چرا احمدی نژادی ها از "طرح هاشمی" می هراسند(یادداشتی از محسن آرمین)
۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه
مطلوب اقتدارگرایان؛ آشتی ملی یا تمکین ملی
چرا احمدی نژادی ها از "طرح هاشمی" می هراسند(یادداشتی از محسن آرمین)
محسن آرمين :سخنان آقای هاشمی رفسنجانی مبنی بر تهیه طرح پیشنهادی آشتی ملی به اتفاق جمعی از دلسوزان و علاقمندان نظام با واکنش تند و حملات سخت وابستگان و حامیان جریان حاکم مواجه شد. در حالی که هنوز از محتوای طرح مذکور خبری منتشر نشده و اساساً هنوز شاید جزئیات آن مشخص نشده باشد، افراطی ترین لایه های جریان اصول گرا خود را ملزم و بلکه موظف به رد و انکار قاطع آن یافته است. این در حالی است که سبزهای اصلاح طلب نسبت به خبر مذکور سکوت اختیار کرده و ظاهراٌ اعلام هرموضعی را به بعد از روشن شدن محتوا و جزئیات آن موکول کرده اند. به راستی علت و انگیزه مخالفت هیستریک افراطیون با طرح آشتی ملی چیست و چرا جریان حاکم حتی از نام طرح آشتی ملی نیز وحشت دارد و برای مخالفت و نفی آن حتی ضرورتی به اطلاع از محتوای آن نیز نمی بیند؟ در این نوشتار برآنیم تا نشان دهیم این مخالفت ناشی از نگرانی نسبت به از دست دادن کدام منافع و احساس چه تهدیدی است.
محسن آرمین
شواهد غیر قابل انکار حاکی از آن است که تحولات پس از انتخابات بدون طراحی و آمادگی قبلی رخ نداد. ادعای جریان حاکم مبنی بر این که انتخابات و حوادث بعد از آن سازمانیافته و طراحی شده بوده است، ادعایی صحیح است. در واقع این ادعا را باید نوعی اعتراف تلقی کرد. بدین معنا که مرجع برنامه ریز و سازماندهنده نتیجه انتخابات و تحولات بعد از آن خود جریان افراطی حاکم بوده است. ظاهراً هدف آن بوده است که پس از تحقق یک حاکمیت یکدست، انتخابات ریاست جمهوری دهم، اسم رمز پاکسازی عرصه سیاسی کشور از کلیه منتقدان و معترضان به ویژه اصلاح طلبان و یک دست سازی عرصه رقابت سیاسی باشد.
بازداشت های گسترده چهره های شاخص اصلاحات بلا فاصله پس از اعلام نتایج انتخابات به اتهام سازماندهی و رهبری اغتشاشات و اتهام مضحک کودتای مخملی و در شرایطی که هنوز تظاهرات و اعتراضات مردمی در خیابان ها شکل نگرفته بود ، برگزاری دادگاه پر حرف و حدیث رسیدگی به اتهامات دستگیر شدگان پس از انتخابات، تلاش برای اعتراف گیری و پوشش تبلیغاتی طراحی شده اظهارات چند تن از دستگیر شدگان و ...جملگی از طرحی از پیش طراحی شده حکایت می کند. اما اجرای این پروژه در عمل با موانع سختی روبروشد. طراحان این پروژه همه چیز را محاسبه کرده بودند جز واکنش جامعه و کاندیداهای رقیب.
آنان درباره واکنش جامعه سخت دچار خطای در محاسبه شدند. اعتراض های گسترده موجب شد برخورد رعب انگیزی که در سطحی محدود و در قبال اعتراض های معدود، طراحی شده بود، ناگزیر و بدون فرصت ارزیابی و محاسبه هزینه و فایده، در سطح وسیعی به کار گرفته شود و نتیجه آن شد که همگان مشاهده کردند.
