آقای جنتی! دعا کنید زودتر بمیرید
۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه
آقای جنتی عکستان را دیدم که حتی نمازتان را هم فراموش کرده اید. قنوتتان رکوع شده بود. روزگار امروز روزگار غریبی است آقای جنتی. سالها خدا را در حصر خود قرار دادید و با نامش بر گرده های این مردم کوبیدید. اکنون دست خدا را از حصرتان درآمده نباید که ببینید. آقای جنتی حلالیت خواستید چند ماه قبل. عده ای گفتند نور خدا بر سیاه ترین دل هم اثر کرد. باطل بود آنچه میپنداشتند. سیاه دل را نور خدا سفید دل نمیسازد، قهر خدا بر زمین میکوبدش. آقای جنتی، حواستان پرت است! قنونتان رکوع شده است! به گمانم فردی با کفش نماز میگزارد در آن نزدیکی. آقای جنتی! دروغترین نشانه خدا بر روی زمین! خوف کنید. دیوارهای زندگی دنیویتان هر روز تنگ و تنگ تر میشود. خواب شبانه تان هر شب آشفته و آشفته تر میشود. آقای جنتی! آنچه جاری است بر زمین و زمان و تاریخ، از انگلیس نیست از آمریکا و شیطان بزرگ نیست. آنچه جاری است بر این زمین سرد بر این زمانه پر درد بر این سیاه تاریخ، خونهای سرخی است که بر زمین ریخته اید، ناله مادرانی است که بلند کرده اید، خشم پدرهایی است که بر انگیخته اید، فریاد خواهرانی است که رسایشان کرده اید، شجاعت برادرانی است که نترسشان کرده اید. آقای جنتی! روزگارتان سیاه گشته! شبتان روز گشته! روزتان شب گشته! قنوتتان رکوع گشته! آقای جنتی! وقت رفتن است دیگر! اما نه آرام و بی صدا! کهریزک در انتظار شماست. صدای ناله های شبانه جوانان ما در انتظار شماست. زبانتان را دراز و درازتر کنید آبی خواهیم رفت بر زمین، بلیسیدش! آقای جنتی! در دار دنیا دارتان خواهیم زد! طناب خواهیم انداخت و باز خواهیم کرد! طناب خواهیم انداخت و باز خواهیم کرد. آقای جنتی! دعا کنید زودتر بمیرید.
ارسال به:
0 نظرات ::
ارسال یک نظر