال شکل می گیرد و اصولا آدم چرا باید به سووال پاسخ بدهد؟

سووال اول: با توجه به اینکه جواد لاریجانی گفته است: " خیانتی که موسوی به انقلاب از سنخ خیانت مسعود رجوی است." بگوئید که چه شباهتی میان موسوی و رجوی از نظر نوع خیانت وجود داشته است؟
گزینه اول: رجوی در طول زندگی اش یک ساعت با آیت الله خمینی دیدار کرد و موسوی هشت سال نخست وزیر او بود، این شباهت اصلی.
گزینه دوم: رجوی به انقلاب خیانت نکرد، چون اصلا با انقلاب عهدی نداشت که به آن خیانت کند، موسوی هم به انقلاب خیانت نکرد، چون تنها کسی است که در این بیست سال هنوز به انقلاب فکر می کند، لاریجانی هم به انقلاب خیانت نکرد، چون اصلا انقلاب را قبول نداشت.
گزینه سوم: رجوی اعلام جنگ مسلحانه کرد و بچه های مردم را به خیابان کشاند و خودش رفت پاریس، موسوی در انتخابات شرکت کرد، و دولت علیه او اعلام جنگ مسلحانه کرد و بچه های مردم موسوی را به خیابان کشاندند و موسوی ماند در تهران.
گزینه چهارم: هر سه پاسخ صحیح است ولی ربطی به جواد لاریجانی ندارد.

سووال دوم: با توجه به اینکه جواد لاریجانی گفته است " بیت امام حامی سکولارها شده است" علت این اظهار نظر را بگوئید؟
گزینه اول: چون بیت امام حامی کودتاچی ها نشده، و هر کسی کودتاچی نیست سکولار است.
گزینه دوم: چون خانواده لاریجانی دو قوه را گرفته اند و قرار است بیت لاریجانی جانشین بیت امام شود.
گزینه سوم: چون جواد لاریجانی رفته بود لندن ولی حسین خمینی رفته بود پاریس
گزینه چهارم: چون جواد لاریجانی متخصص سیاست خارجی است و وقتی احمدی نژاد به سازمان ملل می رود طبیعی است که او باید اظهارات فلسفی کند.

سووال سوم: در راستای اینکه دانشگاه صنعتی شریف شلوغ شد، و دانشجویان شعار دادند که " شریف جای دانشجوی متقلب نیست." منظور از دانشجوی متقلب چیست؟
گزینه اول: کامران دانشجو
گزینه دوم: کردان دانشجو
گزینه سوم: رحیمی دانشجو
گزینه چهارم: زاهدی دانشجو
گزینه پنجم: کار یک نفر دو نفر و یک شب دو شب نیست.

سووال چهارم: با توجه به نامه اخیر آیت الله کروبی به آیت الله هاشمی رفسنجانی در مورد مجلس خبرگان، بهترین راه حل چیست؟
گزینه اول: هاشمی رفسنجانی را هل بدهیم توی بغل جناح راست، بعد ده سال زور بزنیم تا دوباره بغلش کنیم.
گزینه دوم: وقتی یک بار ده سال قبل یک اشتباه کردیم، مواظب باشیم که این دفعه هم دقیقا همان اشتباه را بکنیم.
گزینه سوم: یک سنگ پرت کنیم بالای برج میلاد، بعد دو هزار نفر بفرستیم تا آن را پائین بیاورند؟
گزینه چهارم: وقتی مار به ما نیش زد، با طناب سیاه و سفید خودمان را دار بزنیم؟

سووال پنجم: با توجه به اینکه مراکز بهداشت روانی اعلام کرده اند که " افسردگی ایرانیان به میزان 60 درصد رسیده است." برای کاهش افسردگی چکار کنیم؟
گزینه اول: در شمارش آرا دقت کنیم.
گزینه دوم: به جای سخنرانی راز بقا پخش کنیم.
گزینه سوم: پخش برنامه های رسانه ملی را متوقف کنیم.
گزینه چهارم: فقط بعد از ساعت سه نیمه شب تا شش صبح تصویر الفنون و رهبری را پخش کنیم.

سووال ششم: حداد عادل به دانشجویان گفته است: " فلان فلان شده ها! همه شماها را می گیرم و به زندان می اندازم." این بحث مربوط به چه درسی است؟
گزینه اول: اصول مقدماتی فلسفه
گزینه دوم: پوشیدگی فلسفی و برهنگی زبانی
گزینه سوم: مقدمه ای بر تاریخ فلسفه اسلامی
گزینه چهارم: هرمنوتیک عروس و پدر شوهر

سووال هفتم: در راستای اینکه " سپاه پاسداران مخابرات را کلا خریده است" بهترین راهی که برای ما مانده است چیست؟
گزینه اول: موبایل مان را بفروشیم.
گزینه دوم: به جای اینترنت از روش ارسال پیام سرخپوستی با دود استفاده کنیم.
گزینه سوم: از این به بعد فقط رودررو حرف بزنیم و کتاب بخوانیم.
گزینه چهارم: منتظر باشیم تا سپاه پاسداران وزارت ارشاد را هم خریداری کند.

سووال هشتم: در حالی که هندی ها اعلام کرده اند برنجی که به ایران دادیم فاسد است، اما ایران گفته است " برنج های هندی فاسد نیست." چه گزینه مشابهی انتخاب می کنید؟
گزینه اول: دانشگاه کمبریج اعلام کرد مدرک دکترای کردان از کمبریج تقلبی است، اما وزارت علوم اعلام کرد مدرک دکترای کردان تقلبی نیست.
گزینه دوم: جرج سوروس اعلام کرد من با خاتمی ارتباط نداشتم، اما ایرنا نوشت بنا به اعتراف جرج سوروس او با خاتمی ملاقات کرده است.
گزینه سوم: محمد البرادعی اعلام کرد که نسبت به پرونده اتمی ایران با تردید نگاه می کنم، اما ایران اعلام کرد برادعی هیچ تردیدی در پرونده اتمی ایران ندارد.
گزینه چهارم: هر سه گزینه فوق غلط است، فقط گزینه ای که دولت بگوید درست است.

رزا آژیری و امیرزمانی فر
همین الآن خبرش را گرفتم که رزا آژیری و امیر زمانی فر از بچه های جوان رادیو فردا که در حال سفر از برلین به پراگ بودند، در تصادف کشته شدند. هر دو از بچه های خوب روزنامه نگار بودند. مهین گرجی روزنامه نگار قدیمی روزنامه های دوره اصلاحات هم که در رادیو فردا کار می کرد و رانندگی بچه ها را می کرد، در جریان تصادف آسیب شدید دیده و به حال کما رفته است. این واقعه را به بچه های رادیو فردا و خانواده های شان تسلیت می گویم.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چه رعب انگيزند اين مردم

