آخرین خبرها

تنها حكومت غيرديني حافظ دين و آزادي مردم است

۱۳۸۸ آبان ۲۴, یکشنبه

با اينكه درزمان وقوع انقلاب اسلامي دركشورش ايران ده سال بيشتر نداشت به همراه بزرگ ترها در تظاهرات خياباني شركت مي كرد. او بعدا دردانشگاه رهبر دانشجويان شد ودرمجلس نماينده اي بود اصلاح طلب، منتقد و رك گو و به سبب همين رك گويي به ده ماه زندان محكوم شد. اوبعدا ازمجلس استعفا كرد و الان چندسالي است كه در يكي ازدانشگاه هاي آمريكا به كارهاي آموزشي مشغول است .

فاطمه حقيقت جو، ميهمان من در برنامه به عبارت ديگر، كماكان خودش را مبارز راه اصلاحات مي داند. آيا او هنوز به اصلاح حكومت ديني معتقد است ؟

خانم فاطمه حقيقت جو به برنامه به عبارت ديگر خوش آمديد. خانم حقيقت جو شما زماني در يك مصاحبه گفته بوديد كه اصلاح طلب ها زندان را به خارج از كشور رفتن ترجيح مي دهند، حالا بسياري از دوستان اصلاح طلب شما درايران زنداني اند، اما شما در خارج هستيد.

با تشكر ازشما براي اين برنامه. دراين خصوص البته ما بسيار متأسف هستيم كه دوستانمان همه درزندان هستند و درواقع شرايط خوبي هم براي آنها نيست و آرزو مي كنم كه زودتر آزاد بشوند. در خصوص خارج آمدن من به قصد يك فرصت مطالعاتي كوتاه به خارج رفتم و فكر مي كردم كه بالاخره بعد از يك سال به ايران باز مي گردم.

اين يك نكته و نكته دوم اين است كه بالاخره بايد ديد كه كدام كار مفيد تراست من فكر مي كنم كه كسي كه وارد كار سياسي مي شود بايد خودش را آماده براي دادن هزينه هم بكند و واقعا زماني كه من اين جمله را گفتم حول وحوش زماني كه من نماينده مجلس بودم اگر آن موقع در ايران بودم و بازداشت مي شدم حتما مي رفتم دوره زندانم را هم طي مي كردم به اين دليل كه معتقد بودم كه بايد ايستاد و براي آن هدفي كه آدم دارد كار كرد و اگر لازم هم شد هزينه بدهد گرچه هزينه دادن هدف اصلي نيست.

حالا به اين سوال كه اصولا چرا استعفا كرديد، مي پردازيم، ولي شما در زمان استعفاي خود گفته بوديد كه من كارم را كردم و هيچ اين ايده را به مخاطبان يا طرفدارانتان نداديد كه قرار است به مبارزه سياسي ادامه دهيد. آيا آن موقع قصد تمام كردن كار سياسي تان را داشتيد ؟

نه. من در آن مصاحبه نگفتم كه در واقع كارهاي من تمام شده به اين مفهوم كه بگويم خوب حالا ديگرتمام شده و ديگر مي خواهم بروم خارج از سياست. گفتم كه به عنوان نمايندة مردم كارهايي كه از توان من برمي آمده من درمجلس انجام دادم وحالا به دلايل سياسي امكان حضور در مجلس نيست و در واقع الان به كارسياسي در حوزه خارج از مجلس ادامه خواهم داد. آنكه درآن مصاحبه گفتم من كارهايم را كردم مقصود در درون مجلس بود.

يعني كماكان شما خودتان را يك فرد فعال سياسي مي دانيد؟

بله.

چه كار مي كنيد در اين زمينه ؟

ببينيد در واقع هدف اصلي اين است كه كمك بكنيم به فرهنگ دموكراسي در كشور و من همچنان فعال سياسي هستم و در حوزه جامعه مدني حضوردارم. با توجه به سابقه كاري من كه بيشتر از حوزه آموزشي آمده ام و فكر مي كنم كه يكي از موانع اصلي دموكراسي در ايران موانع فرهنگي است؛ بنابراين بايد ما فرهنگ دموكراسي را ترويج كنيم. و فرهنگ ديكتاتوري بايد كاهش پيدا كند. اگر به محيط خانه نگاه كنيم و اگر به روابط اجتماعي داخل مثلا مدرسه و نهادها نگاه كنيم و به روابط در حوزه سياست نگاه كنيم حكايت از يك سري مسائل فرهنگي دارد.

