آخرین خبرها

ساسی مانکن متولد همان سالهای طلائی است

۱۳۸۹ فروردین ۱۱, چهارشنبه

ميرحسين موسوی در حاليکه کنار بقچهی بزرگی که پارچههای رنگی از آن بيرون زده بود، نشسته بود گفت:ساسی مانکن متولد همان سالهای طلائی است که ما ميخواهيم به آن برگرديم و اين جای خوشوقتی است وی افزود:البته او اگر در آن سالها به سن الآنش بود، اعدام شده بود رفته بود پی چيزش» (کارش)
ميرحسين سپس با اشاره به بقچهی پارچهای افزود: «خانم من روشنفکر است و خيلی به موسيقی رپ علاقه دارد.» خانم رهنورد که يک کف دست از صورتش را از بقچه بيرون آورده بود حرفی به تأئيد زده دوباره به حجاب اسلامی خود فرو رفت.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

حكومت تهران از انتخابات عراق راضي نيست


شيخ مکارم شیرازی، ..گفت که در انتخابات پارلمانی عراق «به طور قطع يقين، تقلب و تخلف» شده است.

سابقه شيرازي را همه ميدانند. او و مصباح يزدي حكومت فعلي ايران را در پشت بسيج و سپاه كنترل ميكنند.

سئوال بزرگ اينجاست.چرا از انتخابات جديد عراق ناراضي هستند..آيا براي اين نيستش كه دولت جديد سكولار هستش؟ يا براي اينكه

از تهران دستور قبول نميكند..در طي اين چند سال اخير كشتار بزرگي در بغداد به راه انداختند و حكومت قبلي چشمهايش را بسته بود..
اگه اين يك جنگ مذهبي بود پس چرا هميشه در قسمت پايتخت انجام ميشد؟.
.چرا بصره هميشه در امان بود؟جنوب عراق در دست چه كساني هستش؟.
.يك كمي فكر..آها دست انگليسي هاست.
.بدون انگليس حكومت تهران يك روز هم سر كار نيستش.
.در حقيقت آمريكائيها هنوز نميدانند كه انگليسيها از طريق ايران مرتب ضربه ميخورند
..همه اين را ميدانيم.
.ولي حالا حكومت بغداد عوض شده.
.شايد اين حكومت هم چند صباحي ديگر انگليسي شود
ولي فعلا نيستش
..اينجا بايد فشارها وارد شود.
..
.شيپورچيان لندن و مسكو..اول شوك تبليغاتي بوجود مي آورند.

.چه كسي معروف تر از مثلا .
.مرجع تقليد مكارم شيرازي

پیش از برگزاری انتخابات پارلمانی عراق، یحیی رحیم صفوی، مشاور .. خامنه ای اظهار امیدواری کرده بود که شیعیان نزدیک به جمهوری اسلامی بتوانند در این انتخابات پیروز شوند نزديك به شيعيان .
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

تحریک پلیس بین الملل توسط حکومت تهران برای دستگیری مخالفان در سراسر دنیا




واشینگتن تایمز : حکومت ایران فکر می کند که خوش اقبال بوده. بدون گلایه چندانی از سوی امریکا و اروپا توانست در سالگرد انقلاب بیست و دوم بهمن به سرکوب وحشیانه موج مخالفت اخیر ِجنبش سبز دست بزند و حال فرصتی پیش روی خود می بیند که تومار مخالفان خود را حتا در خارج از ایران نیز در هم بپیچد.

در دادگاه نمایشی اخیر، رژیم تهران، بشرستیزانه، دستگیر شدگان بسیاری در تظاهرات مخالف حکومت را "محارب" خواند: جنگنده با خدا؛ جرمی که مجازات اعدام دارد و حکمی که پیوسته و مدام برای حذف مخالفان صادر می شود.

در اسفند ماه، تنها چند روز پس از دستگیری عبدالمالک ریگی، سرکرده گروه چریکی بلوچ مخالف حکومت که در پاکستان به سر می برد، فیلم ویدیویی از وی با نام "اعتراف" به نمایش در آمد. در این صحنه سازی آشکار، آقای ریگی اعلام می کند که سازمان اطلاعات و امنیت امریکا، سیا، به گروهک شورشی وی، جنداله، پیشنهاد تدارک سلاح، پول، و تعلیمات نظامی را داده است.

اتهامی که دولت امریکا با عنوان "خنده آور" آن را مختومه اعلام کرد. گروهک شورشی آقای ریگی عملیات تماشایی را در برخورد با نیروهای انتظامی ایران به نمایش گذاشتند که مرگبارترین آنها، یکی از تازه ترین آنها نیز بود. در ۲۶ مهرماه، هنگام بازدید ِیک هیات رسمی از بلوچستان، در منطقه ای به نان "پیشین" بمب گذار انتحاری جند اله، با انفجار مواد منفجره ای که به خود بسته بود دست کم ۴۳ تن دیگر را به کام مرگ فرستاد که از این میان ۱۵ نفر آنها فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بودند.

اکنون حکومت به هم پیمانان جدیدی برای سرکوب مخالفان دست یافته است: دولت های بلژیک، آلمان، سازمان بین المللی پلیس مستقر در لیون فرانسه و پلیس بین الملل.

در نیمه اسفند ماه گذشته، دولت آلمان با در دست داشتن حکم بازداشتی مشکوک، صادر شده از بلژیک، به آپارتمان رحمان حاج علی، دبیر کل حزب حیات آزاد کردستان ایران، در شهر کلن آلمان یورش برد.

هنگام دستگیری آقای حاج احمدی، در حکمی که به زبان آلمانی نوشته و به وی نشان داده نشده بود، دلیل جلب وی چنین آورده شده: "گفته می شود که شما در همایش پان کرد پژاک شرکت داشته و در کمپ خود در شمال عراق با یونیفرم پژاک که شبیه پ ک ک (حزب کارگران کردستان) است دیده شده اید."

این به مفهوم واقعی کلمه یعنی مرگ به خاطر ائتلاف؛ زیرا امریکا و برخی دولت های اروپایی، پ ک ک (حزب کارگران کردستان) ترکیه را سازمانی تروریستی شناخته اند. تنها مشکل این است که پژاک، همان پ ک ک نیست و کمپ های این سازمان در منطقه ای دیگر از عراق، بسیار متفاوت از کمپ های پ ک ک در کوهستان های ناهموار شمال عراق واقع شده اند. من این را می دانم، زیرا از پایگاه پژاک در اکتبر ۲۰۰۷ بازدید کرده ام.

به گفته آقای حاج احمدی، پژاک بیشتر سازمانی سیاسی است در پی "تغییر فرهنگ" در کردستان ایران و گسترش فراگیر جنبش های دموکراتیک غیر دینی در ایران. فعالین پژاک نقش محوری در اعتراضات پس از انتخابات در تهران و سایر شهرها ایفا کردند و بسیاری از آنها دستگیر و تعدادی از آنها اعدام شدند.

علی لاریجانی ، رییس مجلس، در سخنرانی ۸ مارس- ۱۷اسفند- با مباهات اعلام کرد که دولت وی رسما خواستار بازگرداندن آقای حاج احمدی به ایران شده است، جایی که حکم قطعی وی اعدام خواهد بود. آلمانی ها او را آخر تعطیلات پس از یک دوره زندان انفرادی آزاد کردند ولی به وی اجازه خروج از کشور را نداده اند.

حکومت ایران انگیزه قدرتمندی برای قطع صدای شورشی های بلوچ و کرد دارد. فعالیت این دو گروه بیشتر در بخش های سنی مذهب ایران، یکی در کرانه مرزی شرق و دیگری در مرزهای غربی تمرکز یافته است. هر دو دسته از اقلیت های غیر پارس و مرتباً سرکوب شده به وسیله حکومت تهران به شمار می روند.

احمقانه تر، گام ستمگرانه دیگری است که پلیس بین الملل در ۶ مارس – نیمه اسفند - برای وخیم تر شدن اوضاع برداشت: صدور حکم جلبی معروف به "اخطار قرمز" برای دستگیری شهرام همایون. وی مجری ایرانی و گرداننده شبکه ماهواره ای در لس آنجلس است.

پلیس بین الملل، اینترپول، حکم خود را به استناد رای دادگاهی در شیراز، مبنی بر "تروریست" خواندن آقای همایون صادر کرده است. آقای همایون می گوید که مطلقا از تشکیل هرگونه دادگاهی علیه وی در شیراز بی اطلاع بوده است. و البته در ضدیت او با نظام هیچ گونه جای تردیدی نیست. پیش از انتخابات خرداد ماه ایران، او از شبکه تلویزیون خود برای تشویق ایرانیان به انجام اعتراضات صلح آمیز با شعار "ما هستیم" بهره می برد.

آقای همایون مقیم قانونی امریکاست و می گوید که از سوی اداره محلی آگاهی امریکا، اف بی آی، تلفن های دلگرم کننده ای دریافت کرده است؛ و او اضافه کرد که "البته مجازات ترور، اعدام است، پس این حکم جلب، در واقع به منزله حکم اعدام است."

اینترپول ۵۰ حکم اخطار قرمز برای فعالین ایرانی مخالف حکومت صادر کرده است که بیشتر این احکام، اتهامات مربوط به ترور هستند. همچنین یکی از شاهدهای کلیدی دولتی در جریان دادگاه میکونوس آلمان به اتهام کلاهبرداری به استناد دولت ایران، از سوی پلیس بین الملل تحت تعقیب است. در ماجرای میکونوس سران دولت ایران در واقعه "کشتار مخالفین کرد" در برلین سال ۹۲، محکوم شده بودند.

با این تقلید مسخره از عدالت و تمام مفاهیم همکاری بین المللی پلیس با اینترپول، به حکومت ایران اجازه داده می شود که این مفاهیم را دستمایه سرکوب مخالفان خود در آن سوی آبها قرار دهد و از آن بتواند چون اهرم فشاری مناسب برای ایجاد شکاف در مقاومت صلح آمیز مخالفان و نهایتاً درهم شکستن این مخالفت بهره جویی کند. شهروندان امریکایی، با پرداخت مالیات خود رقم درشتی از بودجه عملیاتی اینترپول را تامین می کنند. مجلس وظیفه دارد تا پایان گرفتن این سوء تعبیر بیدادگرانه از مفاهیم همکاری بین المللی پلیس، اعتبار تخصیص داده شده به پلیس بین الملل را محدود کند.

نقش آلمان و بلژیک در کمدی دستگیری آقای حاج احمدی، نمونه ای خطرناک (و رویه قابل استنادی برای موارد بعدی) می سازد و حکومت ایران را در پیگرد دیگر مخالفان خود جری تر می کند. همدستی پلیس بین الملل نیز تنها به این ماجرا دامن می زند.

بدون مخالفتی از سوی امریکا و با تبانی دولت های اروپایی و حکومت ایران، زندگی تک تک ایرانیان مخالف دولت، حتا به عنوان یک پناهنده سیاسی، در خطر خواهد بود. وخیم تر این که خطر نه تنها از سمت دولت ایران، که از سوی دولت های اروپایی و شاید از سوی دولت امریکا نیز متوجه آنهاست.

دولت اوباما اعلام کرده که قصد ندارد در چالش های سیاسی داخلی ایران دخالت کند. اما از چه هنگام پاسداری از حقوق بین المللی شناخته شده بشری، دخالت سران امریکا قلمداد می شود؟ از زمان جیمی کارتر تاکنون، همیشه روسای جمهور امریکا به پی گیری موارد حقوق بشر در طرح این موارد با سران (کشورهایی چون) اتحاد جماهیر شوروی، چین، لهستان و دیگر کشورها پرداخته اند. آیا جمهوری اسلامی ایران تنها مورد این استثناست؟

رفتار حکومت ایران یعنی اضطرار حقوق بشر. بدون اقدام سریع از سوی بلژیک یا آلمان برای لغو حکم رهبر پژاک و پیش گیری های قدرتمند امریکا برای تامین امنیت ایرانیان مخالف حکومتشان در این کشور، فصل شکاری رقم خواهد خورد برای هدف قرار دادن ایرانیان مبارز آزادی، هر کجا که باشند.

* کن نت آر. تیمرمن، ویراستار آزاد رسانه نیوزمکس و رئیس بنیاد دموکراسی در ایران.

کنت تیمرمن / فائقه اشکوری / واشینگتن تایمز / 29/03/2010
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

تفاوت شاه و "آقا"

بیاییم فراموش کنیم که مسلمانیم یا نامسلمان؛ طرفدار شاهیم یا "آقا". دموکراتیم یا مستبد. مبارزیم یا سازشکار... اما فراموش نکنیم که در زمان شاه، رساندن نان به خانواده زندانی، "جرم" نبود. کسی را به دلیل کمک رسانی به خانه مردی زندانی که بچه هایش شیری برای خوردن و نانی برای سق زدن نداشتند، دستگیر نمی کردند. به کسی تلفن تهدید آمیز نمی زدند که به مادر بیمار فلان زندانی پول نرسان... آری تاریخ هر چه درباره شاه بنویسد، این را نخواهد نوشت که او رهبر سنگدلی بود که آب را به روی کودک مرد زندانی بست.

این روزها از میان همه اخباری که از ایران می رسد، این یکی دردآورترست که خانواده های زندانیان و نیز زندانیان آزاد شده، برای اداره امور روزمره با مشکلات فراوان رو به رویند. حقوق زندانیان قطع شده، همسران آنها ـ اگر کار می کرده اند ـ کارشان را از دست داده اند، آزادشدگان، امکان کار ندارند، آنان که دستی خیر داشتند و مالی برای تقسیم، از یاری رسانی منع شده اند،.... و مانده اند ده ها و صدها خانواده که روی دیدار صاحبخانه ندارند و پاسخی نیز برای کودکانی که می پرسند: سفره عید چرا خالیست؟

و این همه از "لطف" مسئولینی که "همتی مضاعف" کرده اند برای بستن آب به روی خانواده "حسین". یزیدیانی که در بزم های خویش، جام، از دردزنانی پر می کنند که نمی دانندبا سفره خالی چه کنند. یزیدیانی که مستانه، قدح به قدح می کوبند و می گویند: سر "آقا" سلامت. آنان که یادشان رفته ست سرنوشت همه شاهان را. آنان که نمی دانند این مستی ها، چه بیداری سختی در پی دارد.