احمد غلامي

نخل ها و آدم ها. خاک ها و خاکريزها. توپ ها و تانک ها. آتش ها و خاکسترها و جنگ و يادها و يادگارها. رابطه عاشقانه بين آدم ها و نخل ها است. نخل هاي سبز جنوب با بوي شرجي دل انگيز و خرماپزان بي بديل دشت هاي پهناور آن. کدام کهنه سرباز و رزمنده يي است که گوشه يي از ذهن او را نخل سبزي تسخير نکرده است. انگار تخم نخل ها را در شب پرستاره جنوبي، فرشته يي از آسمان آورده و در روي زمين کاشته، به نشانه عشق آدم ها به آدم ها و نخل ها به آدم ها و برعکس. چه رابطه عجيبي است بين نخل و سبزي و توپ و تانک با نخل و نخل سبزي که زير توپ و تانک ها قامت نمي شکند و مي ايستد به نظاره تاريخ؛ در ميان نخل هايي سوخته و کمرشکسته که انگار بي صدا به آدمي مي گويند؛ «سبز تويي که سبز مي خواهمت.» با عبور غبار 21 ساله زمان از روي جنگ هنوز و هنوز نخل هاي اصيل آن در يادها سبز مانده اند. و هيچ سياستمدار بدلي و هيچ سردار بدلي و هيچ رزمنده بدلي نتوانسته قامت مردان مردمي جنگ را بشکند و هيچ نخل بدلي و تزييني که با ريسه هاي چراغ سبز آن را پيچانده اند و دلفريب اش کرده و در گوشه گوشه پارک ها کاشته اند، نتوانسته حتي جايگزين نخل هاي سوخته جنوب شود. چه نعمت غريبي است آنچه مردم از ته دل به آن ايمان دارند و به آن سجده مي کنند. حتي در ميان تلخي ها و ناگواري ها، بدلي ها و اصلي ها را از هم بازمي شناسند و آن را فرياد مي کنند؛ سردار سبز يادها و خاطرات ما. مي گويند مردم ايران مردمي تودار و خطرناک اند. ديرباورند و دير ايمان مي آورند و اين ثمره تاريخ تلخ آنهاست و اين خوي آنان چه گمراه کرده است بسيار سياستمداران را که پنداشته اند ته دل مردمان را مي دانند يا چه راحت مردم فريب اند و چه بسيار روشنفکران که تجاهل مردمان آنان را فريفته و منزوي شان کرده. اما خود در بزنگاه هاي تحولات اجتماعي همه را جا مي گذارند. هم سياستمداران و هم روشنفکران را. مردمان ما ديرياب اند و تمام دسترسي هاي نزديک به آنان کور است، مگر آنکه اعتمادشان دهي. آنان مردماني سختکوش اند و به دنبال لقمه يي حلال. نان حلال را از حرام، راه حق را از باطل، آدم اصيل را از بدلي به خوبي تشخيص مي دهند و اگر روزي گفتند ما نمي دانيم، باور مکن. آنان بسيار اهل تقيه اند و هر زمان لازم باشد، اصل را به وضوح فرياد خواهند کرد. عجب، مگر آنان فراموش مي کنند آن روزها را که در همهمه و فريادها فرزندان شان را با سرور به سوي مرگ بدرقه کردند. با آب و آينه و قرآن، در ميان دود و اسفند و اشک و آه مادران و بسياري از آنان بازمي گشتند نه آن گونه يي که رفته بودند؛ پيچيده در شولاي خون. مگر اين مردمان فراموش خواهند کرد يحيي ها، رحمان ها و حبيب ها و حسين ها را که با ياحسين ياحسين رفتند و بازگشتند. هر يک به گونه يي و گاه برخي هرگز بازنگشتند. مگر آنان فرزندان خود را بازنمي شناسند که آنان را اشتباه بگيرند با بدل هاي حرفه يي با ريش هاي تنک و انبوه که هرگز نم اشکي گونه هايشان را نمناک نکرده است. تصوير غريبي است در ذهنم از پدري که در ميان کانتينر جنازه هاي متلاشي مي گشت و باور داشت فرزندش را مي يابد، چون نشانه يي در پا دارد از روزهاي کودکي اش، وقتي در انعکاس نور و فواره حوض کاشي در پي ماهيان سرخ مي دويد. و مادربزرگ فرياد زد؛ «رحمانم ...» رحمان زمين خورد و خون دويد روي ساق پايش و گريست. مگر اينک پدر فراموش مي کند آن زخم کوچک يادگاري را که با جمله يي در گوشش نجوا کرد؛ «سبز باشي پسرم، مرد که گريه نمي کند ...» رحمان با پشت دست اشک هايش را پاک کرده بود و زورکي خنديده بود. رسم مردها و مردانگي، خنديدن در روزهاي سختي و ناکامي است. به بيراهه مي برند يادداشت مرا اين مردم تندخوي نرم رفتار، راستگوي دروغگو، سخت دلً عاشق پيشه. من مي خواستم از نخل هاي سبز جنوب و جنگ بگويم که آنان هنوز به سرداران سبز آن باور دارند و در ميان نعره هاي سرداران بدلي، سکوت سرداران جنگ را خودشان فرياد مي زنند. چه رعب انگيزند اين مردم ايران زمين که پس از 21 سال عبور غبار زمان از جنگ ميهني شان، به فرزندان واقعي خود وفادارند.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

مستند انتخابات

ایاک و الدما ؛ از خونریزی بپرهیز
این مستند تکاندهنده چند روزی است از طریق سایت یوتیوب منتشر شده است. مشخص نیست سازنده این مستند کیست، اما فردی که آن را در یوتیوب منتشر کرده مدعی است که این مستند توسط تیمی به سرپرستی ابراهیم حاتمی کیا تهیه شده است. ...

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

اخرین دست اورد ایران در امور نظامی


» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جواد لاریجانی به جانشینی که می اندیشد ؛ هاشمی ، احمدی نژاد یا برادر ؟!

اما اگر علی لاریجانی کماکان در مجلس باقی بماند، جواد لاریجانی با تداوم حمایت کامل عیار خود از احمدی نژاد، می تواند امیدوار باشد که احمدی نژاد و حامیان اصلی اش در ساخت قدرت، به حمایت از ریاست جمهوری او در انتخابات سال 92 روی بیاورند.
عصرایران - سخنان محمد جواد لاریجانی در حاشیه نمایشگاه انجمن نجوم ایران درباره سید حسن خمینی، نه تنها نشانه پیشروی اصولگرایان در نقد نوه امام خمینی است بلکه پاسخی به هاشمی رفسنجانی نیز محسوب می شود.