به همين دليل من فعاليتم را بعد از مجلس در دو حوزه متمركز كردم. كه يكي همان حوزه فرهنگي و آموزشي است تا مواردي را كه مورد نظرمان هست ازطريق آموزش به توسعه اش بپردازيم كه من بيشتر تمركزم را در حوزه آموزش زنان گذاشتم.

شما در واقع مسئول بخش آموزشي و اطلاعاتي زنان در رهبري سياسي در ايران در دانشگاه ماساچوست آمريكا هستيد؟

بله.

از يك دانشگاه يك شهر آمريكا و در يك بخش كوچك, شما دقيقاٌٌ چه نوع فعاليت سياسي مي كنيد كه بتواند در داخل كشور براي زنان و مرداني كه خواهان اصلاحات هستند، موثر باشد؟

البته آن برنامه دوره آموزشي كه ما داريم دوره اي است كه لزوما اختصاص به ايران ندارد. يك دوره اي است كه درواقع تمام زنان در تمام دنيا هر جا كه هستند مي توانند ثبت نام بكنند و مهارت هاي لازم را براي حضور در تصميم گيري هاي كلان يك كشور ياد بگيرند.

ولي بطور مشخص به دليل اينكه اين برنامه با خلاقيت خود من در برنامه هاي اين دانشگاه مشخص اضافه شده بنابراين و به دليل اينكه من ايراني هستم ترجيح مي دهم اگر بناست كه ماركتينگي براي اين برنامه صورت بگيرد درواقع مخاطبين ايراني را هم جذب بكنيم تا از اين آموزش ها بهره مند بشوند.

آيا در جايي سخنراني مي كنيد ؟

بله. اين يك بخش از كار است. عرض كردم يك بخش آموزشي است و بطور مشخص تر در خصوص مسائل ايران است. درواقع از طريق ارتباطاتم و مصاحبه ها يا از طريق نوشتن مطلب در حوزه هاي سياسي و زنان تلاش مي كنم كه به آن برنامه آموزشي و فرهنگي بيشتر كمك بكنم.

حالا برگرديم به موضوع استعفاي شما از مجلس. چرا استعفا كرديد؟ شما اگر يك نماينده صريح البيان و فعالي در داخل مجلس شوراي اسلامي ايران بوديد چرا استعفا كرديد؟ چرا نمي توانستيد در آنجا مؤثر باشيد؟

ببينيد درواقع زماني نمايندگان فراكسيون اكثريت تصميم گرفتند استعفا بكنند.

در مجلس ششم ؟

درمجلس ششم كه احساس مي كرديم نهاد انتخابات كه نهاد بسيار مهمي است و تضمين كننده بعد جمهوريت نظام است ، دارد خدشه دار مي شود و دارد نقش انتصابي را بازي مي كند، تصميم به استعفا گرفتيم.

همان چيزي كه بارها و بارها از تشكيل مجلس ملي در يك صد سال گذشته ما در برحه هايي مشاهده مي كرديم كه ابتدا رضا شاه در صدد تشكيل مجلس فرمايشي بود، بعد شاه درصدد تشكيل مجلس فرمايشي بود و بعد از انقلاب هم در همين سال هاي آخر گذشته از اينكه چه كسي نماينده است، چه شخص خاصي نماينده است، مهم اين است كه در واقع مجلس نمايندگي بكند قاطبه ملت ايران را كه ملتي است متنوع و متكثر به لحاظ ديدگاه هاي سياسي به لحاظ بعد قوميتي وبه لحاظ مذهبي و ديني. اين تنوع و تكثر بايد در مجلس تبلور پيدا بكند.

با تصميم نهادهاي قدرت و شخص رهبري بنا بر اين بود كه ديگر انتخابات، انتخابات آزادي نباشد و فقط محدود بشود به يك سليقه خاص در يك طيف سياسي مشخص و اين يك خبر جدي و اساسي براي نظام بود.

مذاكرات صورت گرفته بود و اين مذاكرات در واقع به بن بست خورده بود. وقتي مذاكرات به بن بست مي خورد شما بايد يك كار ديگري بكنيد كه ما ارزيابيمان در آن فراكسيون اين بود كه از طريق استعفاي جمعي، اعتراضمان را نشان بدهيم تا شايد منجر به تجديد نظر بشود و اگر نشود اقلا يك اقدام تاريخي صورت گرفته شده باشد.

اين دو دليل اصلي و اساسي بود. چون بطور مشخص حتي هدف اين نبود كه هشتاد نماينده رد صلاحيت شده تأييد بشوند در آن سال براي انتخابات مجلس هفتم دو هزار و پانصد كانديدايي كه گرايش اصلاح طلبي داشتند رد صلاحيت شده بودند و اين در واقع به معني حذف جريان اصلاحات در مجلس و بتدريج در قدرت بود و به همين دليل در ماه هاي پاياني مجلس احساس كرديم كه بايد استعفا بكنيم و من به اصرار شخصي خودم اولين كسي بودم كه از مجلس استعفا كردم.