کشته و مجروح شدن چند صد تن و دستگیری هزاران تن و رخ دادن تأسف بارترین جنایات در برخی بازداشتگاه ها بخشی از این نتایج است. این نتایج فضاحت بار واکنش ها و مخالفت های گسترده ای را چه در سطح افکار عمومی و چه در سطح نهادهای تأثیر گذار بر قدرت از جمله مرجعیت و روحانیت و چه در سطح بین المللی در پی داشت. ف
شارهای ناشی از این مخالفت ها و اعتراضات موجب نیمه کاره ماندن پروژه یکدست سازی عرصه رقابت سیاسی شد. اکنون به رغم تمام فشارها و بمباران تبلیغات شبانه روزی که قرار بود آتش تهیه اجرای پروژه مذکور باشد، اصلاح طلبان حضور اجتماعی قدرتمندتر از همیشه دارند. رهبران و شخصیت های اصلاحات محبوبیت اجتماعی مضاعفی یافته اند. نمایش نامه هایی نظیر اعتراف گیری به جای تأیید و همراهی افکار عمومی، خشم و انزجار عمومی را دامن زده است. احزاب اصلاح طلب به رغم تمام فشارها و توطئه ها و اتهام های واهی به حیات و فعالیت خود ادامه می دهند. موج واکنش ها و اعتراض ها جبهه اصول گرایان را دچار اختلافی شدید کرده است.
بخش عاقل تر اصول گرایان با توجه به هزینه های هنگفتی که تا کنون متحمل شده اند و موج اعتراضات اجتماعی و مخالفت های گسترده نهادها و مراکز دینی، ادامه این پروژه را به هیچ وجه به مصلحت نمی دانند و اصرار بر ادامه کار را از دست رفتن همه چیز ارزیابی می کنند. در مقابل، لایه های به شدت افراطی این جریان که بازی سیاست را راندن بدون فرمان و ترمز در جاده یک طرفه تصور می کند، معتقد به ادامه قاطعانه پروژه مذکور تا نهایت آن بدون توجه به هزینه هایی است که می تواند برای کشور در پی داشته باشد.
به عقیده لایه های افراطی جریان اقتدارگرا آنان برای یکدست سازی و بستن فضای سیاسی همه هزینه ها را پرداخته است و بیش از این هزینه ای متصور نیست، بنابراین باید ماجرا را با قاطعیت ادامه داد و کار را یکسره کرد. زیرا هرگونه تأخیر به معنای ممتنع شدن تکمیل این پروژه است و عدم تکمیل پروژه به معنای بازگشت اوضاع به نقطه شروع و در نتیجه بی فایده بودن تمام هزینه هایی که تا کنون پرداخت شده است. با توجه به مطالب فوق مخالفت و نگرانی افراطیون حاکم و وابستگان و حامیان آن ها از طرح آشتی ملی کاملاً قابل فهم است. طرح هایی از این دست با هر محتوایی به معنای توقف پروژه یکسان سازی عرصه سیاسی کشور و پذیرش موجودیت جریان های منتقد و مخالفی است که پروژه مذکور اساساً برای نابودی و حذف آن ها از عرصه سیاسی کشور به اجرا در آمد. در نتیجه اساساً نباید اجازه داد که چنین طرح هایی مطرح شود.
به طور خلاصه طرح هایی از این دست لایه های افراطی را با خطر به حاشیه رفتن روبرو ساخته و احساس بی آیندگی را آن ها تقویت می کند.
شاهد بر صحت این تحلیل آن است که این اولین بار نیست که افراطیون حاکم در قبال طرح آشتی ملی چنین شتابزده و دستپاچه واکنش نشان می دهد. یکبار دیگر چند ماهی مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم، واکنشی مشابه را از سوی طرفداران و حامیان جریان افراطی حاکم مشاهده کردیم. در آن زمان آقای ناطق نوری طرح تشکیل دولت وحدت ملی را مطرح کرد. به موجب این طرح اصلاح طلبان می بایست از معرفی کاندیدا خودداری کنند و خاتمی وارد صحنه انتخابات نشود، تا اصول گرایان بتوانند روی یک اصول گرای معتدل به توافق برسند. اصلاح طلبان نیز به فراخور امکانی که دارند در موفقیت چنین شخصی بکوشند، یا اگر خواستند سکوت کنند.
دولتی که این کاندیدای معتدل اصول گرا تشکیل خواهد داد دولتی میانه و متعادل خواهد بود. آقای هاشمی رفسنجانی در آن زمان طی مصاحبه کوتاهی اعلام کرد که این طرح با اقبال بخش هایی از جریان اصول گرا از جمله هیئت مؤتلفه اسلامی مواجه شده است. اصلاح طلبان همانند امروز در برابر آن طرح نیز سکوت پیشه کردند و اما طرح مذکور با مخالفت و حمله شدید افراطیون حاکم مواجه شد.علت این مخالفت و حمله شدید نیز مشخص بود. حرکت کشور به سوی اعتدال با هر رویکردی حتی حفظ حاکمیت اصول گرایان، به معنای سقوط و بی آینده شدن جریان افراطی حاکم است. حیات افراطیون حاکم در گرو رادیکال شدن فضای حاکم بر عرصه های داخلی و خارجی است.