در واقع نقد حسن خمینی از سوی جواد لاریجانی، تیری رها شده از چله کمان اصولگرایی زیرک است که توامان دو نشان را نشانه گرفته است. لاریجانی در جمع خبرنگاران پارلمانی در حاشیه نمایشگاه انجمن نجوم ایران، علیرغم تاکید بر لزوم حفظ حرمت امام خمینی و خانواده ایشان، در نقد رفتار و مواضع سیاسی نوه امام چنین گفت: " آقای سید حسن خمینی فرد باهوش و زیرکی است اما حمایت وی از موسوی امری نیست که مخفی بماند . وقتی آقاي احمدی‌نژاد برای احترام به حرم امام (ره) رفت، ایشان حضور نداشتند و این درحالی است که اگر ایشان به اصول دمکراتیک اعتقاد داشتند باید به رییس جمهور احترام می‌گذاشتند. " لاریجانی با تاکید بر مسئولیت بیت امام در محفوظ ماندن احترام امام خمینی و خانواده ایشان، سید حسن خمینی و خانواده امام را به همراهی با جریانهای سیاسی هوادار سکولاریسم متهم کرد و افزود: " برای بیت امام بسیار نامناسب است که از جریانی سیاسی، حمایت کند که می‌خواهد جریان سکولار را پدید آورد و مورد حمایت صهیونیست‌ها و منافقین است. اگر بیت امام می‌خواهد حرمت امام را نگه دارد باید از مناقشات دوری کند. "
این سخنان جواد لاریجانی را از زوایای گوناگون می توان تحلیل کرد. نخست اینکه لاریجانی در راستای ضدیت با غرب و سکولاریسم، خود را موظف دیده است که تمام هواداران سکولاریسم را ولو که ساکن بیت امام خمینی باشند، به نقد بکشد. بدیهی است که این تحلیل چندان مطابق با واقع به نظر نمی رسد؛ زیرا در جامعه ایران هیچ کس باور نمی کند که جواد لاریجانی چنان رفتار اصولگرایانه ای در غرب ستیزی از خود بروز دهد. چه لاریجانی در دوران قبل از دوم خرداد، که عیار غرب ستیزی در میان نخبگان سیاسی ایران به مراتب بالاتر از امروز بود، به مذاکره پنهانی با نیک براون مبادرت ورزید و بسیار جنجال آفرید. بنابراین نمی توان پذیرفت کسی که به گاه احتیاج، با منفورترین مقامات سیاسی غربی نزد نیروهای حزب اللهی جامعه ایران، به مذاکره اطمینان بخش روی می آورد، چنان اصولگرای شش آتشه ای است که حاضر به خاطر دفاع از اصول غرب ستیزی و سکولاریسم ستیزی، به نقد خانواده بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز روی بیاورد.دومین تحلیل ممکن از نقد لاریجانی بر حسن خمینی را باید راستای مخالفت وی با موسوی ارزیابی کرد؛ بدین معنا که لاریجانی از فرط تخالف و تضاد سیاسی با میر حسین موسوی، مخالفتی که نشانه های ان در همین سخنرانی لاریجانی کاملاً عریان و عیان است، در مقام نقد نخست وزیر امام دامن صبر از کف داده و به نقد نوه امام نیز پرداخته است. این تحلیل هر چند که چندان بیراه به نظر نمی رسد ولی نباید فراموش کرد که آدم زیرکی چون جواد لاریجانی به خوبی می داند که در کجا و نسبت به چه کسی باید موضع انتقادی اتخاذ کند. شاید پاره ای از اصولگرایان جوان و تندرو به گاه نقد مخالفان خود به ورطه زیاده روی بیفتند و سخنی بگویند که نباید بگویند، ولی بعید به نظر می رسد که جواد لاریجانی از این باب وارد نقد سید حسن خمینی شده باشد. سومین تحلیل، انگیزه لاریجانی در نقد سید حسن خمینی را بر مبنای موقعیت سیاسی کنونی وی در نظام جمهوری اسلامی حلاجی می کند. مقایسه برادران لاریجانی از این حیث، در این جا می تواند راهگشا باشد. در حال حاضر علی و صادق لاریجانی بر صندلی ریاست مجلس شورای اسلامی و قوه قضاییه تکیه زده اند.

علی لاریجانی در درون جناح اصولگرا در موضع مقابل احمدی نژاد قرار دارد و صادق لاریجانی هنوز در این زمینه موضع خاصی اتخاذ نکرده است. هر چند که می توان حدس زد که او نیز چندان در وفاق و همدلی با احمدی نژاد نخواهد بود. چه صادق لاریجانی در آغاز کار خود، تعدیلاتی در نحوه برگزاری و پخش دادگاه متهمین حوادث پس از انتخابات به عمل آورد تا لااقل استقلال و اقتدار خود را در مقام رئیس قوه قضاییه به اثبات برساند؛ اقدامی که به هیچ وجه خوشایند دولت دهم و هواداران آن نبود.

اما جواد لاریجانی بر خلاف برادرانش، بخصوص بر خلاف علی لاریجانی، در چند ماه اخیر به حمایتی تمام عیار از احمدی نژاد روی اورده است. برخی معتقدند که جواد لاریجانی این رویه را با هدف ارتقای موقعیت سیاسی کنونی خویش در پیش گرفته است.اما نباید از یاد برد که او تاکید کرده است که در دولت احمدی نژاد حاضر به قبول پست و منصبی نیست. شاید این ادعا که جواد لاریجانی با هدف راه یافتن به کابینه دولت دهم به حمایت سرسختانه از احمدی نژاد روی آورده است، تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری قابل قبول به نظر می رسید ولی اکنون که احمدی نژاد تیم سیاسی خود را بسته است، دیگر چندان قابل قبول نیست که لاریجانی با مفروض گرفتن تغییرات وسیع دولت دهم ( همچون دولت نهم )، همچنان بر طبل حمایت از احمدی نژاد می کوبد و در این راه حاضر است که با خانواده امام خمینی نیز دربپیچد. چرایی این حمایت با نظر به آینده سیاسی لاریجانی قابل تحلیل است. جواد لاریجانی نیک می داند که احمدی نژاد در شرایط کنونی نماینده جریان اصلی قدرت در نظام جمهوری اسلامی است؛ جریانی که متشکل از نظامیان و چهره های سیاسی نوظهور است. از سوی دیگر لاریجانی بر خلاف حداد عادل به ریاست مجلس هشتم چشم ندوخته است زیرا او اساساً در مجلس حضور ندارد. بنابراین لاریجانی نه از حال اندیشی بلکه از سر آینده نگری به حمایت تام و تمام از احمدی نژاد روی آورده است. اما آینده سیاسی لاریجانی در سایه حمایت سرسختانه از احمدی نژاد و جلب توجه جریان اصلی قدرت در ایران کنونی، چه می تواند باشد؟ جواد لاریجانی احتمالاً می تواند مقیم چند مقام سیاسی قابل توجه و در خور سابقه و عمر سیاسی اش گردد: ریاست مجلس، ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام.

اینکه جواد لاریجانی با حمایت بلوک اصلی قدرت به ریاست مجلس بعدی برسد، بدون تردید پس از اتخاذ دو تصمیم اساسی در دو جناح سیاسی کشور امکان پذیر است. تصمیم اول را محمود احمدی نزاد باید اتخاذ کند. بدین معنا که احمدی نژاد حاضر شود که جواد لاریجانی را در راس لیست مورد حمایت خود در انتخابات مجلس نهم در زمستان 1390 قرار دهد. اما تصمیم دوم را علی لاریجانی باید اتخاذ کند. بدین معنا که اگر علی لاریجانی با هدف حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، کاندیداتوری در انتخابات مجلس نهم را رها کند، راه برای حضور جواد لاریجانی در انتخابات مجلس باز خواهد شد. ااما اگر علی لاریجانی کماکان در مجلس باقی بماند، جواد لاریجانی با تداوم حمایت کامل عیار خود از محمود احمدی نژاد، می تواند امیدوار باشد که احمدی نژاد و حامیان اصلی اش در ساخت قدرت، به حمایت از ریاست جمهوری او در انتخابات سال 92 روی بیاورند. اما لاریجانی احتمالاً نیم نگاهی هم به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام دوخته است. هر چند که این سخن کمی غیر قابل باوربه نظر می رسد ولی اگر پروژه حذف هاشمی رفسنجانی از عرصه قدرت تا به آخر دنبال شود، جواد لاریجانی برای رسیدن به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام شانس قابل توجهی می تواند داشته باشد. بلوک اصلی قدرت که مخالف تداوم حیات سیاسی هاشمی رفسنجانی است، به احتمال بسیار زیاد موافق ریاست هاشمی شاهرودی بر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست. این مخالفت هر چند نه قطعاً ولی احتمالاً مانع تکیه زدن هاشمی شاهرودی بر ریاست مجمع تشخیص خواهد شد. از سوی دیگر محسن رضایی نیز یکی از گزینه های مطرح برای جانشینی هاشمی رفسنجانی در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

