آخرین خبرها

خواهشن قلط ننویصید

۱۳۸۹ فروردین ۳۱, سه‌شنبه

چند روزی رفته بودم به مسافرت. داستان همان جایزه ای است که از سوی روزنامه نگاران ایتالیایی گرفتم. سفر خوبی بود و در همین سفر وقت زیادی داشتم تا در مورد مفهوم کلمات فکر کنم. البته موضوع من یک گفتگوی فلسفی نیست. یعنی در این حد آدم دانشمندی نیستم. اما داشتم در این سفر فکر می کردم که چطور می شود که ما ساعتها درباره یک " چیز" حرف می زنیم، بدون اینکه آن چیز واقعیت داشته باشد. یا اصلا منظورمان همان چیزی باشد که منظورمان است. گاهی اوقات یک جمله می شنویم که همه آن غلط است. به جمله آقای پناهیان دقت کنید.

شیرینی یک انقلاب

اشکال اول: شیرینی درک نمی شود، بلکه احساس می شود. پس باید گفته شود " امروز شیرینی انقلابی بودن بیش از هر زمانی احساس می شود."

اشکال دوم: انقلابی بودن شیرین نیست، چون اگر در ایران در سال 1388 یا 1389 انقلابی باشید، دو حالت ممکن است، حالت اول اینکه " جزو انقلابیون سال 57 بودید" و حالت دوم اینکه " در سال 89 به انقلاب اعتقاد دارید." در حالت اول، شما می شوید یکی از رهبران یا معتقدان انقلاب سال 57 که در سال گذشته بخش اعظم دستگیرشدگان سیاسی جزو این انقلابیون بودند و توسط کسانی که اتفاقا در سال 57 به انقلاب اعتقاد نداشتند زندانی شدند. پس اگر انقلابی مدل 57 باشید، نه تنها شیرین نیست، بلکه خیلی هم تلخ است، چون یا زندانی می شوید یا کارتان را از دست می دهید. در حالت دوم هم همین است، یعنی اگر انقلابی مدل 89 باشید و به انقلاب کردن معتقد باشید، باز هم اتفاق شیرینی نمی افتد، چون برای انقلاب کردن به خیابان می روید و اگر کشته نشوید، حداقل به سالها زندان محکوم می شوید. پس جمله درست این است که " امروز تلخی انقلابی بودن بیش از هر زمان دیگری احساس می شود."

اشکال سوم: گفتن این که امروز " بیش از هر زمان دیگری" شیرینی یا تلخی انقلابی بودن درک یا احساس می شود، کلا غلط است. چون در سایر زمانها، حداقل در بیست سال گذشته هم انقلاب نه شیرینی خاصی برای مردم داشته، نه تلخی آن بیشتر از حالا بوده. به همین دلیل بهتر است محدودیت زمانی را هم برداریم. پس جمله صحیح این است " امروز تلخی انقلابی بودن همچنان حس می شود."

نتیجه گیری ادبی: وقتی حرف می زنیم، سعی کنیم درست حرف بزنیم.

عدالتخواهان! فریب خورده و رهاشده

هنوز حرفم تمام نشده. به نظرم در گفته های همه آدمها می شود یک عالمه کلمه پیدا کرد که هیچ معنایی ندارد. مثلا شما می توانید ساعتها درباره اجرای عدالت حرف بزنید، اما عملا منظورتان این باشد که از آدمی که " فساد مالی" مرتکب شده( اسم کلانتری همان دزد است) حمایت کنید. مثلا به خبری که هم اکنون به دست من رسید، توجه فرمائید " دانشجویان دانشگاه تهران به نادران و رحیمی گفتند دعوای شما سیاسی است، عدالتخواهان فریب نمی خورند."