در دوراني كه نماينده مجلس بوديد شما را به دادگاه فراخواندند و نهايتا به شما هفده ماه حبس دادند. اتهام شما چه بود؟

من البته چند تا اتهام داشتم. در واقع چندتا پرونده داشتم. پرونده اي كه ابتدا به بيست ماه و بعد در تجديد نظر شد ده ماه و در ديوان عالي به ده ماه تنزل پيدا كرد مربوط به دو نطق پيش از دستور من بود. يك نطقم در مجلس در باره يكي از زنان روزنامه نگار بود كه به شكل غيرقانوني بازداشت شده بود و من به رويه قضايي اعتراض كردم. در واقع در آن نطق اشاره كرده بودم كه اين بازداشت ها توسط دستگاه قضايي اطلاعات سپاه صورت مي گرفت و رهبري هم از اين روش حمايت مي كند.

شما روندي را كه الان در ايران وجود دارد، توضيح مي دهيد؟ چقدر تفاوت مي بينيد بين آن اصلاح طلبي كه از دوم خرداد در ايران شروع شد و آنچه كه امروز در ايران جريان دارد.

همان زمان هم بعضي ها مي گفتند كه اصلاح طلبي شكست خورده. البته بستگي به اين دارد كه شما اصلاح طلبي را چگونه تعريف كنيد. از نظر من اصلاح طلبي به يك مفهوم شكست نخورده بود. به مفهوم خاص دمكراسي خواهي در مردم. اين شكست نخورده بود اگر چه يك گروه سياسي به دلايلي شكست خورده باشد. چون به نظر من اگر انتخابات آزاد بود، وضعيت مجلس هفتم و هشتم پيش نمي آمد.

اما در واقع من فكر مي كنم كه اين حاصل كش و قوس بين قدرت و اصلاح طلبان است. قدرت موجود، كودتاگران و شخص آقاي خامنه اي، يك استراتژي حذف و سركوب داخلي و تنش زدايي و معامله در سطح بين الملل را در دستور كار خود قرار داده اند. آنها نمي توانند همزمان در دو جبهه بجنگند. بنابراين فكر مي كنند بايد فشار را بيشتر و بيشتر كنند و فضاي سياسي را تنگ تر كنند و طبيعي است كه اين شرايط بسيار سخت تري را ايجاد مي كند.

اما اين طرف ماجرا است. طرف ديگر ماجرا، نيروهاي جامعه مدني شامل دانشجويان، زنان، كارگران، روزنامه نگاران، اقوام، فعالان سياسي و گروه هاي مذهبي مختلف است كه فشار بيشتري را مي آورند كه اين استراتژي شكست بخورد.

بعضي از اصلاح طلبان هم به مقامات هشدار داده اند كه اگر دامنه سركوب ها گسترده تر شود، امكان دارد كه جنبش راديكال تر شود. بسياري معتقدند كه ممكن است اين جنبش از چارچوب اصلاح در نظام جمهوري اسلامي خارج شود و اساسا كل نظام جمهوري اسلامي نفي شود. در بعضي از اين تظاهرات شعارهايي هم در اين زمينه داده شده، مثل جمهوري ايراني. نظر شما در اين باره چيست؟

به نظر من، چنين تحليلي كاملا درست است. ما اين نكته را به تجربه در ميان كساني از روزنامه نگاران، دانشجويان و فعالان سياسي كه در دهه گذشته زنداني شده اند، ديده ايم. آنها راديكال تر شده اند و به اين نتيجه رسيده اند كه خير، نظام قادر نيست خود را اصلاح كند و اصلاح پذير نيست. ما هم تلاش خود را كرده ايم و بايد طرحي نو دراندازيم.

ببينيد اگر به حركت مردم در چهار ماه گذشته نگاه كنيم، اين نكته را مي بينيم. مردم شعارشان اين بود كه راي ما كجاست. و آنها فقط مي خواستند كه محمود احمدي نژاد رييس جمهوري نباشد و مهندس موسوي به عنوان برنده واقعي انتخابات بر كرسي رياست جمهوري بنشيند و يا نه، پذيرفته بودند كه انتخابات تجديد شود.

پس از اين، به تدريج كه خواسته هاي نه گانه اعلام شد از طرف افراد مختلف، همه اين خواسته ها مورد انكار قرار گرفت و آقاي خامنه اي احساس كرد نيازي به معامله ندارد. قدرت را دارد. نظاميان قدرت را دارند و نيازي به معامله و مذاكره وجود ندارد. اين احساس و در دستور كار قرار دادن سركوب، باعث شد كه به تدريج سياست هاي نظام به چالش كشيده شود.