هر چند که رضایی شانس قابل توجهی برای جانشینی هاشمی دارد ولی نباید فراموش کرد که موضع کنونی وی در میان نظامیان سیاسی شده سالهای اخیر چندان مستحکم نیست. بنابراین بسیار بعید است که قاطبه این گروه در صف حامیان ریاست رضایی بر مجمع تشخیص قرار گیرند. از سوی دیگر، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام علی القاعده باید کسی باشد که چهره ای مصلحت گرا داشته باشد؛ خصلتی که در کنش سیاسی جواد لاریجانی کاملاً به چشم می خورد. اینکه حمایت کنونی جواد لاریجانی از محمود احمدی نژاد با رویکردی آینده نگرانه از حیث ارتقاء جایگاه شکل گرفته ،فرضیه ای است که آزمون آن در گرو گذشت زمان و سپری شدن ایام است.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

" کمیته تفاهم ملی" ، طرح موازی حامیان دولت در برابر طرح هاشمی

بدون شک در شرایط فعلی بایسته است افراد ذی‌نفوذ، اهتمام خود را براي ایجاد یک تشکیلات منسجم و تاثیرگذار در راستای حل ابهامات به کار گیرند.
عصر ایران – در حالی که اخیرا طرح پیشنهادی آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجلس خبرگان رهبری و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره وحدت ملی جناح ها و گروه های سیاسی با خبر ورود بزرگانی از جریان اصولگرا در این قضیه وارد ابعاد جدی تری شده است ، برخی حامیان دولت در مواجهه با ورود اصولگرایان شاخص در طرح هاشمی رفسنجانی ، از طرحی موازی به نام " تفاهم ملی " سخن به میان آوردند .
روزنامه " وطن امروز " که یکی از روزنامه های حامی دولت متعلق به مهرداد بذرپاش رییس سازمان ملی جوانان در دولت دهم است ، تیتر اصلی روزنامه سه شنبه خود را به این موضوع اختصاص داده و از تهیه طرح " تفاهم ملی " از سوی بزرگان نظام خبر داده است .
به گزارش عصر ایران در حالی این روزنامه با تیتر درشت از تهیه طرح " تفاهم ملی " نوشته است که در این مطلب هیچ اشاره ای به تهیه کنندگان این طرح نشده است .
وطن امروز در رویه ای خلاف رویه هواداران دولت در 100 روز گذشته ، ضمن تایید تلویحی وجود برخی ابهام ها و معضلات در جامعه در توجیه تهیه این طرح نوشته است : " در شرایطی که فضای سیاسی به واسطه حوادث پس از انتخابات دچار برخی ابهامات شده، برخی بزرگان و دلسوزان نظام اخیرا در نشست‌هایی به بررسی راهكارهاي برون‌رفت از این شرایط پرداخته و در این باره به توافقاتی نیز دست یافته‌اند. تدوین «پیش‌نویس» طرحی که بر اساس سازوکار آن تمام ابهامات و پرسش‌های مطرح‌شده خاتمه می‌یابد، به پایان رسیده و برخی بزرگان نظام درصدد هستند با بررسی و تکمیل آن، این طرح را عملیاتی کنند."
این روزنامه سپس نسخه ای از پیش نویس این طرح را منتشر کرده است که در مقدمه آن آمده است : " فضای سیاست‌ورزی کشور در شرایط فعلی تا حدود مناسبی بهره‌مند از ارکان ضروری تحرک است اما تفاوت مشهود و ملموس وضع کنونی با شرایط قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری دهم موجب آن شده تا برخی خواص خواستار تدبیر «ملات» مستحکمی برای پر کردن گسل این تفاوت باشند. از سوی دیگر آنچه موجب می‌شود تا این گمانه،‌ یعنی چاره‌اندیشی یک ساز و کار جامع‌الاطراف و همه‌گیر در راستای بهبود شرایط موجود، تقویت و مورد استقبال قرار گیرد،‌ تاثیرگذاری بی‌نظیر مشارکت مردم در انتخابات اخیر و یافتن رهیافتی برای ایجاد فضایی متناسب با این میزان مشارکت است. به هر تقدیر باید چاره‌ای‌ اندیشید تا شرایط مطلوب حاصل و بستر مناسب برای برجسته شدن نقاط اشتراک سلایق سیاسی کشور ایجاد شود. "
در ادامه مطلب آمده است : " شرایط فعلی کشور به واسطه رغبت شدید برخي جریان‌هاي سیاسی به پیگیری خط «عدم سازگاری»، تحقق این مهم را دشوار یا بهتر می‌توان گفت ناممکن می‌سازد. اما به نظر می‌رسد فهم جایگاه افکار عمومی در شکل‌گیری و تداوم جریانات اجتماعی- سیاسی از سوی گروه‌های سیاسی، نهایتا آنها را بدین سمت رهنمون کند که باید سازوکاری اندیشیده شود تا تمام اعتراضات و نارضایتی‌ها در مسیری درست و منطقی پیگیری شود. بدون شک در شرایط فعلی بایسته است افراد ذی‌نفوذ، اهتمام خود را براي ایجاد یک تشکیلات منسجم و تاثیرگذار در راستای حل ابهامات به کار گیرند چرا که افکار عمومی غالب جامعه اینک خواستار حکومت آرامش و ثبات بر فضای مناسبات سیاسی و غیرسیاسی کشور است. درک این واقعیت موجب آن شده تا پس از تاکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر پرهیز از گسترش دامنه ابهامات، تهمت‌ها و بدگمانی‌ها و نیز ضرورت تثبیت فضای آرام بر جامعه، برخی نخبگان نیز خواستار پیگیری و تحقق این مهم باشند. اما باوجود برخی اظهارنظرها در این‌باره، متاسفانه تاکنون طرح یا ایده‌ای مشروح برای برون‌رفت از شرایط فعلی ارائه نشده است. با این وجود جمعی از دلسوزان در راستای رسالت انقلابی خود اقدام به طرح ساز و کار پیشنهادی خود در این‌باره می‌کنند؛ ساز و کاری که فارغ از هرگونه گرایش سیاسی و به دور از تعصبات جناحی در مسیر تحقق فضای آرام و منطقی ارائه می‌شود.
کمیته تفاهم ملي نظام جمهوری اسلامی به واسطه برخورداری از منطق مستحکم و نیز اهرم‌های تعبیه شده قانونی و همچنین به خاطر دارا بودن قوانین واضح و غیرقابل خدشه به سهولت توانایی اتخاذ رفتار قانونمند در قبال اعتراضات و ناآرامي‌هاي پس از انتخابات را داراست کما اینکه «مهار» آشوب‌ها توسط همین ساز و کارهای تعبیه شده صورت گرفت تا بدانجا که «محمد عطریانفر» که خود یکی از متهمان بازداشتی حوادث اخیر است صراحتا اعلام می‌کند، نظام جمهوری اسلامی در جریان حوادث پس از انتخابات نشان داد ظرفیت بالایی در هضم اتفاقات و تحولات خوشایند و ناخوشایند دارد.