مارااما بااین مستان عربده کش کاری نیست؛ آنان را به داروغه های تاریخ می سپاریم که از راه خواهند رسید. به لشگر مردمان وامی گذاریم شان که قرن هاست آمده اندصف در صف. مردمانی که با دستان خالی، مجسمه های سنگی مستبدان را به زیر کشیده و بر شکسته های آنها، آواز آزادی، سرداده اند. این مستان، عاقبت شان روشن است.

با هشیاران باید سخن گفت. هشیاران بیدار. آنان که رواست به یادداشته باشند امروز در جای جای میهن زخمی ما، خانه ایست که نان آورش زندانیست. زنی ست در خود فروکاهیده، که کیسه عیدی امسال فرزندش پر از "آه" است. دانشجوی تازه آزاد شده ایست که برای درمان آسیب های زندان، نیازمند پول است و چون ندارد، با صورتی سیاه شده از درد می گوید: کاش دکتری پیدا شود که بگوید عمل دیسک لازم نداری. روزنامه نگاری فراریست که مچاله شده از غم مادری که مانده در بیمارستان و امکان ترخیص ندارد...

آری؛ به بیداران است که باید گفت یادمان باشد در خانه بغلی، زنی ست که برای هشتمین ماه متوالی کرایه خانه اش عقب افتاده. مردی است که در زیرزمینی، روی دیوارمی نویسد: مادر! شرمنده؛ پول بیمارستان را ندارم. کودکی ست که مداد رنگی هایش تمام شده و با مدادی سیاه، روی کاغذ نقش پدری را می کشد که هر روز با دستانی پر به خانه باز می گشت.

یادمان باشداین زمستان می گذرد؛ سیاهی به ذغال می ماند؛ در کنار نام این "آقا" وآقایان، کمترین چیزی که بنویسند، صفت "سنگدل" خواهد بود و "جبار". و بچه های ما پدران خویش را خواهند دید که با دستان پر، درها را باز می کنند؛ مادران دوباره لبخند خواهند زد؛ دانشجویان دردکشیده ما دوباره جوانی و شادی راخواهند سرود؛ روزنامه نگاران ما باز در تحریریه هایی آفتابی قلم خواهند زد....

تا آن روزاما، آهای آدم ها! یادتان باشد در خانه بغلی کسی است که می خواند شما رابه یاری، به همدلی. گوش اش سپارید، دستش بگیرید، تنهاش مگذارید.

نگذاریم همسر آن روزنامه نگار دربند، شرمنده صاحبخانه ای باشد که روزهاست به در می کوبد. نگذاریم دانشجوی عزیزما، از درد به خود بپیچد و امکان درمان نداشته باشد. نگذاریم مادر آن فراری تنها، در بیمارستان بماند؛ نگذاریم نویسندگان ما به جای نوشتن، در جاده ها، مسافرکشی کنند؛ نگذاریم. این کمترین نشانه آدمیت است. تاریخ سرنوشت "آقا" و آقایان را روشن کرده ست، ما تکلیف خود را همین امروزروشن کنیم.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

زندانیان سیاسی روی تخت بیمارستان ها

آخرین اخبار زندانیان سیاسی و مطبوعاتی

زندانیان سیاسی روی تخت بیمارستان ها

با وجود تعطیلی رسانه های خبری در تعطیلات نوروزی، اخبار مربوط به زندانیان سیاسی و مطبوعاتی، و وضعیت آن دسته از زندانیانی که با وثیقه آزاد شده اند، نگرانی افکار عمومی را برانگیخته است. در همین زمینه خانواده عمادالدین باقی از وخیم تر شدن وضعیت جسمانی این روزنامه نگار در زندان خبر داده اند؛پزشکان خواستار تمدید مرخصی دکتر ابراهیم یزدی برای ادامه معالجه شده اند و همزمان یک معلم به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده است.

درخواست پزشکان معالج ابراهیم یزدی

محمد علی دادخواه از ارائه درخواست پزشکان معالج دکتر ابراهیم یزدی مبنی بر تمدید مرخصی این فعال سیاسی به دادستانی تهران خبر داد.

وکیل ابراهیم یزدی به روز گفت: مرخصی دکتر یزدی، چهارم فروردین به اتمام رسیده اما با توجه به وضعیت جسمانی ایشان، پزشکان معالج با ارائه درخواست تمدید مرخصی در نظریه تخصصی خود نوشته اند محیط های غیر ایزوله و استرس زا برای ایشان خطر جانی دارد.

این حقوقدان ابراز امیدواری کرد که با این درخواست موافقت شود.

دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل 78 ساله نهضت آزادی ایران نیمه شب 27 دی ماه بازداشت شد. برخی از سران جبهه ملی که همزمان با دکتر یزدی بازداشت شدند از جلسات طولانی مدت بازجویی از وی خبر دادند. متعاقب آن برخی از زندانیان آزاد شده از انتقال یکی از اعضای بازداشت شده القاعده در بلوچستان به سلول دکتر یزدی خبر دادند. دکتر یزدی بعد از مدتی به علت بیماری قلبی به بیمارستان آتیه و سپس از آنجا به محلی نامعلوم منتقل شد. وی عاقبت به دلیل گرفتگی 4 شریان اصلی قلب تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفت. ساعاتی بعد از عمل جراحی دکتر یزدی، دادستان تهران در مصاحبه ای مطبوعاتی بدون اشاره به بستری بودن این عضو سابق شورای انقلاب در بخش ای سی یو از موافقت با ده روز مرخصی برای ایشان خبر داد. با مرخصی ده روزه دکتر یزدی روی تخت بیمارستان در حالی موافقت شد که قاضی پرونده قرار وثیقه 500 میلیون تومانی برای این مرخصی صادر نموده بود. این قرار وثیقه افزون بر وثیقه های چند صد میلیونی است که پس از حدود 60 جلسه بازجویی در سال 81 از دکتر یزدی اخذ شده بود.

محکومیت معلم به اعدام

عبدالرضا قنبری، معلم یکی از مدارس پاکدشت و استاد دانشگاه از سوی دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد. براساس گزارش ها، قنبری از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به اتهام "محاربه از طریق ارتباط با گروه‌های معاند که از مصادیق این موضوع داشتن ایمیل‌های مشکوک و ارتباط با یکی از رسانه‌های تلویزیونی خارج از کشور" به اعدام محکوم شده است.

این معلم که بیش از ۱۴ سال سابقه تدریس در مدارس و دانشگاه را دارد، روز ۲۴ دی سال گذشته بازداشت شده بود.

نگرانی برای عمادالدین باقی

نگرانی ها از وضعیت جسمانی عمادالدین باقی بالا گرفت. همسر این روزنامه نگار خبر داده که او شب سال نو را در بیمارستان سپری کرده است.

فاطمه کمالی، همسر عمادالدین باقی که روز ۹ فرودین موفق به ملاقات با همسرش شد با ابراز نگرانی از وضع جسمی باقی اعلام کرد حمله تنفسی باقی که در دوره قبلی بازداشتش در بند ۲۰۹ به آن دچار شده بود، تشدید و تکرار و منجر به بیهوشی باقی شده و او دوباره در آخرین روز سال ۸۸ از زندان به بیمارستان قمر بنی هاشم منتقل و پس از مدتی دوباره به سلول خود در بند ۲۴۰ زندان اوین بازگردانده شده است.

همسر عمادالدین باقی با بیان اینکه مسوولان زندان و بند از پرونده پزشکی باقی و خطراتی که برای جسم و جان او می رود آگاه هستند اما درعین حال به نگهداری او در این وضعیت ادامه می دهند، به وب سایت کلمه گفت: "قاعدتا طبق قانون هرگونه مسئولیت سلامت جسمی باقی به عهده مقامات نگه دارنده اوست".

وی همچنین از بلاتکلیفی پرونده همسرش خبر داده و با اشاره به اینکه به دلیل انتقال شعب بازپرسی دادسرای انقلاب به داخل زندان اوین امکان پیگیری وضعیت از طریق بازپرسی وجود ندارد، از مراجعات مکرر و بی نتیجه خود به دفتر دادستان تهران خبر داده و ابراز امیدواری کرده است که هرچه زودتر مقدمات آزادی باقی فراهم شود.

ادامه بازداشت ها

سید احمد میری، قائم مقام جبهه مشارکت مازندران بازداشت شد. سید احمد میری، جانباز دفاع مقدس، استاد دانشگاه مازندران و فرماندار سابق بابلسر و رامسر در دولت اصلاحات ظهر دیروز بازداشت شد.

میری پیش از عید به دادسرای بابل احضار شده بود اما بدون آنکه برگ احضاریه به دست وی برسد در تعطیلات نوروزی و طی یک تماس تلفنی از سوی معاون دادستانی بابل از این احضاریه باخبر و پس از مراجعه به اداره اطلاعات بابل، دستگیرشد. یک هفته پیش از پایان سال نیز سروش و شهیری دو فعال اصلاح طلب بابل بازداشت شده بودند و احتمال می رود بازداشت میری در ادامه بازداشت فعالان اصلاح طلب بابل باشد.

آزادی ها

طی روزهای گذشته 4 فعال مطبوعاتی و مدنی آزاد شدند. مریم ضیاء، فعال حقوق کودک و زنان، روز دوشنبه آزاد شد. پیش از این اخباری مبنی بر وضعیت وخیم جسمانی این فعال حقوق کودک و انتقال وی به بهداری اوین در پی اعتصاب غذا منتشر شده بود.

پس از اظهار نظر پزشکان مبنی بر به صلاح‌نبودن ادامه بازداشت ضیاء به دلیل وخامت وضعیت جسمانی، قاضی پرونده با تبدیل قرار بازداشت او موافقت کرد و مریم ضیاء آزاد شد.

ساسان آقایی، روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس که از اول اذر ماه گذشته بازداشت شده بود بعد از ۱۲۰ روز بازداشت موقت از زندان آزاد شد. محمد مصطفایی، وکیل مدافع ساسان آقایی به خبرگزاری ایلنا گفته است که موکلش ضمن تبرئه از یکی از اتهام‌ها، تا زمان تشکیل دادگاه بعدی در فروردین ماه، به قید وثیقه آزاد خواهد بود.

سمیه فرید، فعال حقوق زنان و عضو سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) نیز با تودیع وثیقه‌ی۶۰ میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شد. سوسن محمد خانی غیاثوند، نویسنده نیز طی روزهای گذشته آزاد شده است.

ملاقات با جعفر پناهی

خانواده جعفر پناهی، کارگردان معروف ایرانی روز گذشته موفق شدند با او ملاقات کنند. در این ملاقات که به صورت حضوری صورت گرفت مادر، همسر و دختر جعفر پناهی حضور داشتند.

طاهره سعیدی، همسر جعفر پناهی، وضعیت روحی و جسمی همسرش را خوب توصیف کرده و به رادیو فردا گفته است: "اتهام خاصی به آقای پناهی وارد نکرده‌اند و تنها از ایشان سئوال می‌شود، و ایشان هنوز در مرحله بازجویی است".

به گفته وی "مرتب از آقای پناهی سئوال‌های تکراری می‌پرسند تا بلکه بتوانند تناقضی در گفته‌های وی پیدا کنند".

طاهره سعیدی که به همراه دختر و پسر خود به تازگی در نامه سرگشاده ای نسبت به وضعیت همسرش ابراز نگرانی کرده بود، با بیان اینکه این ملاقات اندکی از نگرانی وی کاسته است، در عین حال گفته است جعفرپناهی در این مدت بسیار لاغر شده و چند روز پیش نیز وی را به یک سلول کوچک انتقال داده‌اند که به گفته وی در این مکان راحت نیست.

همسر جعفر پناهی افزوده است: "در طول ملاقات اخبار بیرون زندان و به ویژه حمایت‌های داخلی و خارجی از همسرش را به اطلاع وی رسانده که موجب خوشحالی این فیلمساز شده است".

بلاتکلیفی علی بیکس در زندان اوین

علی بیکس، فعال اجتماعی و یکی از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات همچنان در بلاتکلیفی به سر می برد. او اجازه استفاده از مرخصی نوروزی را نیافته و اکنون در وضعیت کاملا نامشخص در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.

به گزارش کلمه، علی بیکس، دارای دکترای تاریخ، ۲۴ خردادماه سال گذشته بازداشت و تاکنون بدون استفاده از مرخصی در زندان به سر می برد. او با کمیته اطلاع رسانی ستاد مرکزی میرحسین موسوی نیز در زمان انتخابات همکاری داشته است

بیکس بر اساس حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به هفت سال حبس تعزیری محکوم شده است. اما تاکنون نتیجه تجدید نظر خواهی در حکم او اعلام نشده است. او در زندان از بیماری دهان و دندان رنج می برد و دسترسی به امکانات دندانپزشکی نیز در بند ۳۵۰ محدود است.

بی خبری از فرزند دبیر کل سابق بورس

سه ماه از دستگیری احسان عبده تبریزی، فرزند حسین عبده تبریزی، دبیرکل سابق بورس تهران می‌گذرد و هنوز از وضعیت وی و اتهام های احتمالی خبری در دست نیست. اودر این مدت تنها دوبار با خانواده خود تماس تلفنی داشته است.

احسان عبده تبریزی، دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه دورهام انگلستان است. فرزندعبده تبریزی، برای دیداربا خانواده خود به ایران بازگشته بود، اما در بدو ورود، در فرودگاه امام خمینی، پاسپورتش توقیف و پس از چند روز بازداشت شد.

