آخرین خبرها

'اعتراض شدید' موسسه آیت‌الله خمینی به نماینده ولی‌فقیه در سپاه

۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

حسن خمینی

نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه پرسیده بود که آیا نوه آیت الله خمینی در کنار مخالفان و در مقابل رهبری قرار گرفته است؟

قائم مقام موسسه حفظ و نشر آثار آیت الله خمینی به نامه اخیر نماینده رهبر ایران در سپاه واکنش نشان داده و بخش هایی از آن را نادرست و "بی مایه" خوانده است.

محمدعلی انصاری که قائم مقام حسن خمینی، نوه آیت الله خمینی در این موسسه است، روز شنبه ۸ اسفند (۲۷ فوریه) در نامه ای خطاب به علی سعیدی، نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه نوشت: "نسبت به آنچه به عنوان مقابله حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج سید حسن خمینی با رهبری معظم انقلاب مرقوم داشتید، شدیدا اعتراض دارم و چنین سخنان غلط و بی مایه ای را تنها عاملی برای شادمانی دشمنان قسم خورده انقلاب و امام می دانم".

سایت رسمی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در ایران یک روز پیشتر نامه ای از علی سعیدی را منتشر کرده بود که در آن ضمن انتقاد از نزدیکی مواضع حسن خمینی با اصلاح طلبان، این سئوال مطرح شده بود که آیا نوه آیت الله خمینی "در کنار مخالفان و در مقابل رهبری" قرار گرفته است؟

اکنون قائم مقام حسن خمینی در پاسخ به این سئوال نوشته است: "بیت امام مثل همیشه نسبت خویش را با جانشین آن راحل عظیم الشأن حفظ کرده و دسیسه خناسان در این میان نقشی نخواهد داشت".

سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشته بود که نامه آقای سعیدی پاسخی به نامه قائم مقام موسسه حفظ و نشر آثار آیت الله خمینی است، اما آقای انصاری نوشته است که نامه او مربوط به شش ماه پیش بوده که به طور خصوصی نوشته شده بود.

حملات علیه موسسه نشر آثار آیت الله خمینی و اعضای خانواده او حدود دو سال پیش و پس از آن آغاز شد که حسن خمینی به موضعگیری فرمانده سپاه پاسداران به نفع نامزدهای جناح اصولگرا در انتخابات مجلس اعتراض کرد.

او از این که پاسخ نامه شش ماه پیش، اکنون و بدون اینکه برای خود آقای انصاری فرستاده شده باشد، به صورت علنی و در "سایت خاص" منتشر شده گلایه کرده است.

ریاست مرکز اسناد انقلاب اسلامی که نامه نماینده رهبری در سپاه را منتشر کرده، به عهده روح الله حسینیان، نماینده هوادار دولت در مجلس شورای اسلامی است.

او در جریان اعتراضات دانشجویی آذرماه و پس از اعتراض موسسه نشر آثار آیت الله خمینی به پخش تصاویری از عکس پاره شده آیت الله خمینی در تلویزیون ایران، گفته بود که "بسیاری از مخالفان امام" در این موسسه جمع شده اند.

آقای حسینیان چند روز پس از آن هم از این که انتشار کتاب های مربوط به اندیشه های آیت الله خمینی "در انحصار یک گروه خاص" قرار گرفته است، انتقاد کرد.

حملات علیه موسسه نشر آثار آیت الله خمینی و اعضای خانواده او حدود دو سال پیش و پس از آن آغاز شد که حسن خمینی به موضعگیری فرمانده سپاه پاسداران به نفع نامزدهای جناح اصولگرا در انتخابات مجلس اعتراض کرد.

این حملات در ماه های اخیر به طرزی بی سابقه شدت گرفته است.

بسیاری از مقامات نظامی و حکومتی ایران از نزدیکی مواضع حسن خمینی و اعضای موسسه تحت ریاست او با مخالفان دولت ایران خشمگین هستند.

به عنوان نمونه، نماینده آیت الله خامنه ای در سپاه در نامه اخیر خود از "سکوت" نوه آیت الله خمینی در جریان اعتراضات انتخاباتی، عدم حضور او در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و دلجویی او از علیرضا بهشتی (فرزند آیت الله محمد بهشتی و مشاور میرحسین موسوی) پس از آزادی از زندان انتقاد کرده بود.

از سوی دیگر، بسیاری از کسانی که خود را نزدیکترین یاران بنیانگذار جمهوری اسلامی در ایران می دانند، نسبت به روند فاصله گرفتن حکومت از آرمان های او هشدار می دهند.

اخبار مرتبط

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

کلهر: برگزاری جشن پیروزی احمدی نژاد اشتباه بود

مهدی کلهر- عکس از خبرگزاری مهر

آقای کلهر می گوید بعضی از نزدیکان دولت در ایجاد فضای پس از انتخابات نقش داشته اند

مهدی کلهر، مشاور رسانه ای رئیس جمهوری ایران برپایی جشن پیروزی برای محمود احمدی نژاد در روزهای پس از انتخابات را اشتباه دانسته و عملکرد او در مناظره تلویزیونی با میرحسین موسوی را بد ارزیابی کرده است.

آقای کلهر در مصاحبه با خبرگزاری مهر از حذف سیاسی طرفداران جنبش سبز در ایران انتقاد کرد و به کارگیری لفظ "سران فتنه" برای اشاره به رهبران مخالفان دولت این کشور را به زیر سوال برد.

آقای کلهر همچنین ندا آقاسلطان را "دختر ساده ای" دانسته که خود را جلوی دوربین به مردن زده و سپس در آمبولانس کشته شده است.

آقای کلهر که از پیش از به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد با او همکاری کرده است به خاطر بعضی از سخنان جنجالی اش درباره مسائل فرهنگی و اجتماعی شناخته می شود.

"مناظره بد، اشتباه بزرگ"

مهدی کلهر در گفتگو با خبرگزاری مهر گفت از پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری تابستان گذشته "شوکه" نشده و به نظر او آقای احمدی نژاد می توانست رای بیشتری را به خود اختصاص دهد ولی در مناظره با میرحسین موسوی خوب عمل نکرد.

او گفت: " پنج شب قبل از رای گیری تعداد رای احمدی نژاد ۲۵ میلیون نفر بود که چهار میلیون آن را در مناظره با موسوی از دست داده بود وگرنه حدود ۳۰ میلیون رای داشت. احمدی نژاد برخلاف مناظره با دکتر محسن رضایی که یک مناظره منطقی بود، در مناظره با موسوی خوب عمل نکرد."

آقای کلهر از بعضی از نزدیکان دولت محمود احمدی نژاد به خاطر ایجاد "فضای نامناسب" بعد از انتخابات انتقاد کرد ولی از کسی نام نبرد.

به گفته او همین افراد جشن پیروزی آقای احمدی نژاد را برگزار کردند و "اشتباه بزرگی کردند."

به معنای اسم ندا آقاسلطان توجه کنید. ترجمه اسمش به انگلیسی می‌شود فریاد آقای شاه. یعنی این مملکت با سابقه ۳۰ سال جمهوری به جایی نرسید و باید آقای رضا پهلوی برگردد.

مهدی کلهر

طرفداران آقای احمدی نژاد در ۲۶ خرداد در میدان ولی عصر تهران گردهم آمدند و او در سخنانی به طور تلویحی از مخالفان دولت به عنوان "خس و خاشاک" نام برد.

جشن پیروزی آقای احمدی نژاد یک روز پس از راهپیمایی گسترده معترضان به نتیجه انتخابات در تهران برگزار شد.

"نگران جنبش سبز هستم"

آقای کلهر از شرکت کنندگان در راهپیمایی ۲۵ خرداد به عنوان افراد "ساده دل" نام برد و گفت کسانی که در راهپیمایی های بعد از آن شرکت کردند، "بازی خورده اند."

به گفته آقای کلهر "لایه میانی موج سبز" از متخصصان و اندیشمندان کشور تشکیل شده و این افراد نباید حذف و مورد تسویه حساب سیاسی قرار گیرند.

آقای کلهر گفت: "من نگران جنبش سبز هستم. هشت میلیون نفر از جنبش سبز افراد متخصص یا جوانان جویای علم و تخصص هستند که نمی توان آنها را حذف کرد. هشت میلیون را متاسفانه چند ماه پیش در اتوبوس خود سوار نکردیم و راننده آنها خودش را با برآوردهای غلط بیرون انداخته است."

ندا آقاسلطان

مهدی کلهر در بخش دیگری از سخنان خود مطرح شدن نام ندا آقاسلطان از جانباختگان حوادث پس از انتخابات را در رسانه ها زیر سوال برد.

آقای کلهر گفت: "به گفته جنبش سبز،‌ این جنبش چند کشته در حوادث پس از انتخابات داشته است. اما سوال این است که چرا تنها برای خانم ندا آقاسلطان بورسیه در کشورهای خارجی درست می شود. چرا بورسیه برای ترانه موسوی و یا عاطفه امام ایجاد نشد؟"

آقای کلهر ادامه داد: " به معنای اسم ندا آقاسلطان توجه کنید. ترجمه اسمش به انگلیسی می‌شود فریاد آقای شاه. یعنی این مملکت با سابقه ۳۰ سال جمهوری به جایی نرسید و باید آقای رضا پهلوی برگردد."

به گفته آقای کلهر "آنها" نمی دانستند که لفظ سلطان بارمعنایی خود را پس از دوره قاجاریه از دست داده و از آن تنها برای نامگذاری زن ها استفاده می شود.