با این وجود ، از آنجا که رحمت و عطوفت اسلامی همواره در صدر فضایل اخلاقی سفارش‌شده در منابع شیعی است و نیز در راستای تقویت سرمایه اجتماعی اعتماد عمومی به نظام و تحکیم بنیه‌های فکری ذیل اين گفتمان، به نظر می‌رسد تفاهم و توافق برای تدبیر یک ساز و کار همه‌پسند مبتنی بر عقلانیت، شایسته‌ترین شیوه برای فیصله بخشیدن به اعتراضات موجود باشد. شرایطی که قطعا تزاید ابهامات و عدم شفافیت در آن موجب استتار واقعیات و تداوم رفتارهای ساختارشکنانه خواهد شد.
بنا براین بایسته است همه عوامل دخیل و تاثیرگذار در انتخابات و حوادث پس از آن برای تنویر واقعیات و خاتمه یافتن وضع موجود، بر سر تشکیل یک کارگروه حقیقت‌یاب، توافق کنند؛ کارگروهی که نمی‌توان برای آن نقش میانجیگری برگزید چراکه در این مناقشه«طرفین» موضوعیت ندارد. در حقیقت آنچه در حوادث پس از انتخابات نمودار شد تلاش و تحرک گسترده یک جریان سیاسی علیه نهادهاي قانوني و ارکان نظام بود و این کار تا بدانجا پیش رفت که در روز قدس گفتمان انقلاب و امام(ره) نیز توسط این جریان مورد هجمه قرار گرفت.
بنابراین حوادث پس از انتخابات مناقشه 2 گروه سیاسی نبوده است که براساس آن عبارت میانجیگری مصداق یابد و برخی خواستار مصالحه طرفین شوند. با لحاظ این مهم می‌توان گفت، کارگروه یا کمیته مورد نظر باید نقش پایان‌دهنده به این رویدادها و حواشی و تبعات آن را داشته باشد لذا باید وجهه‌ای تفاهم ‌گونه داشته باشد.
ویژگی‌های کمیته تفاهم ملي این کارگروه وظیفه بررسي موضوعات در راستای ایجاد یک ارزیابی حداکثری در جامعه نسبت به حوادث پس از انتخابات و پس از آن پيشنهاد رفتار مقتضی نظام در قبال نتایج آن را برعهده دارد. در یک کلام این کمیته باید بر شرایط فعلی سیاسی کشور مهر«خاتمه» بزند. در این راستا این کمیته باید دارای چنین ویژگی‌هایی باشد: 1- ترکیب کمیته: همان‌گونه که گفته شد کارگروه مورد نظر باید مورد توافق همه گروه‌ها و نهادهای تاثیرگذار در حوادث پس از انتخابات باشد به همین واسطه ساز و کار و مختصات عمل این کارگروه نیز باید مورد پذیرش این گروه‌ها و نهادها قرار گیرد؛ از این جمله است موضوع ترکیب کمیته تفاهم ملي.در این‌باره ساز و کاری اندیشیده شده تا اعضای این کمیته هرکدام در عین اشتهار به صداقت، نمایندگی بخشی از جریانات سیاسی و نیز نهادهای تاثیرگذار و تصمیم‌ساز را برعهده داشته باشند تا برآیند نظر آنان در واقع مورد وثوق اکثریت قریب به اتفاق جامعه قرار گیرد. به‌عنوان مثال یک نماینده از مراجع عظام تقلید، یک نماینده از مجلس خبرگان، یک نماینده از وزارت کشور، یک نماینده از مجلس شورای اسلامی، یک نماینده از قوه قضائیه، یک نماینده از مجمع تشخیص مصلحت نظام، یک نماینده از شورای نگهبان، یک نماینده از سوی گروه‌ها و تشکل‌های سیاسی کشور (خانه احزاب) و یک نماینده از سوی کاندیدای معترض(موسوی) ترکیب 9 نفره شورای اصلی و تصمیم‌گیر کمیته تفاهم ملي را تشکیل دهند. 2- کمیسیون‌های سه‌گانه: بدیهی است موارد مطروحه و مورد بحث در کمیته تفاهم ملي و نظر نهایی شورای اصلی درباره هر موضوع مستلزم تعبیه کمیسیون‌های تخصصی و موثر در این ساز و کار است به طوری‌که براساس یک نظام سیستماتیک، هر موضوع باید مراحل بررسی‌های موشکافانه سیاسی- حقوقی را طی کرده و نتیجه آن در اختیار تصمیم‌گیران اصلی قرار گیرد. در همین راستا کمیسیون‌های سه‌گانه«طرح موضوع»، «انطباق» و«رأی» با کارکردهای جداگانه می‌تواند چنین ساز و کار سیستماتیکی را محقق سازد. کمیسیون طرح موضوع: وظیفه این کمیسیون ارائه سرفصل‌هایی درباره حوادث پس از انتخابات است. به عبارت ساده‌تر، وظیفه‌ این کمیسیون یافتن و ارائه موضوعات و اتفاقات مهم و تاثیرگذار در حوادث پس از انتخابات است. در واقع کمیسیون طرح موضوع باید همه رفتارهایی را که منجر به تشدید یا تضعیف اعتراض‌ها و آشوب‌های پس از انتخابات شد به کمیسیون انطباق ارائه دهد. کمیسیون انطباق: این کمیسیون با دریافت سرخط موضوعات وظیفه دارد میزان تاثیرگذاری هرکدام از افراد یا گروه‌های سیاسی در پیدایش، ظهور و افول موضوعات موثر در حوادث پس از انتخابات را استخراج کند. به عبارت روان‌تر وظیفه کمیسیون انطباق شناسایی میزان تاثیرگذاری افراد و گروه‌های سیاسی در هر کدام از حوادث پس از انتخابات است. کمیسیون انطباق پس از شناسایی این مهم، نتایج بررسی‌های خود را در اختیار کمیسیون رای خواهد گذاشت. کمیسیون رای: کمیسیون رای با بررسی عملکرد کمیسیون‌های طرح موضوع و انطباق و با مطالعه نتایج بررسی‌های کمیسیون انطباق، رای خود را درباره هرکدام از موضوعات مطروحه صادر می‌کند. رای اين کمیسیون در واقع اسنادی است که به همراه بررسی‌های 2‌کمیسیون دیگر در اختیار شورای اصلی کمیته تفاهم ملي برای اعلام نظر نهایی قرار می‌گیرد. البته باید گفت ترکیب هر یک از کمیسیون‌ها نیز با توافق شورای اصلی کمیته، همان مسیر تشکیل ترکیب شورای اصلی کمیته تفاهم ملي را طی خواهد کرد. در واقع هر کمیسیون متشکل از 9 نفر است که جمعا 27‌نفر را به‌عنوان اعضای کمیسیون‌های کمیته تفاهم ملي معرفی می‌کند. به عبارت دیگر نهادها،‌ دستگاه‌ها، گروه‌ها و چهره‌های سیاسی تاثیرگذار در انتخابات و حوادث پس از آن تا این مرحله، هرکدام دارای 4 نماینده هستند که به همراه نماینده آنان در«اتاق مفاهمه»، هرکدام دارای 5 عضو در کمیته تفاهم ملي هستند. 