آقای عبده تبریزی، مدیر مسول روزنامه توقیف شده "سرمایه" و یکی از منتقدان سیاست‌های اقتصادی دولت محمود احمدی‌نژاد است.

اتهام؛ همکاری 22 ساله با موسوی!

روز پنج شنبه برخی از زندانیان سیاسی از جمله فیض الله عرب سرخی، علی عرب مازار، قربان بهزادیان نژاد، بدر السادات مفیدی، بهشتی شیرازی، هنگامه شهیدی و … با خانواده های خود ملاقات داشتند. گفتنی است در این روز از ملاقات امیر ابوطالبی با خانواده اش جلوگیری به عمل آمد.

ندای سبز آزادی خبر داده است که دکتر عرب مازار مشاور اقتصادی مهندس موسوی از ۲۵ بهمن ماه تا کنون هیچ گونه بازجویی نداشته ولی مدت ۲ هفته است که از انفرادی خارج شده و با دو تن از متهمان شبکه های هرمی در بند ۲۴۰ اوین به سر می برد.

یکی از اتهامات دکتر بهزادیان نژاد، رییس ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در بازجویی ها همکاری ۲۲ ساله وی با مهندس موسوی است.

بدر السادات مفیدی ۳ هفته است از بند عمومی به انفرادی بند ۲۴۰ منتقل شده است. دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران از بیماری قلبی رنج می برد و خانواده وی از وضعیت جسمی وی ابراز نگرانی کرده اند.

همسر نوری زاد: اتهامات همسرم همان سه نامه است

همسر محمد نوری زاد، که از سه ماه پیش و در پی نگارش نامه ای انتقاد آمیز به رهبر جمهوری اسلامی در بازداشت به سر می برد، گفت هنوز برای همسرش پرونده ای تشکیل نشده است.

فاطمه ملکی، همسر محمد نوری زاد، به بی بی سی گفت همسرش در تماس تلفنی کوتاهی که از زندان داشته به او گفته حالش خوب است.

خانم ملکی به نقل از همسرش گفت او در زندان کاغذ و قلم در اختیار دارد، ورزش می کند و عید را هم به همه مردم تبریک گفته است.

فاطمه ملکی درباره اینکه چرا به همسرش برای نوروز مرخصی نداده اند گفت که با پیگیری وکیل او مشخص شده که "گویا آقای نوری زاد همکاری لازم را نداشته است".

خانم ملکی همچنین با اشاره به اینکه هنوز برای آقای نوری زاد پرونده ای تشکیل نشده است، تاکید کرد: "ایشان نباید هم پرونده ای داشته باشد چرا که پرونده او مختص همان سه، چهار نامه ایست که او نوشته است".

محمد نوری زاد، بعد از انتخابات ریاست جمهوری، سه نامه برای رهبر انقلاب نوشت و در آنها به اتفاق هایی که در جامعه به نام اسلام انجام می شود اشاره و گلایه های خود را مطرح کرد.

وی در ۲۹ آذر به اتهام توهین به "مسئولین و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی" بازداشت شد.

وضعیت نامناسب مهدی محمودیان

مهدی محمودیان روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی، وضعیت جسمانی مناسبی در زندان اوین ندارد. وی اخیرا در تماس تلفنی با خانواده خود از بی توجهی مسئولان زندان به سلامت خود گلایه کرده است.

این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر هفته گذشته در زندان اوین بیهوش شده است. او دو ماه پیش به عفونت ریوی مبتلا شد اما ماموران زندان با وجود آگاهی از این موضوع او را با لباس غیر کافی در هوای سرد نگه داشتند. بعد از این ماجرا خانواده او به مسئولین قضایی مراجعه کردند اما تاکنون پاسخی به آنها داده نشده است.

محمودیان ۷ ماه است که در زندان اوین به سر می برد و به تازگی موفق شد دختر خردسال خود را ملاقات کند.

نامه مادر ابوالفضل عابدینی نصر به رئیس قوه قضاییه

مادر ابوالفضل عابدینی، فعال حقوق بشر در ایران با نگارش نامه سر گشاده ای به رئیس قوه قضائیه خواهان رعایت عدل و روشن شدن وضعیت بلاتکلیف این زندانی در ایران شد.

به گزارش هرانا، ابوالفضل عابدینی، عضو سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در جریان بازداشت سازمان یافته اعضا و همکاران سابق مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران با محاصره منزل و ضرب و شتم در شهر اهواز و در ۱۱ اسفند ماه بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

متن نامه مادر ابوالفضل عابدینی بدین شرح است :من مادر ابوالفضل عابدینی نصر یکی از روزنامه نگاران ایران عزیز هستم که این روز های سال نو شاهد در بند بودن فرزند بیمارم ونامشخص بودن وضعییت روحی و روانی وجسمی اش بزرگترین عیدی بود که طی سال های طول عمرم نصیبم شد، از ۵ سال قبل تا به امروز هر ساله این جوان نحیف را دستگیر نموده و زیر شکنجه برده وبعد از گذراندن انفرادی های طولانی مدت با قید وثیقه های سنگین که همگی توسط مردم دلسوز تامین شده آزاد گردیده و درهیچ یک از این دادگاهها مجرم نبوده وبا سربلندی برائت دریافت کرده. آخر به کدامین گناه مستحق این شکنجه ها استُ به گناه دفاع از کارگران نیشکر هفت تپه خوزستان ودفاع از سندیکای معامان ایران و دفاع از سندیکای کارگران شرکت اتوبوس رانی و اصناف دیگر و یا گناه بیان حقایق روز کشورمان؟.

من از شما قاضی القضات می خواهم با رعایت عدل در پیشگاه عادل هستی، جهت مشخص شدن وضعییت بلاتکلیف فرزند ۲۸ ساله بیمارم (ناراحتی قلبی شدید که نتیجه زندان در این سالها بوده است) تمام تلاش عادل گونه را بکار برده ونسبت به این جوان بیمار توجه ویژه ای نمایید. باشد که هر گونه اتفاقی برای ایشان بیفتد در پیشگاه پروردگار باری تعالی، حضرت عالی مسوول خواهی بود.

لازم به ذکر می دانم که ایشان در سلولهای انفرادی بند ۲ الف سپاه پاسداران در زندان اوین بدون ملاقات وتماس وارتباط با وکیل، اکنون به مدت یک ماه است که در حال بازجویی است.

روایت دختران بدرالسادات مفیدی از ملاقات

دو دختر بدرالسادات مفیدی، دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران هم در نامه ای به روایت ملاقات با مادرشان در زندانی اسلامی پرداخته اند.

متن این روایت به شرح زیر است:

ساعت ده شب روز هفتم دی ماه، روز بعد از واقعه عاشورا پنج نفر از مامورین وزارت اطلاعات با نشان دادن یک حکم کلی از سوی دادستان تهران که مربوط به کسانی که در جریان تشییع پیکر آیت اله العظمی منتظری شرکت داشته‌اند بود، به خانه ما آمدند. پس ازبازرسی خانه و جمع کردن وسایل شخصی هر چهار نفرمان، پدر و مادر (مسعود آقایی و بدرالسادات مفیدی) را با خود بردند.

پدرمان پس از تحمل پنجاه و دو روز بازداشت انفرادی در بند ۲۴۰ زندان اوین و با سپردن وثیقه آزاد شد.

ولی مادرمان….

اولین ملاقات با او روز پنجشنبه دهم بهمن به صورت کابینی انجام شد (با وجود داشتن نامه ملاقات حضوری دادستان). روحیه عمومی وی آن زمان بسیار خوب بود.

مادرمان گفت که با هیچ یک از مامورین دادستانی برای تفهیم اتهام و صدور حکم بازداشت روبرو نشده است. به اعتراضش هم توجهی نکرده‌اند. بازجویی هایش هم در طول بیست روز اول بازداشت انجام گرفته بود. از آن به بعد تا روز پانزدهم اسفند وی را چندین بار در سلولهای مختلف انفرادی و عمومی جابجا می‌کردند بدون اینکه هیچ بازجویی از وی شده باشد یا دلیلی برای این کار به او بگویند.

از طریق یکی از آزادشدگان با خبر شدیم که مادر را پانزده اسفند و پس از پنجاه و دو روز بلاتکلیفی و پایان بازجویی ها دوباره به بند ۲۰۹ برگردانده‌اند. تلفن هایش از همان روز قطع شد و ملاقات های کابینی را هم ممنوع کردند.

آقای جعفری دادستان تهران چهارشنبه نوزدهم اسفند به پدرمان گفت که ماموران وزارت اطلاعات به دلیل عدم همکاری مادر با آزادشدن وی مخالف هستند. البته گفته بود که "بروید و فردا ملاقات کابینی بکنید، هفته بعد هم دستور ملاقات حضوری می‌دهم. به قاضی ایشان هم گفته ام پرونده را سریع رسیدگی کند".

فردایش که ملاقات ندادند (به گفته‌ی مامور زندان به حکم قضایی وی ملاقات ممنوع است). بعد از چند روز رفت و آمد، بیست و شش اسفند آقای جعفری نامه دستور ملاقات حضوری را برای روز اول فروردین صادر کردند.

صبح روز اول سال نو مامان یک تماس کوتاه تلفنی دو دقیقه ای گرفت. در حالی که صدایش به شدت می لرزید، تنها التماس دعا داشت. گفتیم داریم با نامه ملاقات می آییم.

به در زندان که رسیدیم خانواده یکی از زندانیان بند ۲۰۹ بیرون آمدند. جویا شدیم، گفتند از ملاقات می‌آییم. ولی ماموران نامه‌ ما را که دیدند گفتند ملاقات برای دو هفته تعطیل است. بروید و پس از پانزدهم بیایید. اصرار ما هم نتیجه نداد.

پنجشنبه پنجم فروردین با ناامیدی به سالن ملاقات زندان رفتیم. جمعیت زیادی بود. ظاهرا ملاقات‌ها شروع شده بود.

باز هم به نامه توجه نکردند ولی گفتند فعلا می‌توانید کابینی مادرتان را ببینید.

مادرمان را که دیدیم باورمان نمی‌شد. فشارهای بیست و پنج روز انفرادی به شدت ضعیفش کرده بود. مثل همیشه شاداب نبود و بسیار نگران می‌نمود.

برخلاف دفعات قبل ماموران بالای سرش ایستاده بودند تا مبادا حرفی نزند.

پریشان و نگران بیرون آمدیم. تماسهای مکرر پدر با دادستانی و قاضی کشیک مستقر در زندان به آنجا رسید که گفتند بعدازظهر برای ملاقات حضوری بیاید.

برخلاف اصرار پدر همراه او جلوی در زندان آمدیم. به او اجازه دادند داخل برود. باورمان نمی شد ولی چند لحظه بعد بیرون آمد و اشاره کرد که شما هم بیایید.

به همراه یکی از ماموران وارد محوطه شدیم. مادرمان را دیدیم که داخل یک پژو نشسته بود. ظاهرا نمیدانست که برای چه او را به در زندان آورده‌اند.

از ماشین بیرون آمد. سه نفری در آغوشش گرفتیم. بغضش ترکید. و ماهم به دنبال او.

سوار ماشین شدیم و به ساختمان چند طبقه ای که همان نزدیکی بود رفتیم. ما را به اطاقی بردند در حالی که همان مامور در میانه در ایستاده بود.

نیم ساعتی کنار او بودیم. بسیار پریشان بود، مثل اینکه فشار زیادی را تحمل می کرد.

دستش جوهری بود. تازه از بازجویی آمده بود. ظاهرا در تمام این مدت و تقریبا هرروز به صورت فشرده بازجویی می شده است. از خشن بودن بازجویی‌ها گله داشت و این که از سی سال پیش شروع کرده‌اند. چند بار هم تکرار کرد که اجازه‌ی صحبت در مورد بازجویی‌ها را ندارد.

نمی دانست برای چه دوباره سراغش آمده‌اند. می‌گفت بیش از بیست روز است که به دلیل ناراحتی قلبی شب‌ها به او قرص می‌دهند (آرام بخش قوی). صبح ها به سختی از خواب بیدار می شود و بیشتر اوقات حالت گیجی دارد. اشاره کرد یک بار آنقدر گیج بود که دل بازجویش به رحم آمد و بازجویی را تعطیل کرد.

طی نیم ساعت بارها یاد آیه‌ای از قرآن کرد که اشاره می نماید که همه مرگ را ملاقات می کنند “کل نفس ذائقه الموت”. این قدر زیر فشار بود که برای رهایی از آن راهی نمی‌دید.

وکیل وی در تمام این مدت نتوانسته او را ملاقات کند. نه از اتهام خبری دارد و نه پرونده را دیده است.

مادر ما یک روزنامه‌نگار است و ذات کار او علنی بودن است، چه چیزی برای مخفی کردن دارد که این رفتارها در برابر او صورت می گیرد.

خدایا، دیگر نمی دانیم چه کار باید کرد. به کجا شکایت ببریم. آیا مرجعی برای رسیدگی به وضع موجود وجود دارد؟ آیا می‌رسد روزی که فرد مورد اتهام در شرایط عادی بازجویی شود و این گونه خود و نزدیکانش اسیر نابسامانی نشوند.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

قصد سوء استفاده از نام ندا را ندارم

کاسپین ماکان در مصاحبه با روز:

قصد سوء استفاده از نام ندا را ندارم

سفر کاسپین ماکان، نامزد "ندا آقا سلطان" به اسرائیل و دیداراو با رئیس جمهور این کشور، جنجال بسیاری به دنبال داشت تا بدانجا که رسانه های منتسب به جنبش سبز، اعلام کردند سفر او ربطی به جنبش سبز ندارد و مادر ندا نیز رسما اعلام کرد "نامزد ندا بودن این حق را برای کاسپین ماکان ایجاد نمی کند که به اسرائیل سفر و با شیمون پرز دیدار کند و با سوء استفاده از نام ندا، خود را نماینده مردم ایران بخواند". اما کاسپین ماکان که اکنون به کانادا برگشته در مصاحبه با "روز" همچنان از سفر و دیدارش با شیمون پرز دفاع میکند. او می گوید وابسته به هیچ گروه و تشکیلاتی نیست و تمام سفرها و دیدارهایش را به صورت مستقل انجام می دهد و نماینده هیچ کسی نیست.