اشکال اول: دانشجویان تهران هرگز چنین چیزی را نگفتند، چون دانشجویان تهران اگر حرف بزنند دستگیر و زندانی می شوند، بلکه یک گروه از طرفداران احمدی نژاد( و طبیعتا رحیمی) چنین حرفی زده اند. بنا براین جمله صحیح این است " طرفداران احمدی نژاد به نادران و رحیمی گفتند دعوای شما سیاسی است، عدالتخواهان فریب نمی خورند."

اشکال دوم: این بخش از جمله که " عدالتخواهان فریب نمی خورند" هم از نظر مفهومی غلط است. چون کسانی که این جمله را گفته اند، که نام شان " دانشجویان عدالتخواه" است قبلا فریب خورده اند، آنها در دعوای میان احمدی نژاد و هاشمی معتقد بودند که چون عدالتخواه هستند، پس باید هاشمی به اتهام غارت اموال ملت نامش فاش و اموالش مصادره و خودش دربدر و بدبخت شود. ولی وقتی دولت احمدی نژاد برسر کار آمد، یک معاون نصب کرد که به هاشمی گفته است " زکی! تو درنیا که من درآمدم" زکی را هم به عنوان بی تربیتی نگفته است، بلکه به عنوان مسابقه برای غارت بیت المال گفته است. یعنی دانشجویان عدالتخواهی که می خواستند غارتگران اموال مردم را محاکمه کنند، حالا از یک غارتگر اموال مردم حمایت می کنند، پس منطقا فریب خورده اند. پس جمله درست این است " طرفداران احمدی نژاد به نادران و رحیمی گفتند دعوای شما سیاسی است، ما قبلا فریب خوردیم."

اشکال سوم: این عبارت که " دانشجویان به نادران و رحیمی" گفتند غلط است. چون این گروه که همان طرفداران احمدی نژاد هستند، اصلا مخالف رحیمی نیستند و طبیعتا حرفی علیه او ندارند، بلکه معتقدند " نادران" نباید حرف زیادی بزند. پس جمله صحیح تر این است " طرفداران احمدی نژاد به نادران گفتند، دعوای شما سیاسی است، ما قبلا فریب خوردیم."

اشکال چهارم: اصولا اشکال این است که هر دعوایی در مورد عدالت سیاسی است، اصلا نصف دعواهای سیاسی دنیا دعوا در مورد عدالت است، و تقریبا هیچ دعوایی در مورد عدالت نیست که سیاسی نباشد. پس گفتن این که " دعوای شما سیاسی است" غلط است و اضافی است و باید حذف شود. جمله صحیح این است " طرفداران احمدی نژاد به نادران گفتند خفه شو حرف نزن، ما هم قبلا فریب خوردیم."

نتیجه گیری اخلاقی: گاهی اوقات بیانیه های سیاسی یک فحش عادی است که بیخودی با کلمات محترمانه آلوده شده است.

فعالیت مجاهدین انقلاب و مشارکت رسما متوقف شد

قربانشان بروم که اینقدر آدمهای باحالی هستند. از این خوشم می آید که هر عیبی که داشته باشند، کارهای شان دقیق و حساب شده است. به همین دلیل امروز اعلام شد که فعالیت مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت رسما متوقف شده است. البته بیخودی نگران نباشید، چون اتفاق خاصی نمی افتد، یعنی هر چه می خواست اتفاق بیافتد، پارسال اتفاق افتاد، فقط صدایش امسال درآمد. بیایید باز هم اشکالات ادبی را پیدا کنیم. مثلا همین جمله " فعالیت مجاهدین انقلاب و حزب مشارکت متوقف شد." پر از اشکال است.

اشکال اول: این جمله بیخودی گفته شده است، چرا که بیان هر چیزی دلیل می خواهد، مثلا وقتی شما فعالیت یک یا دو حزب را غیرقانونی اعلام می کنید، باید کارهایی بکنید. مثلا دفاتر آنها را تعطیل کنید( این دفاتر قبلا تعطیل شده بود) باید فعالیت اعضای آن را ممنوع کنید( یک سال قبل اعضای این دو تشکیلات زندانی شدند) و به آنها اجازه حضور قانونی ندهید( یک سال قبل این کار شده بود) یعنی در حقیقت زمان این جمله غلط است. باید گفته شود " فعالیت مجاهدین انقلاب و مشارکت متوقف شده بود."