با توجه به آن چه گفته شد طرح وحدت ملی با هر محتوی و مشخصه ای در صورت اجرا موجب تضعیف و به حاشیه راندن گرایش های افراطی خواهد بود. از این رو لایه های افراطی حاکم اساساً با هر حرکت و ابتکاری برای جلوگیری از رادیکالیزه شدن فضا و کاهش رویکردهای افراطی، سخت مخالفت می کنند.
اما این همه ماجرا نیست. مخالفت لایه های افراطی حاکم با طرح آشتی ملی آقای هاشمی علت دیگری نیز می تواند داشته باشد. طرح آشتی ملی با هر محتوا و رویکردی علی القاعده متضمن مصالح و منافع طرفین منازعه است. چرا که اگر غیر از این باشد نام «تمکین ملی» برای آن برازنده تر می نماید. می توان حدس زد که این طرح تفاوت معنی داری با پیشنهاد آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران نداشته باشد. بنابراین دست کم آزادی زندانیان سیاسی، استمالت و جلب رضایت مصیبت دیدگان و زیان دیدگان حوادث اخیر، بازتر شدن فضای سیاسی کشور، باز تر کردن فضای رسانه ملی و فرصت دادن به طرفین برای طرح دیدگاه های خود از رسانه رسمی کشور را بدنبال خواهد داشت.
در این صورت ادامه فیلترینگ تمام سایت های اصلاح طلبان و توقیف روزنامه هایی مانند اعتماد ملی و پلمب ماندن ساختمان احزاب اصلاح طلب توجیهی نخواهد داشت. در چنین فضایی طبیعی است که حوادث ماه های گذشته مورد بررسی آسیب شناسانه قرار گیرد و دیگر افراطیون حاکم نتوانند با استفاده انحصاری از تمام ظرفیت های رسانه ای و تبلیغاتی رسمی و غیر رسمی هر دروغ و تحلیل بی پایه ای را به خورد مردم بدهند.
در چنین فضایی خواه نا خواه اتفاقات فضاحت بار و تأسف برانگیزی که طی ماه های اخیر در زندان ها و بازداشتگاه ها و خیابان ها رخ داد از زبان قربانیان مطرح خواهد شد. طبعاً افرادی باید پاسخگوی اتفاقات مذکور باشند. به نظر شما چنین افرادی می توانند از طرح آشتی ملی استقبال کنند؟ بنابراین می توان حدس زد علت مخالفت غیر منطقی و شتابزده افراطیون با طرح آشتی ملی ترس و نگرانی باشد.
نگرانی و ترس از افشای نقش و مسئولیتی که در اتفاقات مذکور داشته اند وگرنه دلیلی برا این مخالفت شتابزده وجود نداشت. آنان حد اقل برای حفظ ظاهر هم که شده می توانستند مخالفت خود را به بعد از روشن شدن محتوای طرح موکول کرده و در صورتی که طرح مذکور تأمین کننده خواسته ها و دیدگاه های ایشان نبود، با آن به مخالفت برخیزند.
با توجه به آن چه گفته شد، افراطیون اقتدارگرا تحت هیچ شرایطی از حاکمیت فضای اعتدال بر کشور استقبال نخواهند کرد، زیرا از یک سو پایان فضای خشونت و رادیکالیزه را پایان حیات خود تلقی می کنند و از سوی دیگر نگران افشای مسئولیت و نقش خود در وقایع تأسف بار ماه های اخیر هستند. به گمان من این نتیجه آن چنان روشن و صحیح است که می توان آن را ملاک شناسایی افراطیون قرارداده گفت: مخالفت شتابزده و عجولانه با طرح هایی که متضمن حاکم شدن فضای اعتدال و میانه روی بر کشور است، شاخص و معیار مناسبی برای شناخت افراطیون و اهداف ایشان در انتخابات گذشته و نیز وحشت ایشان از افشای عملکرد و افتادن تشت رسوایی در بام فضای اعتدال است.