3- اتاق مفاهمه: اتاق مفاهمه در راستای رفع اختلافات کمیسیون‌های سه‌گانه هنگام بررسی‌های تخصصی تدبیر شده است. همان‌گونه که گفته شد اتاق مفاهمه نیز دارای 9 عضو است که رای اکثریت اعضای این اتاق درباره موضوعات محل اختلاف و نظر نهایی آن کمیسیون درباره آن موضوع خاص خواهد بود. دستور کار کمیته تفاهم ملي کمیته تفاهم ملي با توجه به کلیات اعتراض‌ها و آشوب‌های پس از انتخابات می‌تواند چند موضوع کلی را به‌عنوان محورهای اصلی خود برای نیل به توافق نهایی در دستور کار قرار دهد تا کمیسیون‌های سه‌گانه ذیل این محورها به بررسی‌های خود بپردازند. البته باز هم تاکید می‌شود این محورها باید مورد پذیرش و توافق همه اعضای شورای اصلی قرار گیرد. محورهای دستور کار هم باید باتوجه به واقعیات مهم و تاثیرگذار در رخدادهای پس از انتخابات گزینش شوند. با لحاظ این مهم می‌توان این محورهای کلی را اینگونه تقسیم‌بندی کرد: 1- دلایل پیدایش اعتراضات و آشوب‌ها بدون شک این محورها را می‌توان مهم‌ترین موضوع مورد بحث و بررسی نامید. موضوعی که اینک به‌طور گسترده به یک مطالبه در افکار عمومی تبدیل شده است. در کنار برخی وقایع هنگامه تبلیغات، «ادعای تقلب» مهم‌ترین عامل ایجاد اعتراضات و در پیامد آن آشوب‌های خیابانی تهران بود و این موضوع در ماه‌های اخیر مورد تصدیق اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران سیاسی قرار گرفته است. به نظر می‌رسد بررسی همه ابعاد و زوایای ادعای تقلب می‌تواند رهیافتی باشد به اعلام رسمی و واقعی اتفاقات پس از انتخابات. در این راستا به نظر می‌رسدباید 2 اقدام موشکافانه صورت گیرد. الف: دعوت از وزیر کشور (به عنوان برگزارکننده انتخابات) و نماینده شورای نگهبان (به عنوان تایید کننده نهايي نتیجه انتخابات) و درخواست ارائه گزارشات کامل و مستند و مستدل درباره روند برگزاری انتخابات از آنها. کمیسیون طرح موضوع باید دیگر بار به بررسی دقیق گزارشات وزارت کشور و شورای نگهبان درباره روند برگزاری انتخابات بپردازد و سیکل مربوط در دیگر کمیسیون‌های کمیته تفاهم ملی نیز طی شود. ب: دعوت از کاندیدای معترض و مطرح‌کننده ادعای تقلب (موسوی) برای ارائه مستندات و دلایل خود درباره این ادعا. کاندیدای معترض که در ابتدا حاضر به ارائه مستنداتش به شورای نگهبان و کمیته 5 نفره نشد، باید در شرایط مساعد و مناسبی که کمیته تفاهم ملي ایجاد می‌کند در کمیسیون‌های مربوط (طرح موضوع و انطباق) حاضر شده و دلایلش برای طرح این ادعا را مفصل و مستند توضیح دهد.این مرحله دستور کار به واسطه اهمیت و تاثیرگذاری باید در نهایت دقت و هوشیاری انجام گیرد تا عامل یا عوامل بیرونی نتوانند در روند کار خلل ایجاد کنند. از سوی دیگر باید همه تمهیدات برای جلب اعتماد کاندیدای ناراضی در ارائه مستندات فراهم شود تا روند رسیدگی به مستندات وی مخدوش نشود. پس از استماع و دریافت مستندات و گزارشات وزارت کشور، شورای نگهبان و کاندیدای معترض، نتیجه بررسی‌ها در کمیسیون رای مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و جمع‌بندی کمیسیون رای که ترجیحاً متشکل از عناصر حقوقی – سیاسی است، در اختیار شورای اصلی و تصمیم‌گیر نهایی کمیته تفاهم ملي قرار می‌گیرد تا آنان به اعلام رای نهایی در این‌باره مبادرت ورزند. 2- بررسی رفتارها و میزان تأثیرگذاری افراد در روند اعتراضات و آشوب‌ها پس از بررسی عنوان کلی دلایل پیدایش اعتراضات و آشوب‌ها، باید محور دیگر یعنی بررسی رفتارها و میزان تاثیرگذاری افراد در روند اعتراضات و آشوب‌ها در دستور کار کمیته تفاهم ملي قرار گیرد. این محور نیز دارای ابعاد مختلفی است که در کمیسیون‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند. در این مرحله همه افراد و گروه‌هایی که به واسطه اظهارنظر یا عملکرد خود، موجبات تشدید اعتراضات و ایجاد بستر مناسب برای آشوب و خسارت به اموال عمومی و خصوصی را فراهم آورده‌اند باید پاسخگوی رفتار خود باشند. این محور نیز در چند بخش می‌تواند مورد ارزیابی و پیگرد قرار گیرد. الف- عوامل تقویت‌کننده ادعای تقلب ادعای تقلب، عامل اصلی اعتراضات و آشوب‌ها بود. در همین راستا یکسری اقدامات اعم از بیانیه‌ها، نامه‌ها و ادعاهایی که منجر به تقویت این ادعا و نیز تشدید حس بدگمانی به نظام جمهوری اسلامی شد باید مورد واکاوی قرار گرفته و از عاملان آنها توضیحات مقتضی درخواست شود. در همین راستا باید عوامل اصلی شایعه‌سازی‌ها و دروغ‌‌پردازی‌ها ‌ نیز مورد بازخواست قرار گیرند. از این جمله‌اند بازداشت‌شدگان حوادث اخیر. بررسی رفتار مجرمانه این افراد باید به صورت دقیق صورت گیرد به گونه‌ای که تاثیرگذاری هر یک از آنان بر ایجاد و تشدید آشوب‌ها و اعتراضات به صورت دقیق بررسی شود. به عنوان مثال می‌توان این ارزیابی را به صورت موشکافانه انجام داد که کدام‌یک از دستگیرشدگان با قصد و نیت قبلی وارد عرصه اغتشاش شده و کدام در نتیجه تاثیرگذاری فضای ملتهب مرتکب بزه و جرم شده‌اند.از سوی دیگر درباره فعالان سیاسی دستگیر شده نیز می‌توان این موضوع را درباره هرکدام از آنان شناسایی کرد که کدامیک با اعتقاد قبلی – قبل از انتخابات – به ایفای نقش در حوادث پس از انتخابات پرداخته‌اند و کدامیک نیز بدون اطلاع از واقعیت رخداد، به صرف ارزیابی و تحلیل سیاسی، معتقد به تقلب بوده و حضور در تجمعات غیرقانونی و اثرگذاری بر معترضان را دنبال کرده‌اند.