کاسپین ماکان به "روز" می گوید قصد سوءاستفاده از نام ندا را ندارد و افتخار می کند نامزد کسی بوده که جان باختن اش، فریاد مظلومیت و آزادیخواهی مردم ایران را به جهانیان رساند.

این مصاحبه در پی می آید.

آقای ماکان شما به اسرائیل سفر و با رئیس جمهور این کشور نیز دیدار کردید. این دیدار چرا و با چه هدفی صورت گرفت؟

من از طرف شبکه دو تلویزیون اسرائیل به این کشور دعوت شدم و با درخواست خودم ملاقاتی با رئیس جمهور این کشور انجام دادم.این دیدار را هم با این هدف انجام دادم که احتمال حمله نظامی اسرائیل به ایران قوت گرفته بود و من میخواستم بگویم که مردم ایران خواهان جنگ نیستند و هیچ خصومتی با مردم و دولت اسرائیل ندارند. ما نه مرز جغرافیایی با اسرائیل داریم و نه در طول تاریخ مشکلی با این کشور داشته ایم بلکه این سران جمهوری اسلامی هستند که برای تحریف اذهان عمومی و ادامه حاکمیت خود، دشمنی فرضی از اسرائیل ساخته اند و هر موقع لازم می بینند از این دشمنی فرضی، بهره برداری میکنند. آنها اسرائیل را به عنوان کشور قبول ندارند و خواهان محو آن از صفحه تاریخ هستند و تا بدانجا پیش رفته اند که این دشمنی فرضی را به سطح مردم نیز کشانده اند؛ یعنی نه تنها با دولت اسرائیل بلکه با مردم اسرائیل نیز دشمن هستند و همین مساله باعث شده چهره ای غیر انسانی از مردم ما در جهان تعریف شود، در حالیکه این سیاست رهبران رژیم است و نه خواست مردم ایران. من برای ارائه چهره واقعی مردم صلح دوست ایران، این سفر را انجام دادم تا بگویم حساب مردم را از رژیم جدا کنند و آنچه که از سوی رهبران حکومت عنوان می شود، حرف مردم نیست. یعنی در اصل من معتقدم دشمنی فرضی با اسرائیل، سکوی پرتابی برای حکومت شده و من می خواستم به عنوان یک ایرانی این دشمن فرضی و این تابو را بشکنم.

از قوت گرفتن احتمال حمله نظامی به ایران از سوی اسرائیل سخن گفتید اما چنین احتمالی اگر ماهها پیش مطرح بود اکنون مدتهاست چندان محتمل به نظر نمی رسد و جدی تلقی نمی شود.

در بسیاری از رسانه ها این قضیه مطرح شده و احتمال حمله اسرائیل به مراکز هسته ای ایران قوت گرفته بود. رهبران جمهوری اسلامی هم که به طور مداوم در حال تحریک دولت اسرائیل هستند تا با حمله احتمالی به اهداف خود برسند.یعنی رژیم در این قضیه نیز به بقای خود می اندیشد نه منافع ملی و انسانی ایران.

آقای ماکان، احتمال چنین حمله ای از سوی امریکا نیز وجود داشته و هر از چند گاهی بحث حمله به ایران از سوی امریکا نیز مطرح شده. شما چرا رفتید دیدار رئیس جمهور اسرائیل و مثلا سراغ رئیس جمهور امریکا نرفتید؟

من با مقامات امریکایی نیز حتما دیدار خواهم کرد و این دیدار در اولویت های بعدی من است اما حمله نظامی امریکا به ایران در زمان جرج بوش قوت داشت. اما آقای اوباما همیشه به نوعی خواسته خود مبنی بر مذاکره و دوستی با رهبران رژیم ایران را نشان داده است.یعنی نوع دیدگاه دولت امریکا نشان میدهد که فعلا قصد حمله نظامی ندارد لذا من ترجیح دادم اول به اسرائیل بروم و با رئیس جمهور این کشور دیدار کنم.

شما از چه جایگاهی این کار را کردید و از رئیس جمهور اسرائیل خواستید حساب مردم ایران را از حکومت جدا کند؟ یعنی بیشتر میخواهم بدانم چه جایگاهی برای خود متصور هستید؟

من با هیچ عنوان خاصی اینکار را نکردم. من فکر میکنم هر انسانی این حق را دارد، و من هم به عنوان یک فعال حقوق بشر و انسانی که فعالیت سیاسی می کند، می توانم این حق را برای خود قائل شوم. آزادی بیان و حق فردی، یکی از اجزای مهم دموکراسی و الفبای دموکراسی است و کسانی که ادعای مبارزه برای دموکراسی و آزادیخواهی دارند نمی توانند کسی را از حقی محروم کنند. من یک فعال سیاسی و فعال حقوق بشر هستم و در این جایگاه از رئیس جمهور و مردم اسرائیل خواستم حساب مردم ایران را از حکومت ایران جدا کنند.

قبل از کشته شدن ندا، کسی نامی از شما در عرصه سیاسی نشنیده بود. یعنی اسم شما بعد از کشته شدن ندا مطرح شد. میخواهم بگویم اگر ندا کشته نمی شد شما را به اسرائیل دعوت نمی کردند ولی امروز شما تحت نام ایشان به اسرائیل رفتید.

نه؛ من به عنوان نامزد ندا یا نماینده مردم دعوت نشده بودم بلکه تلویزیون اسرائیل از کاسپین ماکان دعوت کرده بود و نمی دانم چرا این مساله اینقدر حساسیت ایجاد کرده است. من در عرصه سیاست فعالیت خیلی محدودی داشتم و بعد از قضیه تقلب در انتخابات به این باور رسیدم که می شود کاری کرد.برای همین بود که سعی می کردم به ثبت وقایع و سرکوب ها و درگیریها بپردازم و شروع به عکاسی از تظاهرات کردم. نداهم که کشته شد شروع به مصاحبه با رسانه های مختلف کردم و به بیان فجایع پرداختم که منجر به بازداشت من شد و بعد که به طور موقت آزاد شدم فرار کردم. اوایل هم که از ایران خارج شده بودم همه درباره ندا می پرسیدند و من هم درباره ندا صحبت می کردم. اما به اندازه کافی صحبت شده و اکنون به نام خودم فعالیت می کنم و نه از نام ندا و نه از نام دیگری استفاده نمی کنم. مثل هر انسان دیگری که حق دارد نظر خود را بیان کند، من نیز همین کار را می کنم. دعوت می شوم، سخنرانی می کنم و عقاید خودم را بیان می کنم.

دیدارتان با رئیس جمهور اسرائیل تحت چه عنوانی صورت گرفت آیا ایشان به این دلیل با شما دیدار نکردند که نامزد ندا بودید؟

من نه به عنوان نامزد ندا و نه به عنوان نماینده مردم با رئیس جمهور اسرائیل دیدار نکردم و فقط به عنوان شخص خودم این دیدار را انجام دادم. هیچ کس مرا به عنوان نماینده ندا دعوت نکرد و من هم، خودم را به این عنوان معرفی نکردم. البته یک واقعیتی هست؛ من چه بخواهم و چه نخواهم نام ندا با من هست و کسی نمی تواند این را از من بگیرد و افتخار هم می کنم که نامزد ندا بودم و تا پایان عمرم نامزد او خواهم بود و هر جا که بروم نام او با من است و در قلب من جای دارد اما این بدین معنی نیست که من از نام ندا سوءاستفاده بکنم. یعنی می خواهم همه بدانند ندا عشق زندگی من بود و کسی نمی تواند این عشق را از من بگیرد.

اما شما گفته اید که سفیر صلح مردم ایران هستید. آیا بدین معنی نیست که خود را نماینده مردم معرفی کرده اید؟

به هیچ عنوان. آقای شیمون پرز، تندیس پرنده صلح و آزادی را از طرف دولت و ملت اسرائیل به شجاعت ندا، خانواده ندا و مردم ایران هدیه کرد با این پیام که ما خواهان صلح هستیم و نه جنگ. من تنها در این زمان بود که از جانب خودم، خانواده ندا و مردم از این تندیس تشکر کردم؛ اگر هم در جایی چیزی غیر از این ادعا شده تکذیب می کنم.

آقای ماکان شما در چه جایگاهی این تندیس را پذیرفتید؟ نماینده مردم نبودید، اما از جانب مردم پذیرفتید این پارادوکس نیست؟

هر عقل سلیمی و هر انسان آزادیخواهی، وقتی پیام صلح و انسانی را از سوی یک ملت و دولت دریافت می کند آن را رد نمی کند و تشکر می کند من هم همین کار را کردم. من از طرف خودم، هدیه و پیام گرم ایشان را پذیرفتم. من ایشان را کشور دشمن نمی دانم. صدام حسین نبود که بگوییم دشمن ما بود و انسان های بسیاری را به کشتن داد. ما هیچ وقت خصومتی با مردم و دولت اسرائیل نداشته ایم و اگر کسانی هستند که از این قضیه خوششان نمی آید من این هدیه را با آنها تقسیم نمی کنم. اما می پرسم کدام انسان آزاده ای است که پیام انسانی کسی را که ظلمی هم به او نکرده نپذیرد؟

آیا اولویت امروز جامعه ایران همین مسئله بود؟ یعنی در شرایط فعلی، بحث اسرائیل در اولویت است یا مباحث داخلی کشور؟

در حال حاضر مهم ترین مساله ای که به نظر من می رسد نقاط ضعف و حساس حاکمیت فعلی ایران است. این نقاط ضعف باید شناسایی شود و من بررسی کردم و به این نتیجه رسیدم که باید این تابو شکسته شود چون حکومت از این تابو بیشترین بهره برداری را می کند. به نظر من موضوع رابطه ایران و اسرائیل یک شاه کلید است؛ یعنی اگر نشان دهیم که هیچ دشمنی بین اسرائیل و ایران نیست نقاب از چهره ها می افتد.

شما می گویید به عنوان شخص خود این دیدار را انجام داده اید؛ نماینده مردم هم نبودید. چطور فکر میکنید آقای شیمون پرز، حرف های شما را بپذیرد و اگر هم قصد حمله به ایران هم بالفرض مطرح بوده با سخنان و دیدار شما منتفی شود؟

طبیعی است که من به شخصه نمی توانم اثر شگفت انگیزی در سیاست خارجی یک کشور بگذارم. اماهر انسانی حق دارد به اندازه خود تلاش کند و اثر بگذارد. برداشت من از این دیدار این بود که دولت اسرائیل قصد جنگ ندارد و خواهان صلح است.

در این دیدار چه بحث هایی کردید؟

من گفتم ما هیچ خصومتی با اسرائیل نداریم و اگر عده ای می گویند اسرائیل باید نابود شود این حرف مردم ایران نیست. آقای پرز هم به صلح طلبی مردم ایران اشاره کرد و گفت که هرگز مایل نیست جنگی صورت بگیرد و تصریح کرد که "از طرف ما جنگی نخواهد بود و در حقیقت مبارزه فکری است و باید از طریق دیپلماسی حل شود".

شایعاتی مطرح شده که شما عامل جمهوری اسلامی هستید و برای ضربه زدن به جنبش مردمی ایران، به اسرائیل سفر کرده اید. چه پاسخی برای این مساله دارید؟

شایعات بسیاری مطرح شده که همگی حول این محور بود که کاسپین با رفتن به اسرائیل به جنبش ضربه زد اما من چنین چیزی را رد می کنم؛ چون اولا من رهبر جنبش سبز یا لیدر جنبش سبز نیستم که با رفتن من به اسرائیل، به جنبش سبز ضربه ای بخورد. من با جمهوری اسلامی مبارزه می کنم اما شیوه خودم را دارم و در قالب جنبش سبز یا گروهها یا تشکل ها هم نیستم که براساس خواست و روش آنها رفتار کنم. از طرفی من این سفر را به طور کاملا رسمی و علنی انجام دادم. دیدار من و آقای پرز در حضور خبرنگاران انجام گرفت و هیچ نکته مخفی نداشتم و ندارم. دقیقا بعد از این سفر خبرنگاری تماس گرفت و به من گفت بگو سفرت ربطی به جنبش سبز ندارد و نامزد ندا نیستی و من در جواب گفتم که من کی خود را به جنبش سبز بسته بودم که الان بخواهم خطم را جدا کنم یا چنین چیزی بگویم؟ در مورد ندا هم چرا باید نامزدی ام را تکذیب کنم در حالیکه به ندا افتخار می کنم؟ خیلی شایعات و مسائل دیگری نیز مطرح شد و هر کسی با توجه به گرایشات خودش، اتهاماتی به من زد. اما من به صراحت می گویم که همه این شایعات و ادعاها کذب است و شایعه سازان نمی توانند قالبی برای انسان ها درست کنند و بگویند فقط در این قالب حق داری فعالیت کنی. گفتند که کاسپین با این سفر خون ندا را پایمال کرد در حالیکه توضیح ندادند مگر ندا و نداها در جنگ با اسرائیل و یا توسط اسرائیل کشته شده بودند که با رفتن من به اسرائیل خون آنها پایمال شود؟من بارها گفته ام نماینده ندا و مردم نیستم؛اما باز جنجال به پا کردند. من تاکنون سکوت کرده ام اما دلم میخواهد از آنها بپرسم که اگر ندا چند روز دیرتر و بعد از عقد رسمی ما کشته می شد، من می توانستم به عنوان نماینده ندا و مردم به اسرائیل بروم؟ نامزد ندا بودن این حق را به من نمی دهد که سفری بروم و کاری را به نام او و مردم انجام بدهم اما نامزد ندا بودن این حق را نیز از من سلب نمی کند که سفری نروم و به شیوه خود فعالیت نکنم. ضمن اینکه خبر رفتن من به اسرائیل قبل از اینکه این سفر انجام شود منتشر شده بود اما هیچ کسی اعتراضی نکرد و نظری نداد اما بعد از رفتن من یکباره شروع کردند به تهمت زدن و حتی دخالت در زندگی شخصی و خصوصی من. در حالیکه این مسائل هیچ ربطی به سفر من نداشت و چون کاری کرده بودم که به مذاق برخی ها خوش نیامده بود رو به تهمت و افترا آوردند. اما من خوشحالم که این سفر صورت گرفت؛ از طرفی به اهدافی که داشتم نزدیک تر شدم و از طرفی این حسن را داشت که دست عده زیادی را رو کرد و نشان داد که هدف واقعی برخی از افراد چیست.