چرا احمدی نژادی ها از "طرح هاشمی" می هراسند(یادداشتی از محسن آرمین)
محسن آرمين :سخنان آقای هاشمی رفسنجانی مبنی بر تهیه طرح پیشنهادی آشتی ملی به اتفاق جمعی از دلسوزان و علاقمندان نظام با واکنش تند و حملات سخت وابستگان و حامیان جریان حاکم مواجه شد. در حالی که هنوز از محتوای طرح مذکور خبری منتشر نشده و اساساً هنوز شاید جزئیات آن مشخص نشده باشد، افراطی ترین لایه های جریان اصول گرا خود را ملزم و بلکه موظف به رد و انکار قاطع آن یافته است. این در حالی است که سبزهای اصلاح طلب نسبت به خبر مذکور سکوت اختیار کرده و ظاهراٌ اعلام هرموضعی را به بعد از روشن شدن محتوا و جزئیات آن موکول کرده اند. به راستی علت و انگیزه مخالفت هیستریک افراطیون با طرح آشتی ملی چیست و چرا جریان حاکم حتی از نام طرح آشتی ملی نیز وحشت دارد و برای مخالفت و نفی آن حتی ضرورتی به اطلاع از محتوای آن نیز نمی بیند؟ در این نوشتار برآنیم تا نشان دهیم این مخالفت ناشی از نگرانی نسبت به از دست دادن کدام منافع و احساس چه تهدیدی است.
محسن آرمین
شواهد غیر قابل انکار حاکی از آن است که تحولات پس از انتخابات بدون طراحی و آمادگی قبلی رخ نداد. ادعای جریان حاکم مبنی بر این که انتخابات و حوادث بعد از آن سازمانیافته و طراحی شده بوده است، ادعایی صحیح است. در واقع این ادعا را باید نوعی اعتراف تلقی کرد. بدین معنا که مرجع برنامه ریز و سازماندهنده نتیجه انتخابات و تحولات بعد از آن خود جریان افراطی حاکم بوده است. ظاهراً هدف آن بوده است که پس از تحقق یک حاکمیت یکدست، انتخابات ریاست جمهوری دهم، اسم رمز پاکسازی عرصه سیاسی کشور از کلیه منتقدان و معترضان به ویژه اصلاح طلبان و یک دست سازی عرصه رقابت سیاسی باشد.
بازداشت های گسترده چهره های شاخص اصلاحات بلا فاصله پس از اعلام نتایج انتخابات به اتهام سازماندهی و رهبری اغتشاشات و اتهام مضحک کودتای مخملی و در شرایطی که هنوز تظاهرات و اعتراضات مردمی در خیابان ها شکل نگرفته بود ، برگزاری دادگاه پر حرف و حدیث رسیدگی به اتهامات دستگیر شدگان پس از انتخابات، تلاش برای اعتراف گیری و پوشش تبلیغاتی طراحی شده اظهارات چند تن از دستگیر شدگان و ...جملگی از طرحی از پیش طراحی شده حکایت می کند. اما اجرای این پروژه در عمل با موانع سختی روبروشد. طراحان این پروژه همه چیز را محاسبه کرده بودند جز واکنش جامعه و کاندیداهای رقیب.
آنان درباره واکنش جامعه سخت دچار خطای در محاسبه شدند. اعتراض های گسترده موجب شد برخورد رعب انگیزی که در سطحی محدود و در قبال اعتراض های معدود، طراحی شده بود، ناگزیر و بدون فرصت ارزیابی و محاسبه هزینه و فایده، در سطح وسیعی به کار گرفته شود و نتیجه آن شد که همگان مشاهده کردند.