او درباره کشته شدن خانم آقا سلطان گفت: " ندا آقاسلطان دختر ساده ای بود و نمی دانست بعد از فیلمی که بازی می کند و در آن خودش را به مردن می زند در آمبولانس واقعاً کشته می‌شود. آن هم به دست همین آقای پزشک؛‌ فراری به انگلیس."

اخبار مرتبط

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

ریگی: احمدی نژاد سرور ماست

اعترافات ریگی پخش شد. در این اعترافات تروریست مورد نظر همان حرف هایی را که از چند سال قبل در موردش گفته می شد تکرار کرد. عبدالمالک ریگی که پنج روز قبل از دستگیری اش اعلام شد که توسط نیروهای اطلاعاتی پاکستان دستگیر شده است، ولی بعدا گفته شد که در یک عملیات متهورانه توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دچار هواپیماربایی شده و تا بعد از دستگیر شدن هنوز متوجه نشده بود که دستگیر شده است، قبل از اینکه به زندان انفرادی بیافتد، یا کتک بخورد، یا حتی به بازجویان فرصت بدهد که او را تحت فشار قرار دهند، اقدام به اعتراف کرد.

فرمانده نیروی مقاومت بسیج گفت: " اعترافات زودهنگام عبدالمالک ریگی اثر اسلام ناب محمدی است." ریگی که در فاصله کمتر از 48 ساعت اعتراف کرده است، بزودی قرار است با وثیقه آزاد شود و در صورت توبه به فرماندهی لباس شخصی های کل خاورمیانه منصوب گردد. نقدی، فرمانده بسیج در یک اظهار نظر طبیعی گفت: " اوباما هم مثل ریگی اعتراف خواهد کرد." خبرنگاران ما موفق شدند از یک منبع معتبر متن بازجویی ریگی را به دست بیاورند.

متن بازجویی عبدالمالک ریگی

بازجو: بسم الله الرحمن الرحیم.

ریگی: منم بسم الله الرحمن الرحیم.( ریگی در ادامه سوره بقره را قرائت می کند.)

بازجو: ضمن معرفی خودت اعتراف کن که طی یک عملیات متهورانه دستگیر شدی.

ریگی: مگه من دستگیر شدم؟ من به جمهوری اسلامی پناهنده شدم و باید هرچه زودتر به من کارت پناهندگی بدهید.

بازجو: خودتان را لوس نکنید، سریعا بگوئید چگونه دستگیر شدید؟

ریگی: من از یک سال قبل چون به کلیه اهدافم رسیده بودم به سفارت ایران در پاکستان مراجعه کردم و از دست جندالله به جمهوری اسلامی پناهنده شدم، ولی مسوولان سفارت حاضر به همکاری نشدند و من از طریق برادران اطلاعات پاکستان موفق شدم یک هواپیما پیدا کنم و هواپیما را دزدیدم و مجبورش کردم در ایران بنشیند.

بازجو: چطور شد که یک سال قبل فهمیدید اشتباه کردید؟

ریگی: من اشتباه نکردم. من همچنان برسر اهدافی که داشتم هستم و چون در سال گذشته به اهدافم رسیده بودم، یک روز با برادران جندالله حرف زدم و سعی کردم آنها را قانع کنم که ما به اهدافمان رسیدیم، ولی آنها قبول نکردند و می خواستند مرا بکشند که من به ایران پناهنده شدم.

بازجو: دقیقا توضیح بده که چطور احساس کردید به اهداف تان رسیدید و این اهداف چه بود؟

ریگی: ما سالها توسط شیعیان ایران مورد ستم مضاعف قرار داشتیم، به همین دلیل هم قسم شدیم که شیعیان ایران را نابود کنیم، از جمله روحانیون شیعه و حکومت جمهوری اسلامی.

بازجو: پس قبول داری که قصد براندازی نظام و شیعه را داشتی، چطور شد که از یک سال قبل این کار را متوقف کردی؟

ریگی: بله، من قصد براندازی داشتم ولی زودتر از من خودشان این کار را کردند. من دو سال قبل تصمیم گرفته بودم که حکومت ایران و روحانیت شیعه را از بین ببرم و فکر می کردم این کار ده سالی طول بکشد، اما از یک سال قبل وقتی دیدم که برادران احمدی نژاد و مشائی همین طور آیت الله ها مصباح یزدی و یزدی و آیت الله های عظمی جنتی و حسینیان و غرویان و زیارتی مشهور به روحانی زودتر از من دارند حکومت و روحانیت شیعه را نابود می کنند، دیدم که داریم به اهداف مان می رسیم، برای همین می خواستم از آنها تشکر کنم که به ایران آمدم و حالا از شما می خواهم مرا ببرید به حضور استاد دکتر احمدی نژاد تا از ایشان تشکر کنم.

بازجو: کلیه روابط تان را با آمریکایی ها بگوئید. آنها چگونه به شما کمک کردند؟

ریگی: تا یک سال قبل ما از آمریکا و اسرائیل کمک می خواستیم و آنها هم به ما کمک می کردند، یک سال قبل که اوباما رئیس جمهور شد رفتیم تا از آنها کمک بگیریم تا جمهوری اسلامی را از بین ببریم، ولی اسرائیلی ها دست رد به سینه ما زدند و گفتند این کاری که تو می خواهی در ده سال انجام بدهی همین احمدی نژاد با هزینه کمتر در دو سال انجام می دهد و قراردادشان را با ما تمدید نکردند.

بازجو: شما متهم هستید که تعدادی از مردم را کشته اید، برنامه های بعدی تان برای ترور و کشتار مردم چه بود؟

ریگی: ما دو سال قبل فهرستی از مسوولان جمهوری اسلامی تهیه کرده بودیم که آنها را ترور کنیم و همچنین قرار بود تعدادی بمب در شهرهای مختلف کار بگذاریم که مردم را بکشیم، ولی از بخت بدمان، بعد از انتخابات سراغ هرکسی از مسوولان نظام خواستیم برویم که او را بکشیم، یا طرف زندانی شده بود، یا برکنار شده بود و فراری بود و ما نتوانستیم آنها را ترور کنیم. این ها که مانده بودند هم شوخی بودند یعنی داخل آدم نبودند.

بازجو: چطور شد که عملیات کشتار مردم را انجام ندادید؟

ریگی: چون دولت احمدی نژاد خودش مردم را می کشت و ما برای تشکر از ایشان تصمیم گرفتیم به ایران بیاییم و قدردانی کنیم، چون ما خودمان آدمکش هستیم و می دانیم چقدر زدن و کشتن مردم برنامه ریزی می خواهد و واقعا آقای احمدی نژاد و آیت الله جنتی زحمت کشیدند و به این سادگی نیست و تشکر می کنیم.

بازجو: شما قصد داشتید که از طریق انفجار برخی مراکز اقتصادی نظام را فلج کنید، برای چه می خواستید این کار را بکنید؟

ریگی: ما برای فلج کردن حکومت تصمیم گرفته بودیم که هفتاد کارخانه را از بین ببریم تا دولت تحت فشار قرار بگیرد و سقوط کند. منتهی وقتی برنامه ریزی کردیم دیدیم که اکثر آن کارخانه ها بخاطر عدم پرداخت حقوق توسط دولت تعطیل شده یا در حال تعطیل است که عملیات انجام نشد. برنامه ما این بود که چنان فشاری به دولت بیاوریم که سی درصد اقتصاد فلج شود، اما دیدیم دولت خودش کاری کرده که پنجاه درصد اقتصاد فلج شده و من آمدم به این خاطر از آقای احمدی نژاد و رهبر تشکر کنم.

بازجو: شما گفتید که قصد داشتید در همه استانها عملیات علیه حکومت انجام بدهید، عوامل شما چه کسانی بودند، همه را معرفی کنید.

ریگی: ما بخاطر اینکه بتوانیم در همه استانها عملیات بکنیم، یک لیست تهیه کرده بودیم از یک سری برادران دزد و چاقوکش و شرور و آدمکش و می خواستیم برای هر روز کار به آنها روزی سی هزار تومان بدهیم که مردم را بکشند. این برنامه ما بود که اسم 218 نفر را هم تهیه کردیم، هفت ماه قبل تصمیم گرفتیم به این اهداف عمل کنیم که رابط ما با آنها تماس گرفت و معلوم شد اکثر آن برادران را دولت استخدام کرده و روزی به آنها دویست هزار تومان می دهند. خیلی از برادران ما که از همان ابتدا با ما در جندالله کار می کردند، بخاطر همین موضوع از پیش ما رفتند که بعدا فهمیدیم آنها هم استخدام دولت شدند، که ما در اینترنت عکس آنها را دیدیم که لباس شخصی شده بودند و خیلی هم اوضاع شان توپ بود و ما هم اگر مسوولان قبول کنند، حاضریم قرارداد ببندیم و تشکر هم می کنیم.

بازجو: شما قصد داشتید که برای حقوق مردم بلوچستان بجنگید و بلوچستان را از ایران جدا کنید، آیا قبول دارید که قصد جدایی بلوچستان را داشتید؟

ریگی: بله، ما به دلیل اینکه حکومت به ما ستم می کرد و بلوچ فقیر بود و کار نداشتیم و ستم مذهبی به ما می کردند و مردم بلوچ را می کشتند، می خواستیم بلوچستان از ایران جدا بشود. ولی در این یک سال گذشته، به دلیل اینکه فقر در بقیه استانها زیاد شده و به همه ستم می شود و دولت برای کشتن مردم همه استانها مشغولیات زیاد دارد، نمی رسید که بلوچ ها را بکشد، به همین دلیل الآن وضع بلوچستان از همه استانها بهتر شده و من آمدم بندرعباس که از آقای احمدی نژاد و رهبری تشکر کنم.

