آخرین خبرها

جواد لاریجانی به جانشینی که می اندیشد ؛ هاشمی ، احمدی نژاد یا برادر ؟!

۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

اما اگر علی لاریجانی کماکان در مجلس باقی بماند، جواد لاریجانی با تداوم حمایت کامل عیار خود از احمدی نژاد، می تواند امیدوار باشد که احمدی نژاد و حامیان اصلی اش در ساخت قدرت، به حمایت از ریاست جمهوری او در انتخابات سال 92 روی بیاورند.
عصرایران - سخنان محمد جواد لاریجانی در حاشیه نمایشگاه انجمن نجوم ایران درباره سید حسن خمینی، نه تنها نشانه پیشروی اصولگرایان در نقد نوه امام خمینی است بلکه پاسخی به هاشمی رفسنجانی نیز محسوب می شود.

در واقع نقد حسن خمینی از سوی جواد لاریجانی، تیری رها شده از چله کمان اصولگرایی زیرک است که توامان دو نشان را نشانه گرفته است. لاریجانی در جمع خبرنگاران پارلمانی در حاشیه نمایشگاه انجمن نجوم ایران، علیرغم تاکید بر لزوم حفظ حرمت امام خمینی و خانواده ایشان، در نقد رفتار و مواضع سیاسی نوه امام چنین گفت: " آقای سید حسن خمینی فرد باهوش و زیرکی است اما حمایت وی از موسوی امری نیست که مخفی بماند . وقتی آقاي احمدی‌نژاد برای احترام به حرم امام (ره) رفت، ایشان حضور نداشتند و این درحالی است که اگر ایشان به اصول دمکراتیک اعتقاد داشتند باید به رییس جمهور احترام می‌گذاشتند. " لاریجانی با تاکید بر مسئولیت بیت امام در محفوظ ماندن احترام امام خمینی و خانواده ایشان، سید حسن خمینی و خانواده امام را به همراهی با جریانهای سیاسی هوادار سکولاریسم متهم کرد و افزود: " برای بیت امام بسیار نامناسب است که از جریانی سیاسی، حمایت کند که می‌خواهد جریان سکولار را پدید آورد و مورد حمایت صهیونیست‌ها و منافقین است. اگر بیت امام می‌خواهد حرمت امام را نگه دارد باید از مناقشات دوری کند. "
این سخنان جواد لاریجانی را از زوایای گوناگون می توان تحلیل کرد. نخست اینکه لاریجانی در راستای ضدیت با غرب و سکولاریسم، خود را موظف دیده است که تمام هواداران سکولاریسم را ولو که ساکن بیت امام خمینی باشند، به نقد بکشد. بدیهی است که این تحلیل چندان مطابق با واقع به نظر نمی رسد؛ زیرا در جامعه ایران هیچ کس باور نمی کند که جواد لاریجانی چنان رفتار اصولگرایانه ای در غرب ستیزی از خود بروز دهد. چه لاریجانی در دوران قبل از دوم خرداد، که عیار غرب ستیزی در میان نخبگان سیاسی ایران به مراتب بالاتر از امروز بود، به مذاکره پنهانی با نیک براون مبادرت ورزید و بسیار جنجال آفرید. بنابراین نمی توان پذیرفت کسی که به گاه احتیاج، با منفورترین مقامات سیاسی غربی نزد نیروهای حزب اللهی جامعه ایران، به مذاکره اطمینان بخش روی می آورد، چنان اصولگرای شش آتشه ای است که حاضر به خاطر دفاع از اصول غرب ستیزی و سکولاریسم ستیزی، به نقد خانواده بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز روی بیاورد.دومین تحلیل ممکن از نقد لاریجانی بر حسن خمینی را باید راستای مخالفت وی با موسوی ارزیابی کرد؛ بدین معنا که لاریجانی از فرط تخالف و تضاد سیاسی با میر حسین موسوی، مخالفتی که نشانه های ان در همین سخنرانی لاریجانی کاملاً عریان و عیان است، در مقام نقد نخست وزیر امام دامن صبر از کف داده و به نقد نوه امام نیز پرداخته است. این تحلیل هر چند که چندان بیراه به نظر نمی رسد ولی نباید فراموش کرد که آدم زیرکی چون جواد لاریجانی به خوبی می داند که در کجا و نسبت به چه کسی باید موضع انتقادی اتخاذ کند. شاید پاره ای از اصولگرایان جوان و تندرو به گاه نقد مخالفان خود به ورطه زیاده روی بیفتند و سخنی بگویند که نباید بگویند، ولی بعید به نظر می رسد که جواد لاریجانی از این باب وارد نقد سید حسن خمینی شده باشد. سومین تحلیل، انگیزه لاریجانی در نقد سید حسن خمینی را بر مبنای موقعیت سیاسی کنونی وی در نظام جمهوری اسلامی حلاجی می کند. مقایسه برادران لاریجانی از این حیث، در این جا می تواند راهگشا باشد. در حال حاضر علی و صادق لاریجانی بر صندلی ریاست مجلس شورای اسلامی و قوه قضاییه تکیه زده اند.

علی لاریجانی در درون جناح اصولگرا در موضع مقابل احمدی نژاد قرار دارد و صادق لاریجانی هنوز در این زمینه موضع خاصی اتخاذ نکرده است. هر چند که می توان حدس زد که او نیز چندان در وفاق و همدلی با احمدی نژاد نخواهد بود. چه صادق لاریجانی در آغاز کار خود، تعدیلاتی در نحوه برگزاری و پخش دادگاه متهمین حوادث پس از انتخابات به عمل آورد تا لااقل استقلال و اقتدار خود را در مقام رئیس قوه قضاییه به اثبات برساند؛ اقدامی که به هیچ وجه خوشایند دولت دهم و هواداران آن نبود.