کشته و مجروح شدن چند صد تن و دستگیری هزاران تن و رخ دادن تأسف بارترین جنایات در برخی بازداشتگاه ها بخشی از این نتایج است. این نتایج فضاحت بار واکنش ها و مخالفت های گسترده ای را چه در سطح افکار عمومی و چه در سطح نهادهای تأثیر گذار بر قدرت از جمله مرجعیت و روحانیت و چه در سطح بین المللی در پی داشت. ف
شارهای ناشی از این مخالفت ها و اعتراضات موجب نیمه کاره ماندن پروژه یکدست سازی عرصه رقابت سیاسی شد. اکنون به رغم تمام فشارها و بمباران تبلیغات شبانه روزی که قرار بود آتش تهیه اجرای پروژه مذکور باشد، اصلاح طلبان حضور اجتماعی قدرتمندتر از همیشه دارند. رهبران و شخصیت های اصلاحات محبوبیت اجتماعی مضاعفی یافته اند. نمایش نامه هایی نظیر اعتراف گیری به جای تأیید و همراهی افکار عمومی، خشم و انزجار عمومی را دامن زده است. احزاب اصلاح طلب به رغم تمام فشارها و توطئه ها و اتهام های واهی به حیات و فعالیت خود ادامه می دهند. موج واکنش ها و اعتراض ها جبهه اصول گرایان را دچار اختلافی شدید کرده است.
بخش عاقل تر اصول گرایان با توجه به هزینه های هنگفتی که تا کنون متحمل شده اند و موج اعتراضات اجتماعی و مخالفت های گسترده نهادها و مراکز دینی، ادامه این پروژه را به هیچ وجه به مصلحت نمی دانند و اصرار بر ادامه کار را از دست رفتن همه چیز ارزیابی می کنند. در مقابل، لایه های به شدت افراطی این جریان که بازی سیاست را راندن بدون فرمان و ترمز در جاده یک طرفه تصور می کند، معتقد به ادامه قاطعانه پروژه مذکور تا نهایت آن بدون توجه به هزینه هایی است که می تواند برای کشور در پی داشته باشد.
به عقیده لایه های افراطی جریان اقتدارگرا آنان برای یکدست سازی و بستن فضای سیاسی همه هزینه ها را پرداخته است و بیش از این هزینه ای متصور نیست، بنابراین باید ماجرا را با قاطعیت ادامه داد و کار را یکسره کرد. زیرا هرگونه تأخیر به معنای ممتنع شدن تکمیل این پروژه است و عدم تکمیل پروژه به معنای بازگشت اوضاع به نقطه شروع و در نتیجه بی فایده بودن تمام هزینه هایی که تا کنون پرداخت شده است. با توجه به مطالب فوق مخالفت و نگرانی افراطیون حاکم و وابستگان و حامیان آن ها از طرح آشتی ملی کاملاً قابل فهم است. طرح هایی از این دست با هر محتوایی به معنای توقف پروژه یکسان سازی عرصه سیاسی کشور و پذیرش موجودیت جریان های منتقد و مخالفی است که پروژه مذکور اساساً برای نابودی و حذف آن ها از عرصه سیاسی کشور به اجرا در آمد. در نتیجه اساساً نباید اجازه داد که چنین طرح هایی مطرح شود.
به طور خلاصه طرح هایی از این دست لایه های افراطی را با خطر به حاشیه رفتن روبرو ساخته و احساس بی آیندگی را آن ها تقویت می کند.
شاهد بر صحت این تحلیل آن است که این اولین بار نیست که افراطیون حاکم در قبال طرح آشتی ملی چنین شتابزده و دستپاچه واکنش نشان می دهد. یکبار دیگر چند ماهی مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم، واکنشی مشابه را از سوی طرفداران و حامیان جریان افراطی حاکم مشاهده کردیم. در آن زمان آقای ناطق نوری طرح تشکیل دولت وحدت ملی را مطرح کرد. به موجب این طرح اصلاح طلبان می بایست از معرفی کاندیدا خودداری کنند و خاتمی وارد صحنه انتخابات نشود، تا اصول گرایان بتوانند روی یک اصول گرای معتدل به توافق برسند. اصلاح طلبان نیز به فراخور امکانی که دارند در موفقیت چنین شخصی بکوشند، یا اگر خواستند سکوت کنند.
دولتی که این کاندیدای معتدل اصول گرا تشکیل خواهد داد دولتی میانه و متعادل خواهد بود. آقای هاشمی رفسنجانی در آن زمان طی مصاحبه کوتاهی اعلام کرد که این طرح با اقبال بخش هایی از جریان اصول گرا از جمله هیئت مؤتلفه اسلامی مواجه شده است. اصلاح طلبان همانند امروز در برابر آن طرح نیز سکوت پیشه کردند و اما طرح مذکور با مخالفت و حمله شدید افراطیون حاکم مواجه شد.علت این مخالفت و حمله شدید نیز مشخص بود. حرکت کشور به سوی اعتدال با هر رویکردی حتی حفظ حاکمیت اصول گرایان، به معنای سقوط و بی آینده شدن جریان افراطی حاکم است. حیات افراطیون حاکم در گرو رادیکال شدن فضای حاکم بر عرصه های داخلی و خارجی است.