بازجو: شما چند بار با گذرنامه های افغانی و پاکستانی به سفرهای مختلف رفتید، این سفرها به چه صورت بود و چطور به عربستان رفتید؟

ریگی: ما یک سال قبل کم کم فهمیدیم که هر کاری ما می خواستیم بکنیم، این دولت خودش زحمتش را کشیده، و به همین دلیل من رفتم اسلام آباد به سفارت جمهوری اسلامی که تشکر کنم از این همه زحمات دولت، ولی آنها مرا راه ندادند، من چند بار آمدم لب مرز و حتی به برادرم گفتم مرا معرفی بکن که مرا بگیرند، ولی دولت گرفتار بود و داشت مردم را می کشت و هر چه فریاد زدیم ما را بگیرید گوش نکردند، حتی با مسعود رجوی هم تلفنی حرف زدم و گفتم حالا که هر کاری ما می خواستیم بکنیم این دولت کرده بیا تسلیم بشویم و برویم از دولت تشکر کنیم. مسعود گفت برو بابا، من خودم سه ماه است به دولت می گویم من را بگیرید آنها زیر بار نمی روند. ما هم هی رفتیم دوبی و حج و عراق و هی خبر دادیم که ما را بگیرند، ولی نگرفتند، بالاخره این دفعه حوصله مان سر رفت، چون من خیلی عصبی هستم، سوار هواپیما شدم و یک هفته هی پرواز می کردم از بیشکک به دوبی و برمی گشتم و دائم تلفن می کردم و خبر می دادم که مرا بگیرند، ولی فایده نداشت. دفعه آخر در همین هفته بود که وقتی هواپیما از دوبی به بیشکک می رفت، من به کابین خلبان رفتم و با یک تیربار تهدیدش کردم که بنشین در بندرعباس و واقعا یک ساعت طول کشید تا این خلبان وادار شد که در بندرعباس بنشیند. وقتی هم که از هواپیما پیاده شدم، به هر کسی التماس کردم که مرا بگیرید قبول نمی کردند و می خواستند مرا دیپورت کنند که آخرش مجبورشان کردم که مرا دستگیر کنند و این موفق ترین عملیات جندالله در این چند سال بود.

بازجو: آیا انگیزه خاصی داشتید که در همان روز در یک عملیات متهورانه توسط نیروهای اطلاعات دستگیر شدید؟

ریگی: هم انگیزه عام داشتیم که گفتم، هم انگیزه خاص که یک فیلم بود که بی بی سی پخش کرد در همان شب که من دوبی بودم. من یک کمی ته دلم شک داشتم که تسلیم بشوم یا نشوم، تا اینکه فیلمی که در آن به کوی دانشگاه حمله شد دیدم. ما خودمان اینکاره بودیم و جلوی دوربین آدم می کشتیم، وقتی آن فیلم را دیدم فهمیدم که واقعا احمدی نژاد و دولت از همه برادران ما و اشرار عزیز و چاقوکشان و آدمکش های زحمتکش چه استفاده خوبی می کند و بعد از دیدن آن فیلم تمام شک ما از بین رفت و بطرف وطن راه افتادیم.

بازجو: با توجه به اینکه شما بارها دست به آدمکشی زدید ما می خواهیم شما را اعدام کنیم، اگر می خواهید در بازجویی مقاومت کنید و هیچ حرفی نزنید این حق را دارید، چون ما در هر حال شما را اعدام می کنیم.

ریگی: من از شما تشکر می کنم، چون من از همان هجده سالگی از خدا خواستم بخاطر اهدافم مرا شهید بفرماید و این اهداف یکی از بین بردن نظام بود و یکی کشتن شیعیان بود و یکی جدا کردن بلوچستان که دوتایش به نتیجه رسیده یکی را هم وصیت کرده ام مولانا جانشین من دنبال کند. بدین ترتیب ممنونم که دولت احمدی نژاد بدون هیچ زحمتی مرا به اهدافم رساند و اگر بخاطر این موضوع کشته بشوم هم هیچ مشکلی نیست و فقط آرزو دارم احمدی نژاد را ببینم که از او تشکر کنم و بگویم دست کم آن همه دروغ و تبلیغ که درباره ساختن کلبه برای زن بلوچ کردی یک کاری برای ملت بیچاره بکن. از من گذشت ولی این شرط انصاف و عدل نیست گرچه می دانم رفتنی هستی اما اقلا یک کار خوب بکن. دیگر هیچ حرفی برای گفتن ندارم.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جنگ کلامی

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

در ستایش تخریب گران دربند

جناب لاریجانی! نگران ثبت نام سه برادر در صدر صفحات تلخ تاریخ نیستید؟

این روزها فقر و فساد و فحشا دیگر سوژه فیلم ده نمکی نیست، در گوشه گوشه شهر، مردم دارند دروغ های حاکمان را برای هم بازگو می کنند و هنوز این همه سخت جانی خویش در برابر حاکمانی که به نام دین دروغ می گویند را باور نکرده اند. این روزها مقابل اوین صف بلند خانواده های زندانیانی است که اگر فقرشان اجازه پرداخت وثیقه های سنگین تعیین شده برای مرخصی چند روزه دربندان شان را نمی دهد اما از فقر ایمان حاکمان شان بیشتر رنج می برند. این روزها از هر گوشه کشور، فریاد داد خواهی بلند است که در این میان نام شما نیز کم بر زبان دردمندان جاری نیست.

رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه!

این روزها، مردم جان به لب آمده، لاری جانی ها را صدا می زنند تا شاید جان دوباره بیابند در این وانفسایی که جمع زیادی از شهروندان تنها برای دست یافتن به حقوق اولیه خود در راهروهای نهادهای تصمیم گیر کشور از نفس افتاده اند. یکی رییس قوه مقننه را صدا می کند و از او یاری می طلبد تا در کسوت قانونگذار به داد قوانین معلق مانده در نهادهای اجرایی برسد. یکی رییس قوه قضاییه را صدا می کند تا به داد آمار بالای زندانیان پس از انتخابات و وثیقه های سنگین برای رهایی دربندان و اجرای عدالت در مورد اعدامیان و خلاصه رعایت انصاف در صدور احکام برسد. یکی هم شما را در کسوت رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه مورد عتاب و خطاب قرار می دهد تا به داد پرونده های گم شده در هزارتوی دستگاه قضایی برسید تا شاید چشم در چشم دنیا ندوزید و حبس هفتاد روزنامه نگار به جرم نوشتن را انکار نکنید و نگویید معترضان به انتخابات در زندان نیستند بلکه تخریب گران به بند شده اند.

جناب جواد لاریجانی!

جمعی که به نام روزنامه نگار در زندان هستند به تعبیر بازجوی ژیلا بنی یعقوب، عرضه به آتش کشیدن شهر را ندارند. در حکم صادر شده برای روزنامه نگاران در بند، استناد به مقاله ها و مصاحبه ها و نوشته ها و فعالیت های آنان در سایت های خبری، مشهود است. حکمی که زیر نظر صادق شما در قوه قضاییه جاری شده است و مورد تایید علی شما در قوه مقننه است، که اگر نه، حداقل در راستای ایفای وظیفه نظارتی مجلس، صدایی از پارلمان ایران در اعتراض به روند زندانی کردن خبرنگاران پارلمانی بلند می شد. حال محافل حقوق بشری جهان شاهد است که احکام صادر شده و تایید شده توسط دو برادر، توسط برادر سوم در گوشه ای از دنیا انکار می شود.

آقای لاریجانی!

معترضان و منتقدان و مخالفان را اگر باور ندارید، حکم و نظارت دو برادر نسبی خود را که باور دارید. فرض را هم بر این بگذاریم که مسولیت انکار کار دو برادر به شما واگذار شد و ناگزیر بودید که جرم روزنامه نگاران زندانی و آمار بلندشان را انکار کنید. آیا تنها شیوه انکار این بود که روزنامه نگاران و دربندان شناخته شده را در محضر ناظران بین المللی تخریب گر و خشونت طلب بخوانید؟

اصلا جهان را بی خیال شوید، بگویید آخر هفته ها که سه برادر راهی خانه پدری می شوید مهمترین بحث های خانگی تان چیست؟ خیلی ها این روزها مایل اند بدانند، جواد و علی و محمد صادق لاریجانی وقتی تنها می شوند آیا به همین قدرتمندی و به همین اعتماد به نفس از پر شدن زندان های کشور دفاع می کنند؟ این روزها در محافل خانوادگی خیلی از ایرانیان پرسش های جدی در گرفته است، آیا فرزندان شما از شما نمی پرسند وقتی فصل فساد و فقر چنین در ایران مفصل شده است که هشت ماه، نزدیک به هشتاد کشه و هزاران زندانی و زخمی و مهاجر محصول این روند بیمار کشور است، چگونه شما سه برادر می توانید بحران را انکار کنید؟

نگران امروز اگر نیستید از تاریخی که نام سه برادر را در راس بحران این روزهای ایران قرار می دهد هم نگران نخواهید شد؟ نگران این نیستید که فردا نوادگان شما نام سه برادر را در صدر صفحات تلخ تاریخ ببیند و سرافکنده شوند؟ در قاموس خانواده شما اگر تخریب و خشونت جرم است و روزنامه نگاران را به جرم تخریب و خشونت زندانی کرده اید، پس چرا خشونت گران و تخریب گران کوی دانشگاه هنوز آزاد هستند ؟ چگونه ممکن است نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و نظامی قدرتمندی که این روزها تک تک روزنامه نگاران و دانشجویان و حتی جوانان شهرستان های ایران را هم شناسایی و به نام تخریب گر و خشونت گر احضار و زندانی کرده اند، قادر به شناسایی تخریب گران و خشونت گران کوی دانشگاه واقع در پایتخت کشور نیستید؟

جناب آقای لاریجانی!