به عنوان، سياست خارجي ما هيچ وقت در اين راهپيمايي ها مورد چالش قرار نمي گرفت، براي اينكه مساله مردم مساله آزادي و انتخابات آزاد بود. اما ديديم كه در راهپيمايي روز قدس كه اتفاقا سمبل سياست خارجي جمهوري اسلامي است، مردم سياست خارجي جمهوري اسلامي را به چالش كشيدند.

از سوي ديگر، سياست هاي كلي نظام و كل به چالش كشيده شد. يعني مردم احساس كردند كه گرچه ميرحسين موسوي مي خواهد كه همچنان مردم را حول جمهوري اسلامي حفظ كند و اصل بازگشت به قانون اساسي را مطرح مي كند، ولي در واقع جوانها احساس مي كند كه خير اتفاق ديگري افتاده است. جرياني كارهايي در زندان ها كرده، مردم را در خيابان ها كشته و حاضر هم نيست كه به خواسته هاي مشروع مردم تن دهد.

نظر خود شما در اين باره چيست؟ شما در استعفانامه خود از مجلس، از اين مساله انتقاد كرده بوديد كه گروه و جرياني تلاش مي كنند همبستگي اسلام ناب محمدي و دموكراسي را به هم بزنند. الان نظر شما چيست؟ با همه اين تجربيات هنوز فكر مي كنيد كه اين دو با هم سازگار هستند؟

من هنوز معتقدم كه دين تفاسير مختلفي دارد. به جاي اينكه دين را حذف كنيم، بايد تفسير صلح آميز از دين ارايه كنيم.. بايد تكليف خود را با دين روشن كنيم. حدود يك ميليارد مسلمان در دنيا وجود دارد و راهش اين نيست كه بگوييم اسلام به درد نمي خورد.

اين يك نكته. نكته دوم اين است كه ما بايد به تجربه جوامع بشري نگاه كنيم. اگر به تجربه بشري نگاه كنيم، مي بينيم كه كليسا چه سرنوشتي داشته و نتيجه اش سكولاريسم نوع بدتر در اروپا و آمريكا است اگرچه در آمريكا دين بهتر تحمل مي شود. از طرف ديگر تجربه 30 سال حكومت ديني را داريم. اين مساله من را به اين جمع بندي رسانده كه اگر مي خواهيم دين را حفظ كنيم و آزادي هاي مردم را رعايت كنيم، بهتر است كه يك حكومت غيرديني داشته باشيم.

يعني اينكه در واقع دين خودش محترم باشد و در جامعه مدني هم حضور داشته باشد، اما قانون اساسي كشور و حكومت كشور سكولار باشند كه اگر ديني ها هم خواستند كه در قدرت هم حاضر باشند، ببينند كه آيا مي توانند راي مردم را به دست بياورند. اما به هر حال، مبنا حكومت غيرديني است.

خانم حقيقت جو، شما رهبر فراكسيون دانشجويي در مجلس بوديد و اصولا بر دوش فعاليت هاي دانشجويي خود به مجلس راه پيدا كرديد و در زمان نمايندگي هم در اين زمينه فعال بوديد. جنبش دانشجويي را اكنون چگونه مي بينيد؟

جنبش دانشجويي همواره جنبش پويايي بوده و مثل نبض جامعه عمل كرده است. به اعتقاد من، جنبش دانشجويي، جنبش دمكراسي خواهي نهاد قدرت است و بخشي از جنبش دانشجويي اين تمايل را دارد كه نظام اصلاح پذير است.

به نظر شما چيزي به نام جنبش دانشجويي اصولا وجود دارد كه انسجام و تشكيلاتي داشته باشد و بتواند به صورت منسجم در هر زمينه كه مي خواهد و به هر شكلي كه مي خواهد عمل كند؟

جنبش دانشجويي قطعا در ايران وجود دارد، ولي اينكه احساس كنيم يك رهبري مشخص دارد، اين طوري نيست. به ويژه پس از انتخابات، شكل هسته هاي پخش را پيدا كرده اند كه سهميه اي مديريت مي كنند و جاي مشخصي را مديريت مي كنند، يعني شكل به شدت غيرمتمركز و موثري دارند. اتفاقا در موقعيت فعلي سركوب، تمركز آسيب پذيري جنبش دانشجويي را افزايش مي دهد.

عنايت فاني - بي بي سي

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات ::

طراحی شده توسط ندای ایران زمین