با توجه به آن چه گفته شد طرح وحدت ملی با هر محتوی و مشخصه ای در صورت اجرا موجب تضعیف و به حاشیه راندن گرایش های افراطی خواهد بود. از این رو لایه های افراطی حاکم اساساً با هر حرکت و ابتکاری برای جلوگیری از رادیکالیزه شدن فضا و کاهش رویکردهای افراطی، سخت مخالفت می کنند.
اما این همه ماجرا نیست. مخالفت لایه های افراطی حاکم با طرح آشتی ملی آقای هاشمی علت دیگری نیز می تواند داشته باشد. طرح آشتی ملی با هر محتوا و رویکردی علی القاعده متضمن مصالح و منافع طرفین منازعه است. چرا که اگر غیر از این باشد نام «تمکین ملی» برای آن برازنده تر می نماید. می توان حدس زد که این طرح تفاوت معنی داری با پیشنهاد آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران نداشته باشد. بنابراین دست کم آزادی زندانیان سیاسی، استمالت و جلب رضایت مصیبت دیدگان و زیان دیدگان حوادث اخیر، بازتر شدن فضای سیاسی کشور، باز تر کردن فضای رسانه ملی و فرصت دادن به طرفین برای طرح دیدگاه های خود از رسانه رسمی کشور را بدنبال خواهد داشت.
در این صورت ادامه فیلترینگ تمام سایت های اصلاح طلبان و توقیف روزنامه هایی مانند اعتماد ملی و پلمب ماندن ساختمان احزاب اصلاح طلب توجیهی نخواهد داشت. در چنین فضایی طبیعی است که حوادث ماه های گذشته مورد بررسی آسیب شناسانه قرار گیرد و دیگر افراطیون حاکم نتوانند با استفاده انحصاری از تمام ظرفیت های رسانه ای و تبلیغاتی رسمی و غیر رسمی هر دروغ و تحلیل بی پایه ای را به خورد مردم بدهند.
در چنین فضایی خواه نا خواه اتفاقات فضاحت بار و تأسف برانگیزی که طی ماه های اخیر در زندان ها و بازداشتگاه ها و خیابان ها رخ داد از زبان قربانیان مطرح خواهد شد. طبعاً افرادی باید پاسخگوی اتفاقات مذکور باشند. به نظر شما چنین افرادی می توانند از طرح آشتی ملی استقبال کنند؟ بنابراین می توان حدس زد علت مخالفت غیر منطقی و شتابزده افراطیون با طرح آشتی ملی ترس و نگرانی باشد.
نگرانی و ترس از افشای نقش و مسئولیتی که در اتفاقات مذکور داشته اند وگرنه دلیلی برا این مخالفت شتابزده وجود نداشت. آنان حد اقل برای حفظ ظاهر هم که شده می توانستند مخالفت خود را به بعد از روشن شدن محتوای طرح موکول کرده و در صورتی که طرح مذکور تأمین کننده خواسته ها و دیدگاه های ایشان نبود، با آن به مخالفت برخیزند.
با توجه به آن چه گفته شد، افراطیون اقتدارگرا تحت هیچ شرایطی از حاکمیت فضای اعتدال بر کشور استقبال نخواهند کرد، زیرا از یک سو پایان فضای خشونت و رادیکالیزه را پایان حیات خود تلقی می کنند و از سوی دیگر نگران افشای مسئولیت و نقش خود در وقایع تأسف بار ماه های اخیر هستند. به گمان من این نتیجه آن چنان روشن و صحیح است که می توان آن را ملاک شناسایی افراطیون قرارداده گفت: مخالفت شتابزده و عجولانه با طرح هایی که متضمن حاکم شدن فضای اعتدال و میانه روی بر کشور است، شاخص و معیار مناسبی برای شناخت افراطیون و اهداف ایشان در انتخابات گذشته و نیز وحشت ایشان از افشای عملکرد و افتادن تشت رسوایی در بام فضای اعتدال است.
ارسال به:
0 نظرات ::
ارسال یک نظر