شیرازی، مامور رژیم یا صهیونیست؟
۱۳۸۸ مرداد ۸, پنجشنبه
رفتاری آشنا که برایم عادت شده است. از سالها قبل که پارسیک را راه اندازی کردم با چنین رفتاری آشنا شده ام و پس از این سالها پذیرفته ام که بخشی از کار در ایران است. بیماری پنهان جامعه ایرانی که عادت دارد فردی را که نمی پسندد یا مامور رژیم و مامور وزارت اطلاعات بخواند یا ضد انقلاب و عضو سازمانهای موساد و سیا ! این ربطی به مدیران یا سیاستمداران ندارد حتی یک مجری موفق تلوزیونی که مثلا در برنامه های خود با افرادی که برخی نمی پسندد مصاحبه می کند، مزدور رژیم می خوانندش و البته همین فرد وقتی به دلیل رفتاری برای مدتی ممنوع التصویر می شود برای همان گروه ناگهان قهرمان و فردی دوست داشتنی می شود. هستند کسانی که حتی بازیگران معروف چه در سینما و چه در ورزش را ماموران اطلاعات می خوانند و افرادی دیگری که همین افراد را مروج بی بند و باری و فرهنگ مبتذل غربی می خوانند.درباره برچسب زدن صحبت می کنم جامعه ای که عادت دارد به مخالفین خود بدون مدرک و صرفا براساس فرضیات و تصورات خود برچسب بزند و حتی بعد از مدتی آنرا باور کند. زمانی که پارسیک را راه اندازی کردم بودند دوستانی که نوشتند که بله از کجا معلوم این سایت لاگ جستجوی ایرانیها را سازمانهای اطلاعاتی ندهد! و یا برخی آنرا از اساس مشکوک خواندند. این قضیه در مورد بسیاری سایتهای معروف دیگر نیز تکرار شده است. سالها قبل که بلاگفا را طراحی و راه اندازی کردم هدفم ارائه یک سرویس وبلاگ با تکنولوژی روز بود .زبان برنامه نویسی، پلاتفرم و بخصوص در معماری نرم افزاری آن آنچه که علم روز بود پیاده کردم و میدانید که کیفیت و سرعت و روانی سایت بخصوص در سالهای اولیه آن دلیلی جز آنچه اشاره شد نداشت. هدف دیگرم ارائه سرویسی با حداکثرهای آزادی در نوشتار ، حفظ حریم خصوصی کاربران و جلوگیری از بازیهای سیاسی و استفاده از واژه وبلاگ نویسان برای مقاصد سیاسی بود. ارزیابی اینکه تا چه حد در رسیدن به اهدافم موفق بودم برعهده دیگران است و میدانم که تلاشم را در حد توان برای رسیدن به این اهداف انجام داده ام هرچند با ورود به فعالیتی جدید شرایط جدید و ناشناخته ای را نیز تجربه کرده ام.مطمئناً قرار نبوده برای رسیدن به اهداف ذکر شده در برابر قوانین کشور بیایستم یا آنها را رعایت نکنم و در واقع همیشه تلاشم این بوده که در چهارچوب قوانین کشوری که تابع آن هستم عمل کنم و به این مسئله افتخار میکنم اگر رعایت این قوانین از نگاه عده ای حقوق افراد یا بخشی از شهروندان را تضییع می کند داستان دیگری است که طبیعتا این قوانین بایستی مورد نقد و اعتراض قرار گیرند و نه تابعیت یک شهروند ایرانی از قوانین کشورش.اما آنچه تلاش کردم به آن دست پیدا کنم جلوگیری از اعمال سلیقه های سیاسی و فرهنگی در وبلاگهای زیرمجموعه سایت بوده است. تنها دو هفته پس از شروع فعالیت سایت تماسهایی از شخصیتهای حقیقی یا حقوقی در شکایت از محتوای یک وبلاگ خاص شروع شد و گاهی نیز تهدید می شدم.