شما به خاطر نامزدی با ندا بازداشت شدید یا دلیل دیگری نیز داشت؟

من به این دلیل بازداشت شدم که پس از کشته شدن ندا، شروع به مصاحبه با رسانه های مختلف کردم و این قضیه برای آقایان سنگین بود. اما وقتی برای بازداشت من آمدند چون در تظاهرات مردمی و درگیریها شرکت و در قالب عکس و تصویر، وقایع را ثبت می کردم همه کارهایم دست ماموران افتاد و همه را ضبط کردند. بعد اتهام دیگری به من منتسب کردند؛ از سوی دیگر من تغییر دین داده بودم و این قضیه خطرناک بود و می توانست باعث شود مرا به عنوان یک مرتد اعدام کنند.من دو ماه در زندان بودم و تحت انواع فشارها و شکنجه ها، و اگر به طور موقت آزادم کردند به دلیل پی گیری های خانواده ندا بود و اینکه آقایان می ترسیدند اتفاقی برای من بیفتد و چون نامزد ندا بودم برای آنها هزینه بیشتری داشته باشد. من با وثیقه و سند خانواده ام و همچنین تضمین مادر ندا مبنی بر سکوت و عدم فعالیت، آزاد شدم. پرونده ام در شعبه دو دادسرای امنیت است و به شدت تحت نظر بودم تا اینکه بعد از مدتی، از ایران فرار کردم و دولت کانادا حمایت ویژه ای به من کرد به طوریکه ظرف دو ماه مرا از ترکیه به کانادا منتقل کردند.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سال گاو و پلنگ

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

کلینتون: به اجماع در شورای امنیت درباره ایران خوشبین هستم

هیلاری کلینتون روز سه‌شنبه ۳۰ مارس در کبک کانادا

۱۳۸۹/۰۱/۱۱
هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده، پس از دیدار با وزیران خارجه کشورهای گروه هشت در کانادا ، اعلام کرد که واشینگتن بر سر رسیدن به یک اجماع در شورای امنیت درباره برنامه هسته‌ای ایران خوشبین است.

هیلاری کلینتون، با بیان اینکه تحریم هم بخشی از تلاش‌های دیپلماتیک است، تاکید کرد که ایران در ۱۵ ماه گذشته از خود تمایلی برای انجانم تعهدهای بین‌المللی‌اش نشان نداده است.

هیلاری کلینتون گفت: «در حال حاضر در میان بسیاری از کشورها و از جمله چین، ما شاهد افزایش توجه به پیامدهای یک ایران مسلح به سلاح هسته‌ای هستیم.»

قدرت‌های غربی و در راس آنها ایالات متحده در تلاشند که دور چهارم تحریم‌ها علیه ایران را در شورای امنیت به تصویب برسانند؛ چین که دارای حق وتو است به همراه برزیل و ترکیه، دو عضو غیر دایم شورای امنیت، تاکنون با وضع تحریم‌های تازه علیه ایران مخالفت کرده‌اند.

روز سه‌ شنبه، وزیران خارجه هشت کشور صنعتی، در بیانیه پایانی خود، در کانادا، خواستار اقدام قاطع‌تر در مورد برنامه هسته‌ای ایران شدند و در عین حال اعلام کردند باب مذاکره همچنان باز است.

در بیانیه گروه هشت با بیان اینکه این کشورها خواهان «اقدامات مناسب و قاطع» در مورد برنامه ایران هستند، تاکید کردند که ایران باید به خواسته‌‌های شورای امنیت تن در دهد و با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری کند.

در این بیانیه آمده است: «وزیران (خارجه) توافق دارند که همچنان جا برای مذاکره باقی بگذارند، و همچنین به ضرورت اقدام‌های مناسب و قاطع برای نشان دادن عزم بین‌المللی برای حفظ نظام بین‌المللی منع گسترش سلاح‌های هسته ای تاکید کردند.»

گروه هشت همچنین درباره برنامه اتمی کره شمالی نیز رایزنی کردند؛‌ فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا، ایالات متحده، کانادا و روسیه اعضای گروه هشت کشور صنعتی هستند.

روز دو‌ شنبه، رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه که کشورش عضو غیر دایم شورای امنیت است در یک کنفرانس خبری مشترک با آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، با وضع تحریم‌های بیشتر علیه ایران مخالفت کرد و آن را در تضاد با منافع ملی این کشور دانست.

پیش از این هیلاری کلینتون، نیز در سفر اخیر خود به آمریکای لاتین نتوانست رضایت برزیل را برای تحریم ایران جلب کند.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

ابراز نگرانی شديد از وضعيت جسمی عماد الدين باقی در زندان

عماد الدین باقی

۱۳۸۹/۰۱/۱۱
وضعيت جسمی عماد الدين باقی، رونامه نگار و فعال حقوق بشر که هم اکنون در زندان اوين در بازداشت به سر می برد، وخيم گزارش شده است.

« کلمه»، وب سايت نزديک به ميرحسين موسوی، گزارش داده است که فاطمه کمالی احمد سرايی، همسر عمادالدين باقی، که روز دوشنبه ۹ فروردین ۸۹ موفق به ملاقات با همسرش شده نسبت به وضعیت سلامتی وی شديدا ابراز نگرانی کرده است.

طبق اين گزارش، فاطمه کمالی احمد سرايی گفته است: حمله تنفسی عماد الدین باقی که در دوره قبلی بازداشتش در بند ۲۰۹ به آن دچار شده بود، تشديد و تکرار شده و منجر به بيهوشی عماد الدین باقی شد و او دوباره در آخرين روز سال ۸۸ از زندان به بيمارستان قمر بنی هاشم منتقل شده است و پس از مدتی بستری، دوباره به سلول خود در بند ۲۴۰ زندان اوين بازگردانده شده است.

فاطمه کمالی احمد سرايی همچنين با اشاره به اين که مسوولان زندان و بند از پرونده پزشکی عماد الدين باقی و «خطراتی که برای جسم و جان او می رود آگاه هستند اما درعين حال به نگهداری او در اين وضعيت ادامه می دهند»، گفت: «قاعدتا طبق قانون هرگونه مسوليت سلامت جسمی باقی به عهده مقامات نگه دارنده اوست».

عماد الدين باقی، روزنامه‌نگار و بنيانگذار انجمن دفاع از حقوق زندانيان، يک روز پس از حوادث روز عاشورا در دی ماه سال گذشته درتهران، بازداشت شد.

کميته گزارشگران حقوق بشر در اين زمينه گزارش داده بود که عماد‌الدين باقی پس از احضار به معاونت امنيت دادسرای انقلاب تهران و حضور در اين مکان، با حکم دادسرا بازداشت شد.

آقای باقی که پيشتر سال‌های ۷۹ تا ۸۱ و همچنين ۸۶ تا ۸۷ را در زندان به سر ‌برده است، در دوران مبارزات انتخاباتی از مشاوران ارشد ستاد مهدی کروبی بود.

مخالفت با مرخصی سحرخيز

مهدی سحرخيز، فرزند عيسی سحرخيز روزنامه نگار زندانی، نیز در خصوص وضعیت پدرش به «جرس» گفته است: درخواست مرخصی برای عیسی سحرخیز به مقامات قضايی ارائه شده است که ظاهرا تاکنون مورد موافقت قرار نگرفته است.

مهدی سحر خيز همچنين گفته است: پدرش «در روز اول عيد به هنگام نماز صبح بعلت ضعف جسمانی از حال رفته و زمين خورده و پس از آن به درمانگاه برده شده است».

عيسی سحر خيز که از هشت ماه قبل در بازداشت به سر می برد، و تاکنون وضعيت پرونده وی مشخص نشده است.

آقای سحر خيز ، مديرکل مطبوعات داخلیِ وزارت ارشاد دولت محمد خاتمی و مدير مسئول ماهنامه توقيف شده آفتاب، پس از آغاز اعتراضات به نتايج انتخابات رياست جمهوری امسال، در تاريخ ۱۲تير بازداشت شد.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

همسر جعفر پناهی پس از یک ماه موفق به ملاقات با وی شد

جعفر پناهی

۱۳۸۹/۰۱/۱۰
مصاحبه علیرضا کرمانی با طاهره سعیدی

طاهره سعیدی، همسر جعفر پناهی، در مصاحبه با رادیو فردا اعلام کرد که پس از یک ماه، سرانجام توانسته است، با همسرش در زندان اوین ملاقات کند.

جعفر پناهی، برنده جایزه شیر طلایی از «جشنوارۀ ونیز» و «خرس نقره‌ای» در جشنوارۀ برلین، از دهم اسفندماه گذشته، در بازداشت به سر می‌برد و از جمله زندانيانی است که در نوروز نيز به او مرخصی داده نشد.

پس از بازداشت جعفر پناهی تاکنون، سینماگران و هنرمندان بسیاری در داخل و خارج از ایران، با انتشار بیانیه‌های گوناگون، از مقام‌های جمهوری اسلامی خواسته‌اند این سینماگر را آزاد کند.

طاهره سعیدی، همسر جعفر پناهی، در گفت‌وگو با رادیو فردا، اظهار داشت سرانجام پس از یک ماه که هیچ کس نتوانسته بود، جعفر پناهی را ملاقات کند، روز سه شنبه موفق به دیدار با همسرش شده است.

طاهره سعیدی به رادیو فردا گفت: «دیروز به ما زنگ زدند و گفتند که می‌توانید ملاقات داشته باشیم که خوشبختانه توانستیم ایشان را ببینیم و ظاهرا حال و وضع روحی‌شان خوب بود.»

طاهره سعیدی در پاسخ به این پرسش که چه اتهامی به آقای پناهی وارد شده است، گفت: «اتهام خاصی به آقای پناهی وارد نکرده‌اند و تنها از ایشان سئوال می‌شود، و ایشان هنوز در مرحله بازجویی است.»

همسر جعفر پناهی همچنین تصریح کرد که هنگامی که وی با دادستان دیدار داشته، تفهیم اتهامی درمورد همسرش، صورت نگرفته است.

طاهره سعیدی افزود: «مرتب از آقای پناهی سئوال‌های تکراری می‌پرسند تا بلکه بتوانند تناقضی در گفته‌های وی پیدا کنند.»

طاهره سعیدی که به همراه دختر و پسر خود به تازگی در نامه سرگشاده نسبت به وضعیت همسرش ابراز نگرانی کرده بود، در ادامه گفت که این ملاقات اندکی از نگرانی وی کاسته است؛ وی با این حال تاکید کرده که آقای پناهی در این مدت بسیار لاغر شده و چند روز پیش نیز وی را به یک سلول کوچک انتقال داده‌اند که به گفته وی در این مکان راحت نیست.

طاهره سعیدی همچنین گفت که روز سه‌شنبه دختر و مادر آقای پناهی نیز همراه وی در ملاقاتی حضور داشته‌اند.

طاهره سعیدی در ادامه اظهار داشت که در طول ملاقات اخبار بیرون زندان و به ویژه حمایت‌های داخلی و خارجی از همسرش را به اطلاع وی رسانده که موجب خوشحالی این فیلمساز شده است.

طاهره سعیدی در پایان این مصاحبه با اشاره به نامه سرگشاده خود گفت که این فیلساز چهار سال خانه‌نشین بود و سال گذشته نیز پاسپورت وی را توقیف کردند.

به گفته طاهره سعیدی، وی دست کم می‌تواند از بازجویان خود بپرسد که چرا در این مدت با وی چنین رفتاری شده است و چرا وی از فیلم ساختن محروم است.

در اسفند ماه سال گذشته، ماموران وزارت اطلاعات پس از یورش به منزل آقای پناهی و بازرسی و فیلمبرداری از منزل وی، جعفر پناهی، همسرش طاهره و دخترش سولماز پناهی را به همراه ۱۲ نفر از مهمانان‌شان بازداشت کردند.

جعفر پناهی فیلمساز ۴۹ ساله و خالق آثاری چون «بادکنک سفید»، «آینه»، «دایره»، «طلای سرخ» و «آفساید» است که تاکنون از جشنواره‌های معتبری چون کن، ونیز و برلین جوایز معتبری دریافت کرده، اما از اکران اغلب فیلم‌هایش در ایران توسط وزارت ارشاد اسلامی جلوگیری شده است.

جعفر پناهی اوایل مردادماه سال جاری نیز هنگامی که به اتفاق همسر و دخترش و همچنین مهناز محمدی، یکی دیگر از فیلمسازان، برای ادای احترام به کشته‌شدگان پس از انتخابات به بهشت زهرا رفته بود از سوی نیروی انتظامی بازداشت شد، اما پس از آن آزاد شد.

آقای پناهی، ششم شهریورماه امسال، به عنوان رئیس هیئت داوران سی و سومین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم مونترال به همراه دیگر اعضای هیئت داوری این جشنواره با شال‌های سبز برای حمایت از معترضان پس از انتخابات در افتتاحیه این جشنواره حاضر شد.