بیایید فرض را هم بر این بگذاریم که مردم باور کرده اند، بهمن احمدی امویی و ژیلا بنی یعقوب زوج روزنامه نگاری هستند که برای به آتش کشیدن بانک ها به خیابان آمده بودند، مسعود باستانی و همسرش نیز برای شکستن شیشه های اتوبوس در یک روز گرم تابستانی به خیابان آمده بودند، مهمتر از همه سعید لیلاز و شمس الواعطین و خانم مفیدی و زید آبادی و کیوان صمیمی و عمادالدین باقی و باقی روزنامه نگاران پیشکسوت هم در خیابان آتش درست کرده بودند و مردم بی گناه را بی هوا هل می دادند میان آتش و از طرفی تاجزاده و صفایی فراهانی و عرب سرخی و میردامادی و باقی فعالان سیاسی هم با روزنامه نگاران دست شان در یک کاسه بوده است و بنا به گفته شما آنها هم به دلیل اعتراض، در زندان نیستند بلکه آنها هم در حال آتش زدن تاکسی ها و خودروهای مردم و تخریب اموال عمومی، توسط خادمان ملت دستگیر شده اند، فرض کنید ملت باور کرد که عبدلله مومنی و علی ملیحی و رشید و دانشجویان رشید دیگر نیز برای پایین کشیدن عکس احمدی نژاد و اعتراض به حاکمیت در زندان نیستند و ملت باور کرد که آنها در یک نیمه شب پاییزی مست و خراب و آوار در کوچه های شهر آواز می خواندند و و بر دیوارهای شهر شعار می نوشتند و خانه ها و خودروهای مردم را تخریب می کردند و اصلا هم روشنفکر و اهل اندیشه نبودند و فرض کنید جهان هم پذیرفت که ایران پرچمدار دموکراسی در کشور است، خودتان چطور؟ هیچ با خود فکر کرده اید کشوری که شما فخر دموکراسی اش را به جهان می فروشید چرا ناگهان این همه تخریب گر و ناراضی دارد که آوازه اش در دنیا هم پیچید و هرجا که می روید سئوال پیچ تان می کنند؟ چرا ناگهان شناخته شده ترین آدم هایش به خیابان می آیند و نه برای اعتراض بلکه به همان دلیلی که خودتان گفته اید دست به کار می شوند و اموال عمومی را تخریب می کنند؟

جناب رییس!

شاید وقت آن رسیده که اینبار وقتی به اتفاق باقی روسا، مسافر جاده های سبز شما به مقصد خانه پدری شده اید، به اتفاق برادران تان، بعد از این همه خدمت، کمی خلوت کنید تا دریابید اگر تخریب گران دربند، بنا بر گفته خودتان به اموال مردم آسیب زده اند، شما دارید تمام آمال و آرمان های یک ملت را تخریب می کنید. چشم باز کنید و ببینید این نارضایتی عمومی در کشور که رفته رفته دامنه گسترده تری هم می یابد، ریشه در چه عواملی دارد. اگرچه شما در خلوت خود خوب می دانید که ممکن نیست در یک جامعه سالم ناگهان مردم خوشی زیر دلشان را بزند و دست به تخریب بزنند اما خوب است این را هم بدانید که این روزها نا رضایتی مردم دیگر معطوف به دغدغه های سیاسی نیست و جامعه از فقر ایمان و رواج دروغ به یک فروپاشی عظیم رسیده است. اگر امروز چشم بر ریشه ها و عوامل نارضایتی یک ملت ببندید و تنها دل خوش بدارید که قدرت امنیتی و نظامی تان خیابان های شهر را تا حدودی خلوت نگاه داشته است، این قوم زخمی، قصه تلخ تخریب باورهای خود توسط سه برادر را به این آسانی ها فراموش نمی کند. با این روندی که شما در پیش گرفته اید که خوش نام های شناسنامه دار را به نام تخریب گر به زندان کرده اید و از سوی دیگر تخریب گران بدنام را به نام لباس شخصی های ناشناس در کشور رها گذارده اید، دیر یا زود حتی فرزندان خود شما نیز تخریبگران دربند را به تخریبگران آزاد ترجیح می دهند و روبروی پدران خویش خواهند ایستاد تا بپرسند: اگر روزنامه نگاران و زنان و دانشجویان و فعالان سیاسی و فرهنگی و مدنی به جرم تخریب در زندان هستند، این تخریب گران برازنده تر اند از حاکمیتی که با قاتلان مردم در خیابان و له کنندگان مردم در راهپیمایی و حمله کنندگان به کوی دانشگاه و شکنجه کنندگان در کهریزک و ترورکنندگان و تخریب گران و برهم زنندگان واقعی امنیت ملت، رفاقت و شفقت می کند.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

ریزش مشروعیت نظام سرعت می گیرد

پاسخ موسوی و کروبی به آخرین تهدید:

ریزش مشروعیت نظام سرعت می گیرد


یک روز بعد از سخنان تهدید آمیز آِیت الله خامنه ای مبنی بر "تمام شدن فرصت سران جنبش سبز برای بازگشتن به دامان نظام" میرحسین موسوی در مصاحبه ای "تضمین انتخابات آزاد، غیرگزینشی و سالم را کلیدی ترین بخش راه حل" بحران دانست و اعلام کرد اگر این مسئله عملی نشود، ریزش مشروعیت نظام سرعت خواهد گرفت.همزمان مهدی کروبی نیز در مصاحبه با روزنامه کوریره دلاسرا اعلام کرد که "به جمهوری اسلامی کنونی که در ایران بر سر کار است، هیچ اعتقادی ندارد".

مهندس میرحسین موسوی در مصاحبه با سایت "کلمه" راهپیمایی 22 بهمن را «مهندسی شده» خواند و با رد راه حل دفعی و ناگهانی بحران، به حاکمیت هشدار داد که: "نمی توان یک راهپیمایی مهندسی شده ترتیب داد و دل خوش کرد که همه چیز تمام شده است".

این نامزد معترض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد، همچنین خواستار اعطای مجوز راهپیمایی به هواداران جنبش سبز و انتشار مجدد روزنامه‌های سبز و اعتماد ملی شد.

مهدی کروبی، دیگر نامزد معترض به کودتای انتخاباتی نیز با بیان اینکه "بر سر آنچه در ۲۲ خرداد ماه رخ داده است، هرگز صلح و سازش نخواهد کرد" اعلام کرد "بر سر آنچه در ۲۲ خرداد ماه رخ داده است،هرگز صلح و سازش نخواهد کرد."

راهپیمایی مهندسی شده

میرحسین موسوی در این گفت و گو راهپیمایی 22 بهمن را مهندسی شده خوانده و گفته است بیشترین اتوبوس‌ها و حتی قطارها برای جمع‌آوری جمعیت و نیروهای نظامی و انتظامی در اختیار گرفته شده بودند: "اینگونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخاری ندارد، بلکه شبیه همان ذهنیت استبدادی و رویه های پیش از انقلاب است و در زمان پهلوی ها هم اگر کارمندی در تجمعات مورد نظر آنها شرکت نمی کرد، دچار مشکل می شد".

وی با اشاره به وزن جمعیتی راهپیمایی 25 خرداد و مقایسه با 22 بهمن، به پیشنهاد مشترک خود و مهدی کروبی برای برگزاری یک راهپیمایی از سوی "جنبش راه سبز" با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی اشاره و تصریح کرده که: " افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده و یا احیانا اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب".

به گفته وی: "دولت با هزینه گزاف و بسیج اتوبوس‌ها و قطارها از سراسر کشور و شکل‌های خاص اداری، سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن روز خنثی کند".

این نامزد معترض به کودتای انتخاباتی 22 خرداد که بسیاری از کاربران اینترنت او را "رئیس جمهور موسوی" خطاب می کنند درمصاحبه خود "حضور گسترده نیرو‌های انتظامی و نظامی در مراسم راهپمایی روز ۲۲ بهمن امسال و برخوردهای خشن و وحشیانه ای که مخصوصا در میدان صادقیه و بعضی نقاط دیگر دیده شد" را بی سابقه دانسته و افزوده است: "در سال های قبل مردم با هر شکل و قیافه و شعاری که می خواستند در راهپیمایی شرکت می کردند ولی امسال مأموران خشن، حتی طاقت دیدن یک لباس سبز بر تن راهپیمایان جوان و یا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی را نداشتند."

وی آنگاه با طرح این سئوال که "چه ضرورتی داشت فضای میدان صادقیه با نارنجک فلفلی و شیمیایی آلوده شود" گفته است که: "این روش ها، ما را از راه حل های منطقی دور می کند."