اما جواد لاریجانی بر خلاف برادرانش، بخصوص بر خلاف علی لاریجانی، در چند ماه اخیر به حمایتی تمام عیار از احمدی نژاد روی اورده است. برخی معتقدند که جواد لاریجانی این رویه را با هدف ارتقای موقعیت سیاسی کنونی خویش در پیش گرفته است.اما نباید از یاد برد که او تاکید کرده است که در دولت احمدی نژاد حاضر به قبول پست و منصبی نیست. شاید این ادعا که جواد لاریجانی با هدف راه یافتن به کابینه دولت دهم به حمایت سرسختانه از احمدی نژاد روی آورده است، تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری قابل قبول به نظر می رسید ولی اکنون که احمدی نژاد تیم سیاسی خود را بسته است، دیگر چندان قابل قبول نیست که لاریجانی با مفروض گرفتن تغییرات وسیع دولت دهم ( همچون دولت نهم )، همچنان بر طبل حمایت از احمدی نژاد می کوبد و در این راه حاضر است که با خانواده امام خمینی نیز دربپیچد. چرایی این حمایت با نظر به آینده سیاسی لاریجانی قابل تحلیل است. جواد لاریجانی نیک می داند که احمدی نژاد در شرایط کنونی نماینده جریان اصلی قدرت در نظام جمهوری اسلامی است؛ جریانی که متشکل از نظامیان و چهره های سیاسی نوظهور است. از سوی دیگر لاریجانی بر خلاف حداد عادل به ریاست مجلس هشتم چشم ندوخته است زیرا او اساساً در مجلس حضور ندارد. بنابراین لاریجانی نه از حال اندیشی بلکه از سر آینده نگری به حمایت تام و تمام از احمدی نژاد روی آورده است. اما آینده سیاسی لاریجانی در سایه حمایت سرسختانه از احمدی نژاد و جلب توجه جریان اصلی قدرت در ایران کنونی، چه می تواند باشد؟ جواد لاریجانی احتمالاً می تواند مقیم چند مقام سیاسی قابل توجه و در خور سابقه و عمر سیاسی اش گردد: ریاست مجلس، ریاست جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام.

اینکه جواد لاریجانی با حمایت بلوک اصلی قدرت به ریاست مجلس بعدی برسد، بدون تردید پس از اتخاذ دو تصمیم اساسی در دو جناح سیاسی کشور امکان پذیر است. تصمیم اول را محمود احمدی نزاد باید اتخاذ کند. بدین معنا که احمدی نژاد حاضر شود که جواد لاریجانی را در راس لیست مورد حمایت خود در انتخابات مجلس نهم در زمستان 1390 قرار دهد. اما تصمیم دوم را علی لاریجانی باید اتخاذ کند. بدین معنا که اگر علی لاریجانی با هدف حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال 92، کاندیداتوری در انتخابات مجلس نهم را رها کند، راه برای حضور جواد لاریجانی در انتخابات مجلس باز خواهد شد. ااما اگر علی لاریجانی کماکان در مجلس باقی بماند، جواد لاریجانی با تداوم حمایت کامل عیار خود از محمود احمدی نژاد، می تواند امیدوار باشد که احمدی نژاد و حامیان اصلی اش در ساخت قدرت، به حمایت از ریاست جمهوری او در انتخابات سال 92 روی بیاورند. اما لاریجانی احتمالاً نیم نگاهی هم به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام دوخته است. هر چند که این سخن کمی غیر قابل باوربه نظر می رسد ولی اگر پروژه حذف هاشمی رفسنجانی از عرصه قدرت تا به آخر دنبال شود، جواد لاریجانی برای رسیدن به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام شانس قابل توجهی می تواند داشته باشد. بلوک اصلی قدرت که مخالف تداوم حیات سیاسی هاشمی رفسنجانی است، به احتمال بسیار زیاد موافق ریاست هاشمی شاهرودی بر مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست. این مخالفت هر چند نه قطعاً ولی احتمالاً مانع تکیه زدن هاشمی شاهرودی بر ریاست مجمع تشخیص خواهد شد. از سوی دیگر محسن رضایی نیز یکی از گزینه های مطرح برای جانشینی هاشمی رفسنجانی در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

هر چند که رضایی شانس قابل توجهی برای جانشینی هاشمی دارد ولی نباید فراموش کرد که موضع کنونی وی در میان نظامیان سیاسی شده سالهای اخیر چندان مستحکم نیست. بنابراین بسیار بعید است که قاطبه این گروه در صف حامیان ریاست رضایی بر مجمع تشخیص قرار گیرند. از سوی دیگر، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام علی القاعده باید کسی باشد که چهره ای مصلحت گرا داشته باشد؛ خصلتی که در کنش سیاسی جواد لاریجانی کاملاً به چشم می خورد. اینکه حمایت کنونی جواد لاریجانی از محمود احمدی نژاد با رویکردی آینده نگرانه از حیث ارتقاء جایگاه شکل گرفته ،فرضیه ای است که آزمون آن در گرو گذشت زمان و سپری شدن ایام است.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات ::

طراحی شده توسط ندای ایران زمین