مطمئناً ارزیابی‌های دقیق با مراعات رأفت اسلامی می‌تواند نتیجه‌ای خوشایند و همه‌پسند در این‌باره حاصل کند. شاید بخشودگی عوامل غیرجنایتکار یکی از تبعات این ارزیابی‌ها باشد. ب- برخوردهای غیرقانونی با معترضان بدون شک برخوردهای غیرقانونی با معترضان و نیز برخی عوامل آشوب، منجر به تشدید فضای ناامنی و نیز ایجاد حس بی‌اعتمادی به نظام خواهد شد. بنابراین بازخواست عواملی که خودسرانه اقدام به برخوردهای غیرقانونی و بعضاً خشونت‌بار با معترضان کردند هم باید در دستور کار کمیسیون‌های کمیته تفاهم ملي قرار گیرد. به عنوان نمونه این موضوع ضروری است که به رفتار متخلفان بازداشتگاه کهریزک بدون کمترین ملاحظه در کمیته رسیدگی شود و بررسی آن مشابه دیگر تخلفات پیگیری شود. البته در این راستا این نکته بسیار مهم و تاثیرگذار نباید فراموش شود که تناسب میان جرم و تاثیر آن بر فضای متشنج و ناامن باید به صورت جدی ملاک کمیته قرار گیرد.البته باز هم تاکید می‌شود همه مجرمان به نسبت جرم و گریز از قانون باید مستوجب برخورد قانونی باشند و در این میان کوچک‌ترین تبعیض و مسامحه ای غیرقابل پذیرش و به دور از عدالت و همچنین مغایر خواست افکار عمومی است. این محور نیز همانند محور بررسی دلایل پیدایش اعتراضات و آشوب‌ها باید سیکل طراحی شده کمیته را طی کند و نتیجه آن نیز در اختیار شورای اصلی کمیته قرار گیرد تا «جمع‌بندی نهایی» کمیته انجام شود. 3- جمع‌بندی نهایی پس از آنکه نتیجه بررسی‌های کمیسیون‌های طرح موضوع، انطباق و رای درباره محورهای کلی دلایل پیدایش اعتراضات و آشوب‌ها و بررسی رفتارها و میزان تاثیرگذاری افراد در روند اعتراضات و آشوب‌ها و همچنین دیگر موضوعات قابل تعریف ذیل این محور‌ها به شورای اصلی کمیته ارائه شد، اعضا به جمع‌بندی خود درباره این رویدادها و موضوعات پرداخته و نتیجه نهایی را در گزارشات مستند و مفصل در اختیار افکار عمومی قرار می‌دهند. درباره نتیجه نهایی ارزیابی‌های کمیته باید نکات کلیدی زیر مورد توجه و اعمال قرار گیرد. عدم لحاظ کوچک‌ترین تبعیض در قبال اعلام نتایج بررسی‌ها؛ به‌عنوان مثال اگر شورا بدین جمع‌بندی رسید که ادله و مستندات کاندیدای معترض (موسوی) برای اثبات تقلب در انتخابات به گونه‌ای است که تقلب گسترده در انتخابات را قطعی می‌کند، این جمع‌بندی بدون کوچک‌ترین ملاحظات باید اعلام و افکار عمومی از جزئیات آن باخبر شوند.
از سوی دیگر اگر مستندات موسوی حاکی از انجام تقلب اما در سطح محدود بود به گونه‌ای که در میزان آرا تفاوت قابل توجهی به وجود نمی‌آید عوامل خاطی و متقلب باید مورد برخورد قضایی قرار گیرند و حتما محاکمه آنان در انظار عمومی انجام شود. اما چنانچه اکثریت اعضای کمیته تفاهم ملي رای به عدم صحت ادعای تقلب دادند، آنگاه باید براساس موارد قانونی با این مدعا برخورد قانونی صورت گیرد. در واقع کمیته در این وضعیت پیشنهاد برگزاری دادگاهی برای بیان توضیحات موسوی را می‌دهد.
قطعاً اگر در چنین شرایطی موسوی حاضر به پذیرش نظر نهایی کمیته نشد و قوه قضائیه نیز پیشنهاد کمیته را نپذیرفت، این ارزیابی قابل طرح و بررسی است که نظام توانایی و جسارت دفاع از حیثیت خود را ندارد. به عنوان مثالی دیگر، بهتر آن است که کمیته پس از بررسی عوامل موثر در تشدید آشوب‌ها، نهایت رأفت اسلامی را لحاظ کرده و در ارائه گزارش خود به نهادهای قانونی، بخشودگی برخی خاطیان دارای جرائم سبک را خواستار شود. شورای نظارت و مفاهمه تدبیر یک «شورای نظارت و مفاهمه» برای رفع اختلافات احتمالی اعضاي کمیته تفاهم ملي می‌تواند موجب استحکام رویه و تصمیم‌گیری معقول این سازوکار پیشنهادی تقویت وحدت شود. لذا در این راستا باید ترکیب این شورا نیز مورد رضایت همه گروه‌هاي سياسي باشد. با انجام بررسی‌های صورت گرفته به نظر می‌رسد در شرایط کنونی و با توجه به سلایق و مشی سیاسی چهره‌های تاثیرگذار، آقایان آيت‌الله  محمدرضا مهدوي‌كني، آیت‌الله سید محمود هاشمی‌شاهرودی، دکتر علی‌اکبر ولایتی، حجت‌الاسلام سيد‌محمدحسن ابوترابی‌فرد، حجت‌الا‌سلام‌ سید محمود دعایی، دکتر غلامعلی حداد عادل، حجت‌الاسلام حسن روحانی، حبیب‌الله عسگراولادی و حجت‌الاسلام مسیح مهاجری برای شکل‌گیری این شورای 9 نفره پیشنهاد می‌شوند.شورای نظارت و مفاهمه در مواقعی که شورای اصلی کمیته تفاهم ملي نسبت به موضوع یا موضوعاتی دچار اختلاف نظر اساسی باشند، با بررسی موضوع یا موضوعات محل اختلاف، راهکارهای مناسب برای برون‌رفت از بن‌بست را ارائه می‌دهند. بدیهی است حکمیت نظر شورای نظارت و مفاهمه در ابتدای طرح موضوع و آغاز به کار کمیته تفاهم ملي باید مورد پذیرش رسمی همه افراد و گروه‌ها قرار گیرد. ضرورت پایان فضای ابهام‌آمیز
بدون شک اثرات ادعای تقلب و حوادثی که در پیامد این ادعا رخ داد، به سادگی مرتفع نمی‌شود و باید در چارچوب قانون بدان رسیدگی شود. در این میان تدبیر سازوکارهای قانونی و فراگیر برای پایان مناقشه مفید و موجب جلب اعتماد عمومی خواهد شد. بویژه آنکه نظام جمهوری اسلامی قطعاً راهکارهایی را برای شفاف‌سازی اتفاقات پس از انتخابات و سرانجام پرسش‌ها و شائبه‌ها در نظر گرفته است. با این وجود پیشنهاد سازوکاری چون کمیته تفاهم ملي به مثابه اعتقاد اکثریت نخبگان و دیگر قشرهای جامعه به تدبیر چنین تمهیداتی در راستای پایان فضای ملتهب و ناآرام سیاست‌ورزی در کشور است."
روزنامه وطن امروز در حالی از تهیه طرح " تفاهم ملی " از سوی جمعی از بزرگان نظام سخن گفته است که مشخص نیست اولا این بزرگان چه کسانی هستند و ثانیا جایگاه این طرح پیشنهادی در مقام مقایسه با طرح آشتی ملی پیشنهادی هاشمی رفسنجانی که جمعی از چهره های شاخص و بزرگان اصولگرا از جمله " ایت الله مهدوی کنی " در تهیه آن نقش دارند ، در کجا قرار دارد .
به هر حال اعلام تهیه طرح تفاهم ملی و قبول ضمنی وجود مشکلاتی در جامعه از سوی حامیان دولت به هر طریقی که باشد ، می تواند یک گام مثبت باشد چرا که بالاخره پس از گذشت حدود 4 ماه برخی حامیان دولت تلویحا به این نتیجه رسیدند که جمعی قابل توجه از مردم کشور معترض وقایع انتخابات اخیر ریاست جمهوری هستند و این اعتراض را تا کنون بارها به شیوه های مختلف به نمایش گذاشته اند .
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