وی تاکید کرده است که "گمان نمی کند این برخوردها به سادگی از خاطره مردم برود."

نخست وزیر زمان جنگ سپس به "فضای خالی میدان آزادی به هنگام سخنرانی و مقایسه آن با سال های پرجمعیت راهپیمایی" اشاره کرده و با تاکید بر اینکه کهنوز جوابی برای خالی بودن میدان و این که چرا دوربین ها فقط نقاط محدود نزدیک به جایگاه را رصد می کرده داده نشده"، این پاسخ دولتی ها راکه مردم مراقب چمن و محیط زیست بوده اند "مضحک" دانسته است.

به گفته موسوی: "اگر برای نظام تخمین وزن جمعیتی جنبش سبز اهمیت داشت، جلوی ابراز هویت جمعیت های سبز را نمی گرفت. ولی وحشت از آشکار شدن این هویت و دامنه آن، این فرصت تاریخی را گرفت. این امر بیش از جنبش راه سبز، برای حاکمیت مضر بود".

وی با بیان این اعتقاد که "پنهان نگه داشتن واقعیت، منجر به حذف آن نمی شود" اعلام کرده است با این برخورد گسترده، هویت جنبش سبز،عمیق تر و گسترده تر خواهد شد.

رئیس سابق فرهنگستان هنر با "فضاحت بار" خواندن حمله عده‌ای چماقدار و قمه به دست به مهدی کروبی و سید محمد خاتمی در روز ۲۲ بهمن، پرسیده است: "آیا حکومت می‌تواند راه حل را در ترساندن ملت بداند؟"

موسوی آنگاه این سئوال را طرح کرده است که: "آیا پیوستن آقایان خاتمی و کروبی به صفوف مردم و اعلام عملی وحدت و یکپارچگی به حل بحران کمک می کند یا فرستادن عده ای چماقدار و قمه و زنجیر بدست برای اجرای استراتژی نصر با رعب"؟

به گفته نخست وزیر زمان جنگ "اگر دعوت جنبش سبز و تشکل های اصلاح طلب و مراجع عظام و دیگر شخصیت های نظام نمی بود، امسال ما یک راهپیمایی بی رمقی داشتیم که اکثریت آن را نیروهای نظامی و انتظامی که از سراسر کشور جمع شده بودند تشکیل می داد."

فاجعه حمله به کوی دانشگاه

میرحسین موسوی در بخش دیگری از این گفتگو به پخش فیلم حمله نیروهای گارد ویژه و بسیج به کوی دانشگاه تهران اشاره کرده و گفته است در نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجویان هستند، فرزندان این ملت از حیوانات هم کم ارزش تر می نماید.

به گفته وی "فیلمی که اخیرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجویان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحیه فرقه گرایی، سبعیت ایجاد می کند".

نخست وزیر زمان جنگ، این گفته مسولان را که "نمی دانند حمله کنندگان چه کسانی هستند»" فاجعه بار تر و توهین به شعور مردم و دانشجویان دانسته و تاکید کرده است که: "ای کاش نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ایجاد فضای امن برای همه ایرانیان، صرف نظر از طرز فکر و عقایدشان، می دانستند".

تضمین انتخابات سالم

تضمین انتخابات آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و سالم، کلیدی ترین بخش راه حل ها از سوی میرحسین موسوی اعلام شده که به اعتقاد او "اگر این امر حل نشود، ریزش مشروعیت نظام سرعت خواهد گرفت."

به گفته این نامزد معترض به انتخابات 22 خرداد "جنبش راه سبز باید بطور مکرر و در هر شرایط و مکان، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غیرگزینشی تأکید کند، همانطور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچیده شدن فضای امنیتی در جای خود بسیار مهم هستند و باید ضرورت این راه حل ها را نه تنها به گوش حاکمیت، بلکه به گوش همه مردم کشورمان برسانیم".

موسوی متذکر شده است که: "هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم صورت گیرد، نه تنها نشانه ضعف حاکمیت نیست، بلکه نشانه قدرت جمهوری اسلامی است".

هشدار به سبزها

نخست وزیر زمان جنگ در بخش دیگری از این گفتگو با تاکید بر حضور "تعداد قابل ملاحظه ای از روحانیون متعهد و آگاه و مبارز" در بدنه جنبش سبز، به سبزها هشدار داده که: "موضعگیری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه روحانیت و مراجع نیست و مراقب باشند در دام تبلیغاتی که می خواهد روحانیت کشور را به جنبش بی اعتماد کند نیفتند".

به اعتقاد وی: "روحانیت اصیل هیچگاه مردم را با الفاظ رکیک خطاب نمی کنند یا از قتل و ریختن خون و در محبس کردن بیگناهان حمایت نمی کنند و مصالح اسلامی و ملی را از منافع فرقه ای و جناحی تشخیص می دهند".

هشدار به حاکمیت

میرحسین موسوی تصریح کرده است که: "مردم نمی توانند تحمل کنند که به نام دین رفتار های غیر دینی بلکه ضد دینی رواج یابد".

به گفته وی: "مردم به خوبی فرق میان دینداری رحمانی و قدرت طلبی در لباس دین را می فهمند."

رئیس سابق فرهنگستان هنر تاکید کرده است که "یک فرقه به دنبال دزیدن مفهوم ایرانیت و حس ملی است و این خطرناک ترین راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داریم."

وی افزوده است: "به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکمترین دلیل برای عدم علاقه یک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم."

میرحسین موسوی سپس با تأکید بر اینکه "خواست جنش سبز، همان خواست ملت است" به بیان خواسته های ملت پرداخته و گفته است که: "ده‌ها میلیون ایرانی که در این کشور با سانسور، جلوگیری از آزادی‌ها و اقدامات سرکوبگرانه، سیاست خارجی دمدمی و ماجراجویانه، سیاست‌های ویرانگر اقتصادی، و رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغییراتی هستند که که به آنها مجال دهد با حاکمیت بر سرنوشت خود، این سرنوشت تحمیلی از سوی کارگزاران بی‌کفایت را تغییر دهند".

وی افزوده است که: "ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنیده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با یکدیگر دوست هستند و دوست ندارند به دو دسته حزب الله و حزب الشیطان، مردم و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله تقسیم شوند".

به گفته او: "ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفتگوهای تلفنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد. ملت ما آگاه و رشید است و دوست ندارد عده ای معدود به نام ملت، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطیل کنند، روزنامه هایش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنیدن صادر کنند".

وی تاکید کرده است که "ملت ایران نمی‌خواهد تحت عنوان خصوصی‌سازی، بیشترین پروژه‌ها و فعالیت‌های اقتصادی در بنگاههای شبه دولتی و سپاه جمع شود."

به گفته نخست وزیر زمان جنگ: ملت ما می‌خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت در خواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض، مورد هجوم تهمت‌های گوناگون قرار نگیرند".

خیابان، یکی از راههاست

میرحسین موسوی در بخش دیگری از این گفتگو گفته است که: "به نفع کشور بود که به جای سیاست‌های سرکوب و پر کردن زندان‌ها، سیاست حمایت از یک تشکیلات نیرومند از کسانی که سیاست‌ها ویرانگر موجود را قبول ندارند در چارچوب نظام وجود داشت."

از نگاه موسوی: "تنها راه عدم انتقال مدیریت جریان‌های سیاسی و اجتماعی به خارج از کشور، همین است ولی با انحراف شدید صدا و سیما و یک طرفه شدن آن، و بسته شدن روزنامه‌های کشور و زندانی‌ شدن ده‌ها روزنامه‌نگار، به نظر می‌رسد ایجاد تشکیلاتی که بتوان چهره‌های مؤثر را دور هم گرد آورد تا به صورت آشکار و در چارچوب قانون اساسی کار را پیش ببرند، فعلاً منتفی است".

نامزد معترض به انتخابات سپس با ذکر این نکته که میداند پیشنهادهای او در شرایط کنونی توسط حکومت قبول نخواهد شد، بر خواست خود برای تاسیس کانال یا کانال های رادیویی و تلویزیونی برای انعکاس دیدگاه های جنبش سبز تاکید کرده است.

وی سپس راهبرد "هر شهروند یک رسانه" و گسترش فعالیت‌های شبکه اجتماعی را در جهت گسترش آگاهی‌های سیاسی و اجتماعی یک ضرورت دانسته که جایگزینی برای آن وجود ندارد.

وی تصریح کرده است که: "استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت یک ساختار کاملاً قابل اتکا، افراد و شبکه‌ها را در اتصال و تعامل با هم قرار داده است".

موسوی با تاکید بر لزوم گسترش آگاهی در میان اقشار مختلف جامعه و به ویژه اقشار مستضعف گفته است که تنها راه برای تحقق این منظور،"استفاده از خیابان ها" نیست.

وی تاکید کرده است که: "صحنه خیابان ها و آنچه در آن گذشته را باید یکی از راه هایی بشماریم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نیات خود را به گوش همه ملت و جهانیان برساند، ولی استفاده از خیابان ها، تنها راه نبوده است".

به گفته موسوی: "جنبش سبز بر سر مطالبات خود و حق خود محکم ایستاده است و هرچه آگاهی ملت از حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم‌تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت".

موسوی با تاکید بر اینکه "جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نباید دچار روزمرگی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد" افزوده است: "هدف ما، تغییر در چهارچوب نظام است، ولی هدف آن نیست که این تغییرات حتما بدست این یا آن فرد صورت بگیرد."