این فیلمساز هنگامی که در مهرماه قصد داشت برای حضور در هیئت داوران چشنواره فیلم بمبئی در هند به این کشور سفر کند در فرودگاه تهران پاسپورت وی توقیف شد.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

وضعیت وخیم جسمی زندانیان بویژه باقی، سحرخیز و محمودیان در اوین

۱۳۸۹ فروردین ۱۰, سه‌شنبه

طی چند روز گذشته گزارشهای نگران کننده ای از و ضعیت وخیم جسمی زندانیان در اوین منتشر شده است. همسر عمادالدین باقی، از وضعیت نامناسب جسمی این روزنامه نگار دربند خبر داد.به گزارش گویا نیوز،فاطمه کمالی با اشاره به دیدار روز گذشته خود با باقی اظهارداشت:" حمله تنفسی باقی که در دوره قبلی بازداشتش در بند ۲۰۹ به آن دچار شده بود، تشديد و تکرار شده و منجر به بيهوشی باقی شد ." او دوباره در آخرين روز سال ۸۸ از زندان به بيمارستان قمر بنی هاشم منتقل شده و پس از مدتی بستری، به سلول۲۴۰ زندان اوين بازگردانده شده است. همچنین در روز اول عید به هنگام نماز صبح بعلت ضعف جسمانی از حال رفته و زمین خورده و پس از آن به درمانگاه برده شده است. عیسی سحر خیز که دارای مشکلات فشار خون نیز می باشد در پی این ضعف شدید جسمانی درخواست مرخصی داده است که ظاهرا تاکنون مورد موافقت قرار نگرفته است.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سبزها میگویند حریم خصوصی انسان محترم است

سبزها میگویند حریم خصوصی انسان محترم است، البته حریم خصوصی بعضیها را استثناء میکنندسبزها به آزادی بیان ایمان دارندولی نمیدانم چرا حرفهای مخالف را نشنیده هو میکنندسبزها طرفدار دموکراسی هستند، البته فکر میکنند دموکراسی را باید خرید نه اینکه یاد گرفت سبزها با تعصب و بی منطقی مخالفنداما اگر جرات داری ایراد بعضی ها را بگیرسبزها اعتقاد دارند که زنها هم دارای حقوق مساوی هستندالبته نه از نوع چادریشان .
سبزها آدمها را برابر میدانندولی زشتها و بدتیپها را سزاوار رئیس جمهور شدن نمیدانندسبزها قهرمانها را دوست دارندالبته تا وقتی که در مقابل اعتراف کردن مقاومت کرده باشندسبزها گذشته ی بعضیها را مدام توی سرشان میکوبند و گذشتهی بعضی دیگر را به کل فراموش میکننندسبزها بعضی را سیبزمینی خطاب میکنندنمیدانند برای بعضیها سیبزمینی یعنی یک شب سیر خوابیدن سبزها مخالف سرسخت فساد و دزدی هستنداما به خاطر اهدافمان با دزدهای معروف متحد میشوند.
متاسفانه ادامه دارد........
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

«۵۰۰ ميليون تومان مالیات برای جایزه صلح نوبل و سخنرانی های شیرین عبادی»

شرین عبادی، حقوقدان و فعال حقوق بشری در مراسم دریافت جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳

۱۳۸۹/۰۱/۱۰
شيرين عبادى حقوقدان، فعال حقوق بشر و برنده جايزه صلح نوبل، كه اخيرا در خارج از كشور اقامت گزيده است، در ماه هاى اخير با پرونده اى در رابطه با عدم پرداخت ماليات روبروست.

بر اساس اين پرونده، خانم عبادى به خاطر جايزه صلح نوبل خود و هم چنين سخنرانى در كشورهاى خارجى به پرداخت حدود پانصد ميليون تومان ماليات موظف شده اما اين مبلغ را پرداخت نكرده و به همين علت دارایى هاى او ضبط و ممنوع المعامله نيز شده است.

نسرين ستوده، وكيل خانم عبادى، در گفت و گو با رادیو فردا می گوید که پرونده مالیاتی موکل وی به دلایل سیاسی ساخته شده است.



رادیو فردا: پرونده مالياتى باز شده برای خانم عبادی تا چه اندازه مبناى حقوقى دارد؟


نسرین ستوده: براى موكلم كه برنده جايزه صلح نوبل است مالياتى معادل ۵۰۰ ميليون تومان تعيين شده كه ۳۳۰ ميليون تومان آن بابت جايزه صلح نوبل است. به موجب قوانين مصوب جمهورى اسلامى به دو دليل اين جايزه معاف از ماليات است، اول به دليل اين كه از طرف يك مؤسسه غيرانتفاعى به ايشان اهداء شده و دوم اين كه يك جايزه علمى محسوب مى شود، پس نبايد به اين جايزه مالياتى تعلق بگيرد.

اما اداره ماليات بعد از گذشت پنج سال ناگهان به ياد آورده كه براى اين جايزه ماليات تعيين كند و به طور غير قانونى چنين ماليات هنگفت و نامتعارفى را تعيين كرده است هر چند شبهات ديگرى هم در پرونده وجود دارد كه مربوط به تقلبى بودن برگه ماليات مربوطه است. من اميدوارم كميسيون مربوطه كه در حال بررسى است به اين ايرادات توجه كند و ماليات تعيين شده براى جايزه صلح نوبل به كلى منتفى شود.

ما ديديم سخنگوى وزارت خارجه اعلام كرد اموال خانم دكتر عبادى به دليل فرار مالياتى مصادره شده است. در واقع مصادره اموال از طرف نهاد امنيتى صورت گرفته بود و هيچ ارتباطى به اداره ماليات نداشت، اما ظاهراً دست هايى اين پرونده مالياتى را ساخته و پرداخته بود تا به نوعى از مخالفان سياسى باج مالياتى اخذ كند.

نسرین ستوده، وکیل شیرین عبادی
شما اشاره كرديد كه در برگه مالياتی شبهاتى وجود دارد. اين شبهات چيست؟


در مورد اصالت اين برگه مالياتى يعنى اين كه در زمان قانونى خود صادر شده باشد شك و تردديد وجود دارد، چون كارشناس اعلام كرد اين برگه در دبيرخانه شماره نشده است. وقتى يك برگه مالياتى در دبيرخانه شماره نمى شود به لحاظ ادارى اصلا وجود خارجى ندارد.

پس مى توان نتيجه گرفت كه اين مسئله بيشتر سياسى است تا حقوقى؟

بله، من هم مى خواهم همين نكته را بگويم. ما ديديم سخنگوى وزارت خارجه اعلام كرد اموال خانم دكتر عبادى به دليل فرار مالياتى مصادره شده است. در واقع مصادره اموال از طرف نهاد امنيتى صورت گرفته بود و هيچ ارتباطى به اداره ماليات نداشت، اما ظاهراً دست هايى اين پرونده مالياتى را ساخته و پرداخته بود تا به نوعى از مخالفان سياسى باج مالياتى اخذ كند. البته اگر اين روش باب شود خطرات زيادى به لحاظ مالى مى تواند متوجه مخالفان سياسى كند.

اكنون اموال خانم عبادى را به اين دليل مصادره كرده اند؟

بله، اموال خانم عبادى به موجب دستورى كه از سوى شعبه دوم بازپرسى دادسراى امنيت تهران صادر شد در شهريورماه به طور موقت مصادره و ايشان ممنوع المعامله شد، تمام اموال و دارايى هاى ايشان در بانك ها نيز توقيف شد. تنها چيزى كه پس از اين توقيف از آن رفع توقيف شد مدال جايزه صلح نوبل بود. هنوز هم از اموال خانم عبادى رفع توقيف نشده و همچنان ممنوع المعامله است.
وقتى اين مسايل را كنار هم مى گذاريم من به اين نتيجه مى رسم كه پرونده مالياتى به دلايل سياسى براى موكلم ساخته و پرداخته شده است.

پرونده خانم عبادى اكنون در چه مرحله اى است؟

پرونده يك بار در كميسيون بدوى مورد بررسى قرار گرفته است. نماينده كانون وكلا با اعتراض به برگه هاى تشخيص مالياتى نظر داد كه اين برگه ها بايد براى كارشناسى ارسال شود چون موارد مختلفى در مورد ماليات خانم عبادى منظور شده بود، اما كميسيون بدوى بدون توجه به درخواست من به عنوان وكيل خانم دكتر عبادى و همين طور نماينده كانون وكلا كل مالياتى كه براى خانم عبادى تعيين شده بود بدون كم و كاست پذيرفت و حتى يك ريال از آن كم نشد. اكنون پرونده در كميسيون تجديد نظر قرار دارد و من اميدوارم اين كميسيون به دور از هياهوى سياسى به اين پرونده رسيدگى كند.

صرف نظر از جايزه صلح نوبل ماليات هاى ديگرى هم براى خانم عبادى تعيين شده بود، به عنوان مثال به خاطر سخنرانى هاى ايشان در كشورهاى مختلف مبلغ بسيار زيادى ماليات تعيين شده كه بى سابقه است. اما اين اسناد آن قدر ساختگى است كه حتى در تاريخ هايى كه ادعا شده خانم عبادى در دانشگاه هاى گوناگون سخنرانى داشته، پاسپورت ايشان نشان مى دهد در آن زمان در ايران بوده است.

اگر خانم عبادى به ايران بازگردد چه عواقبى در انتظارشان است؟

اگر اداره ماليات با همين روش نسنجيده پيش برود ممكن است به خود جرأت دهد خانم عبادى را ممنوع الخروج كند. اما بهتر است تكليف پرونده زودتر روشن شود تا ايشان هم به ايران بازگردد و مانند گذشته به فعاليت وكالتى و حقوق بشرى خود ادامه دهد.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

تداوم فشار بر کوهیار گودرزی در زندان اوین


کمیته گزارشگران حقوق بشر - با گذشت بیش از ۱۰۰ روز از بازداشت کوهیار گودرزی، عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر، وی همچنان در بازداشت و بلاتکلیفی به سر میبرد و گزارشها حاکی از تداوم فشار بر وی توسط بازجویان پرونده است.

به گفته نزدیکان این فعال حقوق بشر، مسئولان زندان اوین از دریافت لباس، کتاب و وسایل موردنیاز برای وی خودداری میکنند. این درحالی است که بسیاری از زندانیان سیاسی آزاد شده یا فشار بر آنان در تعطیلات نوروز کاهش پیدا کرده است.

گفتنی است گودرزی، در حال حاضر در سلولی به همراه جعفر پناهی نگهداری میشود.

پیش از این، بازجویان پرونده بارها نسبت به عدم همکاری این فعال مدنی اعتراض کرده و اتهامات سنگینی را به وی نسبت داده بودند.

در اولین روز سال جاری نیز، نیروهای امنیتی از برپا کردن سفره هفتسین مادر کوهیار گودرزی در مقابل زندان اوین جلوگیری کرده بودند.

گودرزی در آبانماه با فشار نیروهای امنیتی از دانشگاه صنعتی شریف اخراج شد. او در رشته مهندسی هوافضا در این دانشگاه مشغول به تحصیل بود.

این روزنامه نگار و فعال حقوق بشر پیش از این عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف، دبیر کمیته گزارشگران حقوق بشر، برنامه ساز رادیو زمانه، عضو کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت و عضو دفتر تحکیم وحدت طیف علامه بوده است.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

اما عجب بکش بکشی شد ه ،، این مملکت ، ؟

یک طلبه اهل سنت در شهرستان تایباد به ضرب چاقو به قتل رسید



جهان اسلام > اخبار اهل سنت

حافظ عبدالحمید کبودانی طلبه کلاس دوم ویژه حوزه علمیه انوارالعلوم خیرآباد به دست افرادی ناشناس به طرز وحشیانه ای به شهادت رسید.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی "اخبار جهان اسلام" این طلبه جوان صبح روز چهارشنبه 4/1/89 در حالی به همراه برادر کوچکترش به شهادت رسیدند که برادر بزرگتر وی نیز به شدت مجروح شده است.

بنا به گفته خانواده شهید کبوانی، وی روز چهارشنبه بعد از اینکه به همراه سه تن دیگر از برادران خود به مزرعه کشاورزی پدرشان می روند که بعد از دور شدن یکی از برادران از مزرعه، افرادی ناشناس با حمله به سه برادر دیگر ابتدا برادر بزرگتر را با چاقو و سنگ مورد ضرب و شتم قرار می دهند آنگاه به خیال اینکه وی کشته شده است به طرف حافظ عبدالحمید و برادر کوچک وی که فقط هشت بهار از زندگی کوتاه خود را پشت سر گذاشته بود و حدودا 9 ساله بود حمله می کنند و آنان را بعد از ضرب و شتم با سنگ و چماق به طرز وحشیانه ای با چاقو ذبح می کنند و به شهادت می رسانند.

هنوز انگیزه این جنایت کاران از این عمل وحشیانه و هولناک شان معلوم نیست.

جنازه مقتولین جهت تحقیق و بررسی تحویل پزشک قانونی داده شده است.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

کمپین"بچه خوشگلای داف باز"برای آزادی ساسی مانکن

در واکنش به بازداشت ساسی مانکن در حال چشمک زدن به یک دافی توپ در جزیره ی کیش، در ایران و خارج از ایران شمارى از حامیان رپ ایرانی و وبلاگ‌نویسان با چاپ عکس خود با ریش وپشم و باز گذاشتن دو دکمه ی بالایی پیراهن , همراه با پایین کشیدن شلوار تا روی استخوان تهیگاه با به راه انداختن کمپینى در فیس‌بوک و سایر شبکه‌‌هاى اجتماعى در اینترنت خواستار آزادى این موسیقدان شهیر ایرانی شده‌اند .