فیلم ادعایی روزنامه ایران از اظهارات آیت الله صانعی:کسي که به راديو و تلويزيون ايران توجه کند، از هیچ چیز خبر ندارد

این روزنامه افزوده است: وي در قسمتي از سخنان خود ضمن افتخار به مخالفت با نظام جمهوري اسلامي گفته: روزی که جنتی انشاءا... بمیرد سراسر ایران چراغانی می شود و مردم شادی می کنند.
عصر ایران – روزنامه ایران ( ارگان مطبوعاتی دولت ) در خبری در ستون " دیگه چه خبر " روز سه شنبه خود ادعا کرد که فیلمی از اظهارات آیت الله صانعی از مراجع تقلید شیعه در دفتر شخصی اش را در دست دارد که در آن فیلم ، آیت الله صانعی به مراجع قم و برخی دیگر از شخصیت های نظام توهین کرده است .
به گزارش عصر ایران در این مطلب ادعا شده است : " يوسف صانعي در اقدامي ناشايست، ضمن اهانت به حضرات آيات مکارم شيرازي، نوري همداني از مراجع عظام تقليد و آيت‌الله امامي کاشاني امام جمعه تهران، خواستار مرگ آيت‌الله جنتي دبير شوراي نگهبان شد."
این روزنامه افزوده است : " در جلسه‌اي که در دفتر صانعي با حضور جمعي از عناصر شاخص اصلاح‌طلب برگزار شده، وي در قسمتي از سخنان خود ضمن افتخار به مخالفت با نظام جمهوري اسلامي گفته: روزی که جنتی ان شاءا... بمیرد سراسر ایران چراغانی می شود و مردم شادی می کنند. وي در ادامه سخنان خود مرجع مردم براي دريافت اخبار را رسانه‌هاي بيگانه خوانده و اظهار داشته: کسي که به راديو و تلويزيون ايران توجه کند، هيچ چيزي از مسائل خبر ندارد. رسانه‌هاي غربي را نگاه کنيد، ببينيد اينها چه مي‌کنند. ببينيد آقاي سازگارا (ضد انقلاب فراري) چه مي‌گويد؟ من ايشان را آدم متديني مي‌دانم! "
ایران در پایان افزوده است که فیلم این سخنرانی در این روزنامه موجود است.
گفتنی است معاونت حقوقی نهاد ریاست جمهوری اخیرا اعلام کرده است به دلیل اظهارات انتقادی آیت الله صانعی از وقایع اخیر در کشور ، از ایشان به اتهام " توهین به رییس جمهور در سخنان خود در جمع مردم گرگان " شکایت می کند.
این نخستین شکایت یک دولت از یک مرجع تقلید شیعه در طول تاریخ کشور است و تا کنون چه پیش از انقلاب و چه پس از آن هیچ دولتی از یک مرجع تقلید به دادگاه شکایت نکرده است .
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

موشک های ایران تا کجا می رسند؟

موشک شهاب 3 در کلاس "قدر -1 " که برد آن یک هزار و 800 کیلومتر است از سوخت مایع استفاده می کند. کلاس دوم نیز "عاشورا" نام دارد که برد آن دو هزار کیلومتر است.
عصر ایران - نیروهای مسلح ایران موشک هایی را با برد کوتاه، متوسط و دور در اختیار دارند که می توانند هدف هایی را در اسرائیل و مراکز نظامی آمریکا در کشورهای حاشیه خلیج فارس مورد هدف قرار دهند.
به گزارش عصر ایران به نقل از خبرگزاری فرانسه، منابع غربی اعلام کردند اطلاعی از شمار دقیق موشک های ایران ندارد ولی تا حدی از توان آنها خبر دارند.
خبرگزاری فرانسه در این گزارش به بررسی موشک های در اختیار ایران پرداخته شده است.
* موشک شهاب -3 برد این موشک دو هزار کیلومتر است. ایران بارها این موشک را در مانورهای مختلف استفاده کرده است. موشک شهاب - 3 دارای دو کلاس تقسیم بندی می شود.
موشک شهاب 3 در کلاس "قدر -1 " که برد آن یک هزار و 800 کیلومتر است؛ از سوخت مایع استفاده می کند. کلاس دوم نیز "عاشورا" نام دارد که برد آن دو هزار کیلومتر است.
منابع رسمی ایران اعلام کرده اند آزمایش این موشک در ماه نوامبر 2007 با موفقیت همراه بوده است.
* سجیل موشک دور برد زمین به زمین است که برد آن به دو هزار کیلومتر می رسد. برای نخستین بار درنوامبر 2008 آزمایش شد. از دو قسمت تشکیل شده و از سوخت جامد استفاده می کند. * شهاب -1 برد این موشک 300 کیلومتر است.
* شهاب -2
برد این موشک 500 کیلومتر است. موشک های شهاب 1 و 2 از موشک های اسکاد اقتباس شده اند. * موشک زلزال برد این موشک حداقل 400 کیلومتر است.
* فاتح 110 برد این موشک 200 کیلومتر است.
* تندر
برد این موشک به مسافت 150 کیلومتر می رسد.* نازعات
برد این موشک به 100 کیلومتر می رسد.
* فجر 3 برد این موشک 45 کیلومتر است. منابع غربی معتقدند که جنبش حزب الله لبنان از این نوع موشک ها استفاده کرده است.
* فجر 5
برد این موشک به 75 کیلومتر می رسد.
* عقاب برد این موشک به 45 کیلومتر می رسد.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

طراحی شده توسط ندای ایران زمین