این نامزد معترض به انتخابات 22 خرداد افزوده است که: "جنبش سبز بر سر مطالبات بحق خود محکم ایستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت".

چهارشنبه سوری

میرحسین موسوی در بخش پایانی این گفتگو با اشاره به در پیش بودن روز چهارشنبه سوری، "مراسم این روز را، یادمان جشنواره نور علیه تاریکی" دانسته و یادآور شده است که علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن آنکه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نیستند این نوع مراسم ها باعث اذیت و آزار مردم بشود.

وی هشدار داده که: "ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلا هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند".

به گفته نخست وزیر زمان جنگ "سبزها در هیچ برنامه هنجارشکنانه یا تخریبی که موجب اذیت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد و ایجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هایش مسالمت آمیز و عمیق باشد سازگاری ندارد".

صلح و سازش، هرگز

از سوی دیگر مهدی کروبی نیز در گفتگو با روزنامه ایتالیایی "کوریره دلاسرا" اعلام کرده است که "به جمهوری اسلامی کنونی که در ایران بر سر کار است، هیچ اعتقادی ندارد".

وی با بیان اینکه "اسلامیت و جمهوریت نظام بعد از انتخابات اخیر به شدت آسیب دیده" گفته است که "دولت احمدی‌نژاد را همچنان نامشروع و غیر قانونی می‌داند، اما دولت دهم باید پاسخگوی تصمیمات خود باشد."

رئیس سابق مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه "دعوای شخصی با محمود احمدی نژاد ندارد" تصریح کرده است که "بر سر آنچه در ۲۲ خرداد ماه رخ داده است، هرگز صلح و سازش نخواهد کرد."

به گفته وی: "مردم باید تشخیص دهند که با دولت مصالحه کنند یا نه. مردم به این دولت اشکال دارند و مردم هستند که مدیریت را قبول ندارند."

دبیر کل حزب اعتماد ملی با تاکید بر اینکه "به جمهوری اسلامی کنونی که در ایران بر سر کار است، هیچ اعتقادی ندارد" یادآور شده است که تنها به جمهوری اسلامی ای که در آن انتخابات آزاد برگزار شود و اسلام "خشونت و خرافی" را ترویج نکنند، اعتقاد دارد.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

یا زهرا می گفتند و می زدند

شاهدان عینی از شب حمله به کوی دانشگاه گفته اند

یا زهرا می گفتند
و می زدند


به دنبال پخش فیلم حمله نیروهای گارد ویژه و بسیج به کوی دانشگاه در 25 خردادماه از تلویزیون بی بی سی و سپس انتشار آن در سایت های خبری مختلف،یکی از دانشجویانی که در شب 25 خرداد در کوی بوده،در تماس با روز، آمادگی خود و دوستانش را برای تشریح حوادث آن شب کوی دانشگاه اعلام کرد. آنچه درزیر می آید،بخشی از حوادث هولناکی است که دانشجویان کوی دانشگاه در سیاه ترین شب دانشگاه تجربه کردند. نام این افراد نزد روز محفوظ است. متن این گزارش در زیر می آید.

یکی از این دانشجویان ساکن کوی روایت تکان دهنده خود از کوی دانشگاه را از شب مناظره میرحسین موسوی با احمدی نژاد شروع می کندو می گوید: "شوری درکوی بود که من دلم می خواهد مبداش را از روزهای مناظره ببینیم. پیش از آن یک تعاملی بین دانشجویان سیاسی بود، اما همه کوی را نگرفته بود. وقتی مناظره میر حسین با احمدی نژاد تمام شد بچه ها از سالن تلویزیون بیرون آمدند و سرود یار دبستانی را خواندند. جمعیتی حدودی هزار نفر آنجا بودند. طرفدارهای احمدی نژاد هم بودند. بچه ها آن شب بیرون آمدند و شعار دادند؛ با همان لباس راحتی که توی کوی همیشه تردد می کنند، یار دبستانی خواندند و شعار دادند؛از "نصر من الله و فتح قریب، مرگ بر این دولت مردم فریب" که یک شعار اسلامی بود تا شعار "دیکتاتور کوتوله نمیخوایم نمی خوایم". با این شعار ها بچه ها به خیابان امیر آباد رفتند و آنجا تا ساعت سه صبح بودند و برگشتند. این اولین شبی بود که ما یک شور عمومی را در کوی می دیدیم. شب های بعد در دیگر مناظره ها هم همین مساله تکرار شد؛ هر چند خیلی مهم نبود که کی دارد این مناظره را انجام می دهد. این وضع نهایتا تا شب انتخابات ادامه داشت".

دیگر دانشجوی ساکن کوی دانشگاه روایت خود را به جمعه شب، شب برگزاری انتخابات می رساند و در مورد حال هوای آن شب کوی می گوید: "جمعه شب که در واقع انتخابات داشت انجام می شد و آرا همین طور داشت روی سایت ها می آمد، آرای عجیب و غریب،یک سکوت خیلی وحشتناک کوی دانشگاه را فرا گرفته بود. هم طرفدارهای میرحسین و هم طرفدارهای احمدی نژاد رفته بودند در لاک خودشان و فقط منتظر بودند که سایت های خبر رسان آخرین خبر ها را بدهند. شنبه تقریبا همه متوجه شده بودند که اتفاق عجیبی در کشور افتاده. ساعت هفت، هشت شب روز شنبه بچه ها از ساختمان ها آمدند بیرون. از ساختمان های مختلف. اینکه می گویم به این دلیل است که یک ساختمان مال دکتراست، چهار پنج ساختمان دیگر مال کارشناسی ارشد است و سایر ساختمان ها که پانزده بیست تاست، مال کار شناسی هاست. یعنی همه طیف های تحصیلی و گرایش های مختلف فکری، آمدند بیرون و با سرود یار دبستانی، تجمع شروع شد و همه به سمت در اصلی کوی رفتند و پشت در کوی ایستادند. جمعیت خیلی زیادی بود. ابتدا هفتصد، هشتصد نفر و بعد 1500 نفر شدند. نگهبان ها و انتظامات کوی در را بستند و بعد تجمع به خشونت کشیده شد. بچه ها سر انتظاماتی ها نهیب زدند که به شما هیچ ربطی ندارد این کوی خانه ماست واین کشور هم کشور ماست. شما یک عده کارمندید و حق ندارید جلوی ما را بگیرید؛ ما می خواهیم به خیابان برویم. پیرو این قضیه بود که نیروهای انتظامی و دستگاه های اطلاع رسانه اعلام کردند تا اعلام نتیجه قطعی انتخابات هر گونه تجمع و راهپیمایی ممنوع است. بعد از این دانشجویان مجبور به درگیری با انتظامات و نگهبانان کوی شدند و عاقبت در اصلی باز شد و بچه های آمدند داخل خیابان امیر آباد و به سردادن شعار پرداختند. 150تا 200 دانشجوی دختر نیز که از شب قبل وارد کوی نشده بودند ازمقابل در فنی دانشگاه به دانشجویان پسر ملحق شدند. بعد از آن با سر دادن شعارهای بیشتر، نیروی انتظامی که پائین تر از چهارراه امیر آباد مستقر شده بود اقدام به پرتاپ گاز اشک آور کرد. اینطوری خشونت بیشتر شد،و در همین حین بود که دیدیم یکی از بانک های دولتی که در همین مسیر واقع بود آتش گرفت. آن شب ما غیر از نیروی انتظامی، نیروی دیگری را در مقابل خودمان ندیدیم. نیروی انتظامی آن شب فقط با سپر و گاز اشک آور آمده بود و درگیری تا سه بعد از نصف شب ادامه یافت. نیروی انتظامی گلوله های گاز اشک آور را مستقیم به طرف سینه دانشجویان شلیک می کرد."

گارد ویژه در تمامی کوچه ها

یک دانشجوی دیگرساکن کوی در ادامه با اشاره به اینکه روز یکشنبه24 خرداد، تشنج شب قبل که در خیابان آمیر آباد بود، به داخل کوی دانشگاه کشیده شد، ادامه می دهد: "ساعت شش بعد از ظهر وارد خیابان که شدیم با بیست تا سی تا دستگاه از اتومبیل های معمولی نیروی انتظامی روبرو شدیم که خیابان مقابل کوی را گرفته بودند،علاوه بر این چندین مقام نیروی انتظامی هم آمده بودند تا آثار وقایع شب گذشته را از نزدیک ببینند. در همین موقع ما بوسیله دوستان مان که درساختمان های دیگر کوی ساکن بودند، مطلع شدیم که شب قبل در تمام کوچه و پس کوچه های اطراف، در واقع پشت سر نیروهای انتظامی، نیروهای گارد ویژه از چهار طرف کوی دانشگاه را محاصر کرده بودند ولی ما به دلیل بروز درگیری ها متوجه این قضیه نشده بودیم. ظاهرا این نیروهای گارد ویژه شب گذشته کمین کرده بودند که در صورت بروز خشونت های بیشتر به کمک نیروهای انتظامی بیایند و اتفاقی شبیه 18 تیر 78 را رقم بزنند."