به دنبال بازداشت این رپر سرشناس موزیک زیرزمینی خبرگزارى‌هاى ایرنا و فارس اقدام به انتشار تصاویرى ازساسی مانکن کردند که وى را با الیشمزو حسین مخته در حال تبلیغ شرکت صهیونیستی ابزولوت نشان مى‌داد .
معترضان با سر دادن شعار, پارمیدای من کو؟ به جای رای من کو؟ و تهیه کلیپ‌هاى تصویرى نسبت به ادعاى رسانه‌هاى حامى دولت مبنى بر شکایت زکریای رازی ازساسی مانکن واکنش نشان داده‌اند.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

گروه هشت خواستار «اقدامات شدید» علیه ایران شد

هیلاری کلینتون

۱۳۸۹/۰۱/۱۰
وزيران خارجه هشت کشور بزرگ صنعتی جهان خواستار اقداماتی «مناسب و شديد» عليه برنامه هسته ای ايران شده اند. به گزارش برخی از خبرگزاری ها از جمله الجزيره، در پيش نويس نهايی بيانيه وزيران خارجه گروه (جی) هشت بطور مشخص از تحريم های جديد عليه ايران صحبت نشده است.

اين بیانیه روز دوشنبه و پس از مذاکرات دو روزه نمایندگان هشت کشور بزرگ صنعتی جهان در گاتینو، در نزدیکی اوتاوا پایتخت کانادا آماده شده است.

در این بیانیه همچنین آمده است که کشورهای گروه هشت همچنان آماده گفت و گو با تهران هستند.

وزیران خارجه هشت کشور بزرگ صنعتی جهان می گویند که ایران همچنان به عدم پذیرش قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل در مورد برنامه هسته ای خود ادامه می دهد و این امر موجب نگرانی گروه هشت شده است.

به گزارش دویچه وله، گیدو وستروله، وزیر خارجه آلمان نیز هشدار داد که اگر ایران به سلاح هسته ای دست یابد، تلاش های بین المللی برای محدود کردن گسترش سلاح های کشتار دسته‌جمعی شکست می‌خورد و در ده سال آینده تعداد کشورهای صاحب بمب اتمی دو برابر می شوند.

شورای امنیت با تصویب سه قطعنامه تحریمی علیه برنامه هسته ای ایران، از تهران خواسته تا غنی سازی اورانیوم را متوقف کند. ایران تاکنون از این دستور سرپیچی کرده و غنی سازی را حق خود می خواند.

کشورهای غربی تلاش می کنند تا تحریم های بیشتری را علیه تهران در شورای امنیت تصویب کنند. چین، از اعضای دائمی شورای امنیت تاکنون برای وضع دور چهارم تحریم‌های شورای امنیت علیه ایران از خود رغبتی نشان نداده است، و به گفت‌وگو و مدارای بیشتر با تهران تأکید کرده است.

در همین حال، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه ایالات متحده روز دوشنبه گفت: چین در تصویب دور چهارم تحریم های شورای امنیت علیه ایران، حضور خواهد داشت. خانم کلینتون افزود:«چین توافق کرده که ایران نباید به قدرت اتمی تبدیل شود.»

وزیر خارجه آمریکا به تلویزیون کانادا گفت: « باور دارد شورای امنیت سازمان ملل برای تنبیه ایران به خاطر این که جمهوری اسلامی نتوانسته صحت صلح آمیز بودن برنامه های هسته ایش را ثابت کند، به توافق می رسد.»

گروه هشت از کشورهای آمریکا، آلمان، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، کانادا، ژاپن، و روسیه تشکیل یافته و رهبران این کشورها هر ساله برای بررسی مسایل مهم سیاسی و اقتصادی جهان در یکی از کشورهای عضو تشکیل جلسه می دهند.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

متن سخنرانی شاهزاده رضا پهلوی درنشست سالانه‌ی جامعه بین‌المللی حقوق بشر(IGFM)


"چالش برقراری مردم سالاری و حقوق بشر در ایران"

انجمن بین المللی حقوق بشر - بن، آلمان

خانمها، آقایان، عصر به خیر

بسیار خرسند و مفتخرم که امشب در میان شما می باشم. قبل از هر چیز مایلم که از حضور آقای مارتین لسنتین و از بیانیه ایشان و همچنین از انجمن بین المللی حقوق بشر و دعوتی که از من به عمل آمده تشکر کنم. اولین و اصولی ترین دیدگاه من به این شرح بوده و می باشد که پیگیری بی امان حقوق بشر برایند مردم سالاری بوده و بدون مردم سالاری حقوق بشر به معنای اخص ممکن نمی باشد. بنابراین دیدگاه من برای آینده ایران متکی به این دو آرمان بر گرفته از هم و جدایی ناپذیر است.

پیش از آنکه نظراتم را درباره چگونگی دستیابی به این هدف ابراز کنم مایلم که افکارم را درباره اوضاع کنونی کشورم بیان کنم.

از بدو پیدایش جمهوری ملایان در ایران مردم سالاری و حقوق بشر هر دو دچار اضمحلالی فاحش شده اند. نه تنها آزادی سیاسی، که برخی معتقد بوده اند که از دست آوردهای انقلاب اسلامی خواهد بود، نصیب ملت ایران نشد، متاسفانه تمامی آزادیهای اجتماعی که دست آوردی مستمر از زمان انقلاب مشروطیت ، از ابتدای قرن بیستم تا آن زمان بود نیز از عرصه زندگی این ملت برگرفته شد.

سوالی که چه ایرانیان و چه غیر ایرانیان در طول سالها با آن مواجه شدند این بود که آیا داده دین تاثیر به سزایی در زمینه نقض حقوق بشر و نبود شفافیت در مردم سالاری داشته یا خیر. جواب نهائی بر اساس حقیقتی روشن و ساده این است که بله چنین است، لاکن تفسیر این جواب آنچنان ساده نمی باشد. در واقع یکی از پیچیده ترین مسائل است.

این جامعه خاور میانه ای یعنی ایران، با اکثریتی مسلمان در حین تجربه ای اختناق آمیز و در لوای دیکتاتوری تمامیت گرا و آگاهی ستیز ملایان، همچنان در پی دست یابی به این آرمانها در تلاش است در تمامی جوامع آزاد و مردم سالار چه در شرق و چه در غرب این عملکرد منزلتی مناسب و برازنده دارد لذا مشکل وقتی آغاز می شود که دین سیاسی شده و تبدیل به یک ایدئولوژی افراطی می شود.

وقتی کلیسا یا فردی روحانی در امور کشورداری مداخله و نظر پردازی می کند تا آنجا که نهایتا به نام آن ایدئولوژی و تعبیری که از قوانین الهی و سلطه خدا بر زمین می شود، صرفا به لحاظ تامین منافع شخصی چنین گردانندگانی امور را بر عهده می گیرند.

چنانچه شخص به دیدگاه آیت الله خمینی در زمینه دولت اسلامی نظر بیافکند متوجه خواهد شد که با تفکر سنتی شیعه گری کمترین وجوه مشترک را دارا می باشد. من این را به این دلیل عنوان می کنم که اصل ولایت فقیه در واقع در دو مورد اصول پایه ای مذهب شیعه را نقض می کند. اول آنکه حکومت الهی زمانی بر بشر، امورات و اعمال بشریت فائق آمده و مستولی می شود که امام دوازدهم که معصوم و به عبارتی عاری از گناه می باشد ظهور کند و نه پیشتر.

دوم قاعده تکثر مراجع تقلید می باشد به عبارتی و بر خلاف واتیکان که شخص پاپ تنها مرجع تقلید است. در مذهب شیعه تکثر مراجع و حق انتخاب مرجع، اصلی است پایه ای.

بحثی نیست که این قواعد مذهب شیعه توسط آیت الله خمینی و طرفدارانش زیر پا گذاشته شدند و بدیهی است که بر اساس همین استدلال بخش عمده ای از علمای سنتی، مخالف این تفسیر و ایدئولوژی بودند چنانکه از حرکت در این سیستم امتناع ورزیدند و نتیجتا گرداندن این دین سالاری به عهده عده قلیلی از آنان باقی ماند. نتیجتا آنچه پیش آمد تحمیل نظریاتی مطلق گرا از جانب هم فکران مسلمان و افراطی این روند بود. این واقعه اکثریت جامعه را از دوائری که اصطلاحا خودی شمرده می شدند دور نگاه داشت و عموم مخالفان را کافر و محارب با خدا انگاشت. لذا رژیم، زنان – اقلیتهای قومی یا مذهبی- روشنفکران- دانشجویان- کارگران و حتی روحانیون را مورد تبعیض قرار داده است.

اما این دیدگاه (موضع) فقط مختص ایران و ایرانیان نبوده است. در واقع خمینی متصور بود که ایران را به عنوان سکوی پرتاب برای صدور این نظرگاه به دیگر کشورها قرار دهد تا خلافت مدرن شیعه را به رهبری خودش در منطقه مستولی کند. از آن زمان این ایدئولوژی زهرآگین و افراطی به توسط عوامل رژیم در اقصی نقاط جهان و به هزینه مردم ایران در حال بسط و پی گیری بوده است. قابل درک است که خطر دستیابی یک رژیم تروریست پرور به سلاح اتمی در سالهای اخیر در نظر دنیای آزاد بوده است. یادآوری جزئیات روشهای اصولی نقض حقوق بشر در ایران و اطلاع رسانی در مورد نبود آزادیهای سیاسی برای حضار محترم الزامی ندارد. تمامی این موارد توسط تعداد کثیری از سازمانهای حقوق بشر در طول سه دهه گذشته انگاشته شده است. در این باب از سازمان عفو بین المللی – موسسه برومند- مرکز اسناد حقوق بشر و چندین سازمان غیر وابسته معتمد دیگر می توان نام برد. سازمان ملل نیز کاملا از وجود تعداد زیاد پناهندگان ایرانی که در شرائطی طاقت فرسا در کشورهای همسایه یا دیگر نقاط جهان سکونت دارند آگاه است.

سال 2009 یکی از چالش برانگیزترین سالها برای میلیونها هم وطنم بود. سالی که در آن جهان نظاره گر نقض فاحش آزادی سیاسی و حقوق بشر شهروندان گردید ولیکن سال گذشته سالی متفاوت نبود.

متاسفانه این قاعده ای بود سی ساله. این بار نیز زمانی که مردم در پی ایجاد نرمش درروش رژیم بودند با سرکوبی بی امان و شقاوت رژیم مواجه شدند، کمتر کسی است که امروز بر این باور نباشد که انگیزه بازسازی رژیم چه از داخل و چه از طریق انتظار خارجی امریست بی ثمر – چرا؟

قبل از آنکه ادامه دهم مایلم که توجه کشورهای دموکراتیک جهان و پشتیبانان حقوق بشر در سراسر جهان را به نکات پراهمیت زیر جلب نمایم:

قدیمی ترین زندانی سیاسی ایران آقای امیرانتظام گرچه دیگر در زندان نیست ولی بدلیل عدم امضای توبه نامه از آزادی های لازم برخوردارنیست.

آیت الله بروجردی به دلیل طرفداری از جدایی دین از حکومت در زندان و تحت شرایط سختی بسر می برد که لازم است سازمان های حقوق بشری در سراسر جهان به وضعیت ایشان توجه مخصوص مبذول داشته و جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهند.

و نهایتا در ترکیه هزاران هزار ایرانی پناهجو از جمله روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان در سرگردانی بسر می برند جهت اخذ پناهندگی، از کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد مجددا می خواهم که نسبت به پذیرش درخواست پناهندگی و ایجاد امنیت برای این پناهجویان اقدام فوری اعمال نمایند.

زیرا که طبیعت بالفطره این رژیم با آزادی، مردم سالاری و حقوق بشر به انگونه که ما به آن باور داریم در تناقض است، بقای این رژیم مبتنی بر نفی خواسته های مردم ایران است، بارها خاطر نشان کرده ام که مادامی که این رژیم بر سر کار می باشد، روش و جهت آن تغییر ناپذیر است. آیا وضعیت در ایران حتی با در نظر گرفتن روی کار بودن این رژیم تغییرپذیر است؟ جواب من این است که قطعا بله و فقط مستلزم زمان است ولیکن هدف من این است که این واقعه در کوتاه ترین زمان و با حمل کمترین هزینه برای شهروندان که تا هم اکنون متحمل هزینه های متعدد همچون از دست دادن جان، مال و همچنین امکانات عدیده بوده اند اتفاق بیافتد.

اجازه بدهید که در این مقطع من دیدگاهم را درباره آینده ایران و طرق دسترسی به این آرمانها مطرح کنم این البته با درنظر گرفتن وقت محدودی که با شما دارم مستلزم آن می باشد که صرفا به پرداخت به جوانب وسیع تر آن اکتفا کنیم.

1- در غالب ساختار سیاسی جایگزین این رژیم چه می باشد؟

2- حقوق شهروندان در چنین سیستمی چگونه تثبیت و پاسداری خواهد شد؟

3- آیا این ساختار نوین با باورهای دینی شهروندان در تضاد خواهد بود؟

در جواب این سوال اولا معتقدم که تاریخ بارها بیانگر آن بوده که جدائی شفاف دین از حکومت شرط حیاتی و لازمۀ ایجاد فضائی مستعد برای ایجاد حکومت مردم سالاری می باشد بنابراین من بر نیاز مبرم برای داشتن یک هویت سکولار در نظام دموکراتیک آینده تاکید می کنم.

فراتر از آن من بر پایه ریزی و تدوین قانون اساسی این رژیم دموکراتیک بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر تاکید می کنم. این سند جامع شامل نکاتیست که من به اتکای آنها جمله مشکلات اجتماعی- فرهنگی- مذهبی و سیاسی را قابل بررسی و تعمل می بینم.