همین چندی پیش مدیر یک سایت خبری از من خواست که وبلاگی که در نقد یکی از افرادی سیاسی و از نزدیکان خانوادگی اش مطلبی نوشته است حذف کنم و وقتی با جواب منفی من رویرو شد در سایت خبری خود مطلبی نوشت که شیرازی حامی ضد انقلاب است! گروه دیگری برای مسدود کردن فهرستی از وبلاگها ضرب العجل تعیین میکند و پس از جواب منفی من بارها و بارها مرا ضد انقلاب و صهیونیسم و همکار موساد و... می خواند. جالب آنکه یکی از افراد همین گروه در بلاگفا وبلاگی داشته و در آن مرا ضد انقلاب و صهیونیست میخواند (اتهاماتی که بارحقوقی دارند) و پس از آنکه با وبلاگش برخورد می شود فریاد سر میدهد که بلاگفا وبلاگ منتقدین خود را مسدود می کند! گویی بنده بایستی از جیب خود هزینه کنم تا ایشان مرا ضد انقلاب بخوانند و تهمت بزنند و به من توهین کنند. در برابر این گروه افرادی نیز هستند که مرا مامور رژیم میخوانند و استدلالهای جالبی هم دارند برای مثال چندین بار خوانده ام که افرادی که به این دلیل که بنده در سیما یا رادیو مصاحبه داشتم مدعی شده اند که شک نکنید که شیرازی مامور رژیم است! در استدلال دیگری مسدود شدن برخی وبلاگها به دلیل دستور مراجع قضائی دلیلی برای همکاری من مثلا با سازمانهای اطلاعاتی می دانند براستی چه کسی انتظار دارد که بنده در برابر حکم قطعی و معتبر دادگاه در مسدود کردن یک وبلاگ هیچ عملی انجام ندهم؟ اگر این میان مشکلی وجود دارد میان نویسنده آن وبلاگ و دادگاه است اگر فردی براستی خود را بی نقصیر می داند حتما می تواند در مراجع قضائی در برابر محتوای وبلاگ خود دفاع کند و حتی دستور رفع توقیف آنرا بگیرد. اما مطمئن هستم که چنین مسئله ای گناه و تقصیر بنده نبوده و نیست.
شرایط این روزهای جامعه ما نیز برای برخی بازار خوبی برای برچسب زدن است. ادعای افشای اطلاعات خصوصی کاربران و یا همکاری با رژیم توسط بلاگفا برگه جدیدی از این داستان کمدی است! جالب آنکه فردی بدون هویت مشخص چنین ادعایی میکند و برخی نیز آنرا تکرار می کنند! جالب است بالفرض فشار حکومت این قضیه را فقط در مورد بلاگفا می دانند گویی سرویس های وبلاگ دیگر ایران چنین کاری انجام نمی دهند و البته حکومت هم با آنها کاری ندارد و یا اینکه حکومت همین ماه اخیر یادش آمده که باید اطلاعات خصوصی کاربران را بخواهد! چنین ادعایی از آن جهت جالب است که فردی مثل بنده که متهم به چنین مسئله ای می شود هیچ راهی برای اثبات واقعیت و عدم واقعیت تهمت فوق ندارد. درست شبیه کاری که دیگران در جناحی دیگر انجام میدهد فردی را به همکاری با سیا و موساد متهم میکنند و به جای آنکه ادعای خود را اثبات کنند توپ را در زمین طرف می اندازند که خودت ثابت کن که همکار سیا یا موساد نیستی! اما اجازه دهید کمی با تعقل به این اتهامات نگاه کنیم ! براستی چه سند و مدرکی برای چنین ادعایی وجود دارد؟ جواب هیچ! چند وبلاگ نویس تاکنون بازداشت شده اند که هویت آنها نامعلوم بوده و شناسایی شده اند؟ و چه تعداد از این افراد در بلاگفا وبلاگ داشته اند؟ کدام وبلاگ نویس که بصورت ناشناس می نوشته و احیانا با او برخورد شده است مدعی است که اطلاعاتی که بنده یا بلاگفا به مراجع داده ام باعث شناسایی و بازداشت وی شده است؟ اینها سوالاتی هستند که باید کسانی که زیر کولر نشسته اند و ادعای مبارزه دارند و با آبروی فرد یا یک سایت ایرانی با سابقه چندین ساله بازی می کنند پاسخ دهند.