اشکال دوم: اصولا هر جمله بار عاطفی دارد. یعنی مثلا وقتی می گوئیم فعالیت یک حزب متوقف شد، اگر آن حزب فعال باشد خبر باعث ناراحتی می شود، اما اگر اعضای یک حزب یک سال قبل دستگیر و زندانی شده باشند، و بعدا غیرقانونی اعلام شوند، احتمالا باید منتظر باشید که همه شان آزاد شوند. چون به هر حال بدترین چیز برای آنها اتفاق افتاده است. پس بهتر است بگوئیم " مژده مژده! فعالیت مجاهدین انقلاب و مشارکت متوقف شد، از فردا همه را آزاد می کنند آخ جون!"

خبرنگاران خارجی آزاد می باشند

وزیر ارشاد اسلامی رسما، علنا، در کمال شهامت و بدون اینکه دستپاچه شود، اعلام کرد: " ایران کشوری آزاد برای خبرنگاران خارجی است." وزارت ارشاد اسلامی شرایط حضور خبرنگاران خارجی در ایران را، که کاملا آزاد است، بشرح زیر اعلام کرد.

شرط اول: خبرنگاران خارجی باید واقعا خارجی باشند و اگر ایرانی الاصل باشند و یا پدر و مادرشان ایرانی باشد، یا زن ایرانی و شوهر ایرانی داشته باشند، خارجی محسوب نمی شوند و آزادی ندارند. با توجه به اینکه ممکن است پدربزرگ یا جد یک خبرنگار ایرانی باشد، هر خبرنگار خارجی برای اینکه ثابت کند خارجی است آزمایش دی ان ا باید بدهد.

شرط دوم: خبرنگاران خارجی نباید فارسی بلد باشند، یا در مورد مسائل ایران اطلاع داشته باشند، یا با ایرانیانی که در بیست سال اخیر در ایران ساکن بوده اند حرف زده باشند، وگرنه " ایرانی مخفی" به حساب آمده و آزادی نخواهند داشت.

شرط سوم: خبرنگاران خارجی، با توجه به شرایط فوق، می توانند در هر جای ایران که دوست دارند( محل آن قبلا به آنان اطلاع داده خواهد شد) حضور یافته، با هر کسی که می خواهند( رئیس جمهور یا هر کدام از معاونان وی) مصاحبه نموده و در مقابل هر سووالی که می کنند، بیست سووال را پاسخ بدهند.

شرط چهارم: خبرنگاران خارجی باید گزارشی را که از ایران تهیه می کنند، قبل از سفر برای ارشاد بفرستند تا معلوم شود خارجی هستند یا نه، در صورتی که گزارش آماده ای نداشته باشند، گزارش آماده انتشار به آنان داده می شود.

شرط پنجم: کلیه موارد فوق مربوط به دیروز است، در صورتی که تصمیم وزارت ارشاد تغییر کند، خبرنگاران خارجی در هر حال ممکن است ایرانی محسوب شده و طبق مواد شماره اول تا 986( کلا 986 ماده دارد) قانون مجازات اسلامی دستگیر و مجازات شوند. لذا وثیقه لازم را بصورت نقد به همراه داشته باشند.

شرط ششم: با توجه به اینکه شبکه های خبری سی ان ان، بی بی سی، آسوشیتدپرس، یونایتدپرس، فرانس پرس و هر نوع پرس دیگر، جزو شبکه های خبری ایرانی محسوب می شود، خبرنگاران آن نیز خارجی محسوب نمی شوند، بیخودی زور نزنید.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات ::

طراحی شده توسط ندای ایران زمین