چنانچه در ابتدا به آن اشاره شد بدون داشتن یک سیستم متعهد به مردم سالاری پایه ریزی این اصول امکان پذیر نمی باشد. لیکن صرفا درک این نیاز و داشتن دست آوردی متفاوت کافی نمی باشد. رسیدن به این هدف مستلزم تعهد و قبول هزینه از طرف فرد فرد شهروندان می باشد.

در اینجا به سوال دوم می پردازم. آیا چنین تعهد و قبول هزینه سیستمی را که قطعا ضامن حقوق مردم باشد را به ارمغان خواهد آورد؟ در اینجا مایلم که به یک نکته حساس تاریخی که احتمالا در نظر قرار نمی گیرد اشاره کنم ایرانیان به لحاظ چند قومیتی و چند فرهنگی بودنشان دارای دو هویت می باشند یکی هویت قومی و دیگری هویت ملی. در طول قرنها هویت ملی ایرانیان ضامن حفظ فرهنگ و تمدن بوده شاعر والامقام فردوسی نمونه ای برجسته از درک این هویت و چگونگی نفوذ عمقی آن در ذهنیت مشترک ایرانیان است. باری، مایلم اضافه کنم که ما نیازمند آنیم که تفاوتهای مذهبی و قومی را تشخیص داده و در حفظ فرهنگها و باورها نیز بکوشیم. این نگاه چه در غالب درون گرا و چه از زاویه ای برونی لازم است چرا که برشمردن ایرانیان در زمره یک ملت یک پارچه اشتباهی است ژرف. ایران کشوریست که در آن طی قرنها قومیتها و فرهنگهای مختلف صلح آمیزانه هم زیستی کرده اند.

تمامیت ارضی ایران بدین طریق عمدتا بر مبنای خواسته و اراده مردم آن بوده که حفظ شده است. لذا ماورا سرکوب سیاسی و تبعیض مستمر علیه گروه های مختلف، این رژیم باعث نگرانی و عصیانی مضاعف نیز شده و این عامل به تنهائی می تواند باعث به خطر افتادن تمامیت ارضی کشور در صورت ادامۀ وضع کنونی بشود.

اینگونه نگاه کنیم، آیا زمانیکه یک کرد یا بلوچ سنی صرفا با نداشتن حق ایجاد مسجد دچار تبعیض رژیم شیعه می شود، آیا این عدالت است؟ یا زمانی که یک کلیمی یا بهائی به لحاظ باورهایشان تحت فشار واقع می شوند آیا این آزادی است؟ زمانی که یک زن از نصف حقوق یا حق بیان یک مرد برخوردار است آیا این مساوات است؟ من این سعادت را داشته ام که در جوانی در تمامی کشورم و در سالهای تبعید در کشورهای دیگر جهان سفر کنم و به این نتیجه رسیده ام که در سراسر جهان و فراتر از تفاوتهای ملی – جنسیتی- دینی- قومی و فرهنگی اصولی یگانه در نظر کلیه جوامع بشری است و در این میان مهمترین آنها برخورداری از حقوق مساوی و برابری در مقابل قانون می باشد و این که هیچ شهروندی طبق هیچ ضابطه ای از حقوقی کمتر از دیگری برخوردار نباشند و همچنین هر شهروندی در انتخاب دیدگاه سیاسی یا باور دینی خود آزاد باشد و غیره.

به سادگی باید گفت که در غیاب چنین حقوق و فرایافتی چه الزامی است که یک شهروند تلاش خود را در راه خدمت به کشورش و یا حتی جامعه خود به کار گیرد تا این که آن را معطوف جامعه دیگری که در آن این حقوق موجود است گرداند. دقیقا به این جهت است که من این باور را که بدون حقوق بشر مردم سالاری امکان پذیر نیست را پیش روی شما می گذارم. بنابراین بر اساس این دیدگاه من از تمامی هم وطنانم دعوت می کنم که در راه احقاق این اصول کوشا باشند. ما ملزمیم که به عنوان یک شهروند نیروی خود را صرف انجام وظائف مدنی کرده و صرفا به تلاش حکومت در این راستا بسنده نکنیم.

بسیار پر اهمیت است که صرفا اتکا به حکومت و قانون اساسی را مکفی بپنداریم و در راه تقویت و اشاعه جامعه مدنی بکوشیم تا بنیادهای دموکراتیک و ساختارهائی چون اتحادیه های کارگری، نشریات آزاد- و سازمانهای غیر دولتی به کار افتاده و محفوظ بمانند. در ضمن تاکید می کنم که تداوم و استمرار این ایده ها با اتکا بر محور تحصیل علم و دانش میسر می باشد. این بهترین حربه ما درکارزار مبارزه با جهل- افراط گرائی- زورگوئی- تبعیض نژادی و سایر باورهای اهریمنیست. این امریست که برای تمامی جوامع و فرهنگها مصداق دارد. کلا روشنفکری پدیده ایست که از بطن دوران جهالت همچون دوره انگیزیسیون اروپا بر آمد.

به این دلیل است که من بر این باورم که ایران امروز این بار گهواره دوران رنسانس ماورا انگیزیسیون اسلامی است. جوانان ما با شهامت تمام و فدا کردن جانشان مصر بر تحقق آزادی هستند.

آیا این مبارزه ایست بر علیه دین؟ برخی بر این باورند و آن را مورد بحث قرارمی دهند. در این جا به سوال سوم می رسیم که آیا تغییر ساختار حکومت، قابلیت هم پائی و هم زیستن با دین را دارد؟ ملایان حاکم مداما به طرفداران یک جایگزین سکولار تهمت دین ستیزی را زده اند که قطعا حقیقت ندارد.

بالعکس- من معتقدم که جدائی دین از حکومت در واقع هم به نفع دین می باشد و هم به نفع روحانیت. بسیاری از روحانیون بلند مرتبه غیر دولتی به این باور اذعان دارند که از صدر ظهور اسلام تا کنون بزرگترین لطمه به مردم و دین، از ناحیه همین حکومت که من ترجیحا آن را حکومت ضد اسلامی می نامم، زده شده است. امروزه روحانیون سنتی ما بابت از دست دادن اعتبار و خالی شدن مساجد گلایه مندند. قابل توجه است که رژیمی که از بدو تولدش فریاد مرگ بر آمریکا را سر می داده امروز شاهد آن است که در کشور آمریکا اسلام در حال اشاعه و پیشرفت است در حالی که بسیاری از ایرانیان در داخل ایران به آن پشت کرده اند.

فکر می کنم جواب آن پر واضح است، در آمریکا قانون اساسی و تضمین حقوق فردی در چارچوب یک سیستم سیاسی که بر جدایی دین از حکومت تاکید می ورزد ضامن حق پیروی آزادانه از باورهای دینی هر شهروند می باشد. چون در رژیم ملایان در ایران و بر طبق قانون اساسی آن این امور مشخصا از هم مجزا نمی باشند، بنابراین هردوی این ارکان از برآوردن نیازهای مردم چه در زمینه خدماتی و چه دینی عاجزند.

به چه دلیل است که عده کثیری از پناهندگان چه ایرانی و چه از تبار دیگر، جویای کسب پناهندگی از سیستمهای مردم سالار اروپایی می باشند، زیرا مردم سالاریهای سکولار اروپایی امکان زیستن با معیارهای ارجمند را به شخص می دهند. جایگاهی از برای تبادل نظر بر اساس اصول مردم سالاری و نیز داشتن صدا و ازادی بیان و ابراز عقاید دینی از هر نوع را میدهند. و چگونه است که تا بحال به استثنای فراریان طالبان و القاعده هیچ شهروند تحت فشار کشور دیگری علی الخصوص شهروندی مسلمان به جمهوری اسلامی ایران پناهنده نشده است. من معتقدم اکثریت ایرانیان، دیگر تحت تاثیر شعارهای رژیمی که صلاحیت سیاسی و دینی خود را از دست داده است، قرار نمی گیرند و در اصل چون من بر این باورند که برای رسیدن به سکولاریزم و مردم سالاری و تضمین به دست آوردن آنچه را این رژیم از ما دریغ کرده، تنها راه، عبور کردن از کلیت این رژیم می باشد. در گذر از این گفته ها ناگفته نماند که ما نیازمندیم که یک روند دیگر را ماورا آنچه به آن فکر کرده یا عمل می کنیم در نظر داشته باشیم و آن در تحول وضعیت کشورمان حائز اهمیت است.

اشاره من به موضع و موقعیت جامعه بین المللی، علی الخصوص جوامع غربی نسبت به این مهم می باشد.

نافرمانی مدنی به دور از خشونت در بسیاری کشورها به لحاظ پشتیبانی جوامع دموکراتیک حاوی نتایج موفقیت آمیز بوده است و باید اضافه کنم که امروزه ایرانیان همان درجه از تعهد را از جوامع دموکراتیک جهان انتظار دارند.

ما انتظار داریم که جهانیان به این امر پی ببرند که مسئله اصلی برای ما مسئله جنبی اتمی نمی باشد بلکه فقدان حقوق بشر و آزادی سیاسی در کشور است. در جائی که در طی سالیان دراز چندین دولت غربی در لوای سیاستهای توسعه طلبانه و ابقای منافع اقتصادی خود بر مسئله حقوق بشر و دموکراسی در ایران سرپوش می نهاندند بیش از این به این اصول نمی توانند بی توجه بمانند.

ماورا آنچه که از این دولتها بر می آید روابط فردفرد مردم از درجه اهمیت مشابه و احیانا بالاتری برخوردار است منظور این است که ایرانیان در این برهه از طریق شکل دادن به ساختارهای گوناگون و ایجاد اتحاد در سراسر جهان از ثمره شایان توجهی برخوردار خواهند شد. برای مثال حمایت اتحادیه های کارگری خارج در زمان اعتصابات احتمالی کارگران ایران و یا حمایت سازمانهای غیر دولتی خارجی از سازمانهای غیر دولتی داخلی ایران در ارتباط با زندانیان سیاسی و حمایت مالی و تقبل هزینه ها و نیازهای قانونی یا درمانی آنان و یا کمک رسانی در زمینه ایجاد و در دسترس قرار دادن فن آوریهای لازم برای مقابله با مسدودیت اینترنت و یا مبارزه با شنود و کنترل اینترنت و حتی برملا کردن هویت شرکتهایی که در چنین فضائی همچنان به همکاری با رژیم در زمینه ارائه فن آوریهای مطلوب رژیم ادامه میدهند. در این بین شرکتهائی چون نوکیا و زیمنس رابه عنوان خاطیان رده اول می توان نام برد.

همچنین تحت فشار قراردادن سیاستمدارانی که ارتباطشان را با رژیم صرفا مذاکرات اتمی، تقلیل داده اند. گو این که نمی توان با رهبرانی که از تجاوز و کشتار فرزندانشان ابائی ندارند به توافقی پایدار و قابل اجرا رسید.

موسسات و بودجه هائی به خصوص هم اکنون موجودند و می توان تعداد آنها را افزایش داد تا از جهات بین المللی حامی مردم ایران شوند. چنین سرمایه گذاری از جانب دنیای آزاد، کسب موفقیت را از لحاظ زمانی تسریع خواهد کرد.

شکی نیست که موفقیت نهایی توسط ایرانیان بدست خواهد آمد ولی در صورت مشارکت عملی جامعه بین المللی هزینه آن بسیار تقلیل خواهد یافت. به گفته دکتر مارتین لوترکینگ "ما در پایان راه، گفتار دشمنانمان را فراموش خواهیم کرد ولی سکوت دوستانمان را به خاطر خواهیم سپرد".

در خاتمه لازم است تایید کنم که دموکراسی و حقوق بشر برای ایران فقط یک شعار نیست. اولویت اخص از برای رهائی و ایجاد زمینه ای بنیادی برای استقرار و بازگرداندن کشور به مسیر نوگرائی، پیشرفت و سعادت. ایرانیان خصوصا در صد سال اخیر راهی طولانی را طی کرده اند. هزینه ای بس گزاف را پرداخته اند و در قبالش نکات ارزشمندی را نیز آموخته اند. نتیجتا ما هم ملتی هستیم قوی تر و هم دارنده نگاه مشترکی روشن تر و همگونتر به فردائی بهتر.

باور من بر نسل جوان امروز ایران استوار است. این دختران و پسران دلیر و از جان گذشته که مفاهیم آزادی، اوج بشری و مردم سالاری را نه تنها درک کرده اند، بلکه متقبل هزینه آن نیز می باشند. نسلی که تفاوتها را تشخیص داده و به آنها احترام می گذارد، تحمل و کثرت گرائی را در موازات حفظ حقوق اقلیت و عموم مردم را، بسان حقوق فردی خود حراست می کند. امروزه ایران دچار کمبود منابع طبیعی و انسانی نمی باشد و من معتقدم که نمائی را که من امشب با شما مطرح کردم میلیونها هم وطن در مورد آن با من هم نظر می باشند و به زودی تحقق خواهد یافت. لیکن فقط با تلاشی خستگی ناپذیر و عزمی راسخ است که معیارهائی که امشب مطرح شد پایدارانه به راه خود ادامه خواهند داد.

پیش از رفتن از حضور شما مایلم اشاره کنم که این اولین انقلاب سده بیست و یکم، که به "انقلاب تویتر" شهرت یافت قیامی است حماسه ای برای روح بشر و ارج انسانی که به توسط هم وطنانم ارائه شده.

این نبردیست در دفاع از حقوق یک ملت، ملتی که اولین منشور حقوق بشر را به جهان ارمغان داده است. این نبرد با پیروزی ایرانیان و احقاق موضع راستین آنان در جهان به پایان خواهد رسید. آنها همچون سه هزار سال پیش در مقام پیشتازان شناخت و ابقای حقوق بشر برای هر فرد گام برخواهند داشت. به مصداق این شعر فارسی که: "پایان شب سیه سپید است".

شنبه 7 فروردين 1389

http://www.rezapahlavi.org/
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

طراحی شده توسط ندای ایران زمین