شب حادثه خونین

او در ادامه به تشریح حال و هوای کوی در شب حادثه می پردازد؛یعنی از ساعت 10 شب یک شنبه 24 خرداد تا صبحگاه دوشنبه 25 خرداد: "از ساعت 10 شب یک شنبه شب بنا بر عادت شب های گذشته بچه ها با سرود یار دبستانی از ساختمان های کوی خارج شدند و بعد از تجمعی کوتاه در محوطه کوی، وارد خیابان شدند. اما بر خلاف شب گذشته، امشب بر تعداد نیروهای امنیتی افزوده شده بود و نیروهای گارد ویژه هم آمده بودند و در خیابان مستقر شده بودند. خیلی هم جدی تر آمده بودند. این شائبه می رفت که به کوی حمله بشود. من خودم با چند تن از ماموران نیروی انتظامی صحبت کردم. آنها می گفتند امشب امنیت اینجا حفظ می شود و اتفاقی نخواهد افتاد؛ می گفتند ما هستیم نگران نباشید. اما ما نگران بودیم؛ چون از یک سو سابقه حمله 18 تیر را از آنها داشتیم و از سوی دیگر یکی دو تا از اتاق های یکی از ساختمان های کوی که به خیابان نزدیک بود، با گاز اشک آور به آتش کشیده شد. بچه ها احساس عدم امنیت می کردند. ساعت دوازده شب تقریبا همه دانشجویان وارد محوطه خیابان امیر آباد شده بودند که تعدادی از موتور سوارهای گارد وِیژه با شلنگ و کابل و این جور چیزها آمدند و حمله ای کردند و به چند نفری آسیب زدند و رفتند. به نظر می رسید می خواستند همه بچه ها را به داخل کوی برگردانند و در محوطه دانشگاه نگهدارند. بچه های ما اما سازماندهی کامل نداشتند و فقط می خواستند اعتراض خودشان را یک جوری بروز بدهند."

خاکی پوشان سپاه هم آمدند

این دانشجو در ادامه روایات خود از یک شنبه شب، از ساعتی که حمله به کوی شروع شد به مرحله بعدی می رسد: "بعد از ساعت دوازده در حالی که درگیری ها بیشتر شده بود بیشتر دانشجویان به داخل کوی برگشته بودند. در همان موقع که موتوار سوارن گارد ویژه در خیابان آمیر آباد تا مقابل در اصلی دانشگاه در حال ضرب و شتم دانشجویان با کابل و شلنگ بودند، شمار زیادی از لباس شخصی ها به همراه افراد دیگری با موتور آمدند. این افراد که اورکت های خاکی رنگ سپاه به تن داشتند به لباس شخصی ها اضافه شدند. این افراد بلافاصله اقدام به پرتاپ گاز اشک آور به داخل کوی کردند. این اولین باری بود که عامدانه و مستقیما به داخل کوی شلیک می کردند. در همین حال که ساعت یک بامداد دو شنبه شده بود، دانشجویان با تلاش فراوان در اصلی کوی را بستند. اما شلیک گاز اشک آور از نقاط مختلف به داخل کوی همچنان ادامه داشت. بعد از ساعت یک بامداد در مقابل پرتاب مداوم گاز اشگ آور، بچه های دانشجو از بالای پشت بام اولین ساختمان نزدیک به در اصلی کوی با پرتاپ سنگ به بیرون، واکنش نشان دادند. آنها تقریبا بر در اصلی کوی کنترل داشتند. اما نکته عجیب در این بین این بود که وقتی نیروهای لباس شخصی و سپاه توانستند از در فرعی کوی وارد کوی بشوند، بسیاری از بسیجیان داخل کوی به طرز عجیبی طرف دانشجویان را گرفتند؛ به دانشجویانی که بالای ساختمان نزدیک به در اصلی بودند سنگ می رساندند. در همین حال که بچه های دانشجو از این در فرعی غافل شده بودند، علاوه بر لباس شخصی ها و سپاهی ها، جمعیت زیادی از نیروی انتظامی هم وارد کوی شدند و ساختمان شماره بیست و سه راکه شب قبل دوتا از اتاق هایش را با گاز اشک آور آتش زده بودند، اشغال کردند. آنها با باتوم، شلنگ و سیم کابل شروع کردند به کتک زدن بچه ها، هنوز از سلاح عجیب و غریب خبری نبود! بعد بلافاصله به اتاق های مختلف حمله بردند و وضعیت بدتر شد. در همین حال دانشجویانی که بالای ساختمان نزدیک در اصلی در حال پرتاپ سنگ به خیابان بودند برای کمک به بچه هایی که در داخل اتاق ها گیر افتاده بودند آمدند پایین و این مساله باعث شد همه از در اصلی غافل بمانند و نیروی انتظامی بتواند وارد کوی بشود. در این گیرو دار نکته ای که توجه من را جلب کرد استفاده نیروهای مهاجم از تفنگ ساچمه ای بود که با این تفنگ ها مستقیم به طرف سینه بچه ها شلیک می کردند. اولین تبعات استفاده از این تفنگ ها که خودم دیدم، کور شدن یکی از دانشجویان بود. من خودم با این دانشجو صحبت کردم که اتفاقا آدم بغایت آرامی بود و کاری هم به این جریان ها نداشت. او حتی امتناع می کرد که این مساله را پیگیری قضایی بکند؛ شاید می ترسید!

این دانشجودر ادامه می گوید: "چیزی که در واقع در رسانه ها رویش تاکید نشد این بود که یک عده از ماموران با پیراهن های سفید و عده دیگری با همین کاپشن های رنگ خاکی آمدند. اما نکته عجیب این بود که اینها تبرداشتند؛با تبر وارد کوی شدند. ورود اینها باعث شد که عده زیادی از دانشجویان ساختمان ها خود را تخلیه بکنند و به ساختمان هایی که درعمق کوی بود بروند. این درحالی بود که آنها همچنان هر کس را که می دیدند و می گرفتند، آنقدر می زدند تا می افتاد. اینطوری کم کم به مرکز کوی رسیدند. در این حال من به پسر بچه ای برخوردم از اینها که شلنگ دستش بود. بچه ها او را به عنوان گروگان گرفتند و با خود به داخل سایت کتابخانه که یکی از نقاط عمقی کوی است و با در اصلی کوی فاصله زیادی دارد، بردند. نیروهای مهاجم که خودشان دیده بودند یکی از آنها را دانشجویان گرفته اند آمدند و وارد سایت کتابخانه شدند و همه چیز را خرد کردند. گروگان شان را پس گرفتند و عده ای از دانشجویان را هم گرفتند.

دانشجوی دیگری از مشاهدات عینی خود ازشامگاه خونین 25 خرداد در کوی دانشگاه، می گوید:" در این بین عده ای بودند که ظاهرا دانشجو بودند ولی بعد همکار نیروهای مهاجم از آب درآمدند و به آنها آدرس می دادند. مثلا می گفتند در ساختمان شماره پنج عده ای از فعالین هستند. نیروهای مهاجم هم می رفتند و با تبر در اتاق ها را می شکستند و با هر چه که در دست داشتند بچه ها را می زدند و همه وسایل شخصی بچه ها مثل موبایل و لپ تاپ را خرد می کردند و با ذکر» یا زهرا»به اتاق و یا ساختمان بعدی حمله می بردند. خشونت ها زمانی بیشتر می شد که گاها شعارهایی علیه آیت الله خامنه ای شنیده می شد. در مواردی که شعارها علیه نتیجه انتخابات و محمود احمدی نژاد بود خشونت کمتر می شد. اما وقتی اسم خامنه ای برده می شد انگار دارند یک کار ایدئولوژیک انجام می دهند و دارند از دین شان دفاع می کنند، حمله می کردند. شدت حمله ها و ضرب و شتم ها تا حدی بود که بعضی از بسیجی ها که بیشتر شان به محسن رضایی رای داده بودند و عضو نهاد بسیج دانشجویی نبودند اما از جیره خوارهایی بودند و هستند که همیشه بین دانشجویان هستند، بر می گشتند و به برخی از چهره های نظام و دستگاه ها فحش می دادند. اصلا برای نیروهای مهاجم مهم نبود چه کسی را دارند می زنند. حتی مسئول دفتر نهاد رهبری در دانشگاه که ساکن ساختمان شماره چهارده بود به همراه سایر دانشجویان این ساختمان به شدت کتک خورد. همزمان با تشدید درگیری ها و کشمکش ها دو اتوبوس را وارد کوی کردند و تعداد نامشخصی از دانشجویان را که گرفته بودند سوار کردند و بردند. بعد از چند روز متوجه شدیم که دانشجویان بازداشت شده را به طبقه منفی چهار وزارت کشور منتقل کرده اند که در خصوص نوع برخوردهای شنیع با آنها هم گزارش های زیادی در رسانه های منتشر شد."

فرهاد رهبر و ورود مهاجمین

او در پایان به دو نکته اشاره می کند و می گوید: "طبق پیگیری های دانشجویان مشخص شد که فرهاد رهبر رئیس دانشگاه، دستور ورود نیروهای پلیس، لباس شخصی و سپاه به کوی را تائید کرده بوده، در حالی که او هیچ حقی ندارد چنین اجازه ای بدهد. نکته دوم اینکه روی سینه بعضی از نیروهای مهاجم سپاه نوشته شده بود«» سپاه حمزه» که بعد بوسیله یکی از بسیجی ها که با دانشجویان همکاری می کرد متوجه شدیم سپاه حمزه در سه راه افسریه، واقع در شرق تهران پادگان دارد و این نیروها را از آنجا به دانشگاه انتقال داده بودند. من با چشم خودم دیدم که با تفنگ ساچمه ای پنجاه ساچمه به سینه دانشجویی زدند که روی چمن های پشت کتابخانه او را خوابانده بودند. من بعد از آن شب دیگر این دانشجو را ندیدم. فردای شب حمله به کوی هم چند تن از مقامات برای بازدید به کوی آمدند. بعد از بازدید آنها مسئولان دانشگاه از تمامی دانشجویان خواستند هر چه سریع تر کوی را تخلیه کنند."