چندی پیش وبلاگ فردی که خود مدیر یک سایت زیرمجموعه یکی از وزارتخانه های دولت آقای احمدی نژاد بود و البته در این انتخابات طرفدار یک کاندیدای دیگر بود پس از آنکه وبلاگش به دلیل دستور مراجع قضائی مسدود شد در وبلاگ دیگرش نوشت بلاگفا را تحریم کنید چون وبلاگهای حامی آقای موسوی را مسدود میکند و دلیل این ادعایش فقط این بود که وبلاگ خودش مسدود شده است! بدون آنکه اشاره به مسائل دیگر خود کند! بله قهرمان شدن آسان شده است. جالب است دوست دیگری در فرند فید می نویسد شیرازی آیا درست است که بلاگفا وبلاگهای حامی موسوی را مسدود میکند؟ خوشبختانه بلاگفا امکان جستجوی در مطالب وبلاگهای زیر مجموعه خود را دارد با جستجوی ساده صدها وبلاگ طرفدار این کاندیدا را خواهید یافت که تاکنون و بدون هیچ مشکلی به فعالیت خود ادامه می دهند آیا اگر قرار به چنین سیاستی بود نبایستی با این وبلاگها هم برخورد می شد؟ اصولا چند وبلاگ سیاسی در ماه اخیر در بلاگفا مسدود شده اند؟ به شما می گویم دستور مراجع قضائی برای مسدود کردن برخی وبلاگها انگشت شمار بوده که برخی از آنها نیز به دلایلی مثلا نوشتن در مورد مواد منفجره یا سلاحهای آتش زا مسدود شده اند. کاربران دیگری علیه من و یا سایت اتهاماتی را مطرح میکنند و خود به قضاوت نشسته حکم صادر میکنند و گاهی پس از توهین به بنده وبلاگ خود را غیرفعال اعلام و ترک می کنند و پس از آنکه بنا بر اتهام بی دلیل و توهینی که علیه من صورت گرفته و همچنین به دلیل اینکه وبلاگشان غیر فعال است وبلاگ فوق مسدود یا برای استفاده فرد دیگری آزاد می شود فریاد سر میدهند که بلاگفا وبلاگ منتقدان خود را مسدود میکند! من مجبور هستم با وبلاگ غیر فعالی که در آنها به بنده توهین شده و علیه سایت دروغ منتشر شده کرده است برخورد نکنم و آنرا باز نگه دارم تا مبادا آزادی بیان را نقض نکرده باشم ! توجه کنید که تفاوتی آشکار بین انتقاد و توهین و نشر اکاذیب وجود دارد. اینرا هم در نظر بگیرید که ما در قوانین سایت که هنگام ثبت نام کاربران آنرا قبول میکنند و در مواردی دیگر چه در این وبلاگ و چه در بخش اخبار سایت دقیقا به این مسائل اشاره کرده ام.
این ادعاها از امروز شروع نشده و به این زودی هم پایان نخواهد پذیرفت! همیشه افرادی هستند که برای رسیدن به مقاصد خود از آبروی دیگران مایه خواهند گذاشت و چه چیزی ارزان تر از اتهام و ادعای بی پایه و اساس برای رسیدن به مقصد! هستند افرادی افرادی که حتی کوچکترین آشنایی با شرایط کاری فردی ندارند و نسخه می پیچند. به هر حال آنچه در این سالها آموخته ام این است که موفقیت یا عدم موفقیت آدمی در تحلیل و گفته های افراد ناآشنا و مغرض شکل نمی گیرد مهم ایمان و باور یک فرد به اهدافش و تلاش برای رسیدن به آن است.
ارسال به:
0 نظرات ::
ارسال یک نظر