برغم گذشت هشت ماه از حمله وحشیانه نیروهای سه گانه پلیس، لباس شخصی و سپاه به کوی دانشگاه و با وجود اینکه پرونده ای نیز در همین خصوص درمجلس تشکیل شده، هنوز هیچ یک از دستگاه های ذی ربط برای رسیدگی به این پرونده و محاکمه آمران و عاملان این حمله هیچ اقدامی انجام نداده است. گفته می شود در حمله نیروهای مهاجم به کوی دانشگاه که دومین حمله خونین به دانشگاه طی سه دهه اخیر بوده، دست کم پنج دانشجو کشته، صدهاتن مجروح و ده ها تن بازداشت شده اند. مقامات مسئول تا کنون بارها بر سر اینکه چه کسی دستور حمله به کوی دانشگاه را صادرکرده با هم بحث کرده اند، اما هنوز به طور مشخص از شخص خاصی اسم برده نشده است.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

بازداشت رهبران اقلیت های دینی

آخرین اخبار زندانیان سیاسی و مطبوعاتی

بازداشت رهبران اقلیت های دینی


بازداشت فعالان سیاسی و مطبوعاتی همچنان ادامه دارد و با بازداشت رهبر کلیسای آشوری کرمانشاه، دایره بازداشت ها به رهبران اقلیت های دینی در ایران نیز گسترش یافته است.

هنگامه شهیدی، روزنامه نگار، مهرداد بال افکن، عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب منطقه اصفهان، علی انجم، روزنامه نگار و مسول ستاد شهروند آزاد گیلان، مصطفي ميراحمدي زاده، از شاگردان آیت الله منتظری و ویلسون عیسوی رهبر کلیسای آشوری کرمانشاه جزو بازداشت شدگان جدید هستند.

براساس گزارش ها جمعه شب گروهی از سوی دادگاه ویژه روحانیت ضمن تفتیش منزل آقای میراحمدی زاده، وی را به همراه كامپيوتر و دست نوشته هایش به زندان منتقل كرده اند.

وب سایت کلمه نیز به نقل از رادیو واتیکان گزارش داده است که نیروهای امنیتی به خانه ویلسون عیسوی رفته و این کشیش را به محل ناشناخته ای منتقل کرده اند.

روز گذشته نیز ماموران امنیتی در گیلان به منزل علی انجم رفته و بعد از تفتیش منزل و ضبط وسایل شخصی این روزنامه نگار، او را بازداشت کردند. علی انجم، عضو سازمان ادوار تحکیم نیز هست.

روز جمعه نیز فرج بال افکن، مسوول کمیته اطلاع رسانی ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی در اصفهان، پس از خروج از منزل توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد. این دومین بازداشت آقای بال افکن بعد از انتخابات ریاست جمهوری است؛ وی پیش از این وی در روز ۲۵ خرداد توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت و در بند ویژه این ارگان در زندان اصفهان مورد بازجویی قرار گرفته بود.

به گفته خانواده و نزدیکان وی، هنوز از محل نگهداری این عضو سازمان مجاهدین انقلاب اطلاع دقیقی در دست نیست.

اما پر سر و صدا ترین بازداشت متعلق به بازداشت هنگامه شهیدی بود که پیش از این با قرار وثیقه 90 میلیون تومانی از زندان اوین آزاد شده بود. این روزنامه نگار روز پنج شنبه پس از احضار و حضور در دفتر پی گیریهای وزارت اطلاعات بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

اوتوسط شعبه 26 دادگاه انقلاب، به اتهامات اقدام عليه امنيت كشور از طريق اجتماع و تباني به قصد بر هم زدن امنيت كشور از طريق حضور در اغتشاشات مورخ شنبه 23 تا 27 خردادماه كه موجب اخلال در نظم عبور و مرور شهروندان و اختلال ترافيكي در شهر و ايجاد بلوا و، به شش سال و سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده بود.

محمد مصطفایی، وکیل هنگامه شهیدی روز گذشته در وبلاگش خبر از اجرای این حکم داد و نوشت که مدیر شعبه 54 دادگاه تجدید نظر حکم صادره که نشان از تایید حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب بود را روز گذشته به او ابلاغ کرده است.

به گفته مصطفایی، حکم بدوی با تخفیف در مورد اهانت به ریاست جمهوری به شش سال و پرداخت پنجاه هزار تومان وجه نقد تبدیل شده بود.

وکیل هنگامه شهیدی نوشته است که: "این حکم در تاریخ ۵/۱۲/۱۳۸۸ صادر شده و درست روز بعد از صدور حکم، خانم شهیدی بازداشت شد. یعنی هنوز جوهر حکم خشک نشده بود. اما چرا به این سرعت حکم هنگامه شهیدی تایید و اجرا شد.... خدا عالم است و بس".

آزادی علی حکمت و سمیه رشیدی

علی حکمت، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و سردبیر روزنامه توقیف شده خرداد، پس از تحمل حدود دو ماه حبس و با قرار وثیقه شنبه شب از زندان اوین آزاد شد.

این روزنامه نگار در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۸۸ و در موج بازداشت‌های بعد از عاشورا (به همراه محمدرضا زهدی و دخترش مهسا حکمت) بازداشت شده و پنج‌شنبه گذشته برای اولین بار با خانواده خود ملاقات کرده بود.

مهسا حکمت، روزنامه‌نگار و فرزند علی حکمت هم در تاریخ ۱۱ دی ماه به همراه پدرش بازداشت شده بود که روز ۱۵ بهمن با قید وثیقه از زندان اوین آزاد شد.

سمیه رشیدی، فعال دانشجویی و فعال حقوق زنان نیز پس از تحمل 65 روز زندان، روز پنج شنبه آزاد شده است.

روحیه خوب زنان زندانی

یک زندانی که به تازگی از زندان اوین آزاد شده، روحیه و مقاومت زنان بازداشتی در بند ۲۰۹ را تحسین‌برانگیز خوانده است.

وب سایت ندای سبز آزادی به نقل از این زندانی که تازه آزاد شده گزارش داده که روحیه آذر منصوری که مدتی با او هم‌سلول بوده پس از ماه‌ها زندان هنوز مثال‌زدنی است و نشاط و مقاومت و منش اخلاقی و روحیه‌بخش او حتی زندانبانان زنان در زندان اوین را نیز تحت تاثیر قرار داده است.

به گفته وی وضعیت روحی بدرالسادات مفیدی و شیوا نظرآهاری نیز بسیار خوب است.

مخالفت با 400 میلیون وثیقه برای مومنی

قاضی پرونده عبدالله مومنی که برای آزادی وی ۸۰۰ تومان وثیقه صادر کرده بود با وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی تهیه شده از سوی همسرش مخالفت کرده و میزان آن را کم دانسته است.

همسر سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) در واکنش به میزان سنگین وثیقه مومنی اعلام کرده است که توان پرداخت چنین وثیقه ای را ندارند.

خانواده مومنی روزگذشته وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی برای آزادی عبدالله به دادگاه بردند که از آنها نپذیرفتند و میزان آن را کم دانستند.

عبدالله مومنی که معلمی بوده و در این مدت شغل خود را هم از دست داده هیچ گونه منبع درآمدی ندارد و مستاجرست.با توضیحات همسر مومنی مسئول پرونده اواعلام کرده بود که امکان دارد از میزان این وثیقه کاسته شود اما امروز وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی را نپذیرفتند.

مومنی سخنگوی ادوار تحکیم وحدت و مسئول ستاد شهروند آزاد مهدی کروبی در ایام انتخابات بود که پس از انتخابات بازداشت شد و ۸ ماه است در زندان به سر می برد.

صدور وثیقه برای سه روزنامه نگار

برای کیوان مهرگان روزنامه نگار روزنامه اعتماد وثیقه صد میلیونی تعیین شده است، اما با توجه به اینکه خانواده وی توان پرداخت این وثیقه را ندارند صالح نیکبخت، وکیل وی در تلاش برای تبدیل وثیقه به قرار کفالت است.

این روزنامه نگار از هشتم دی ماه در بازداشت به سر می برد.

وب سایت میزان نیزگزارش کرده که خواهر عبدالرضا تاجیک، دبیر سرویس سیاسی روزنامه شرق که بعد از انتخابات دوبار بازداشت شده است از صدور قرار وثیقه ملکی برای برادرش خبر داده است؛ این درحالیست که در تیرماه نیز بعد از بازداشت عبدالرضا تاجیک وی با قید وثیقه آزاد شده بود و برای این منظور خانواده وی سندی را در رهن دادگاه انقلاب گذاشته بودند.

همچنین بنا به گفته فهیمه ملتی، همسر مرتضی کاظمیان، برای این روزنامه نگار قرار وثیقه ۱۰۰ میلیونی صادر شده است. مرتضی کاظمیان نیز در بازداشت سال ۸۰ سند ۱۰۰ میلیونی به عنوان وثیقه در رهن دادگاه انقلاب گذاشته بود که این سند نیز همچنان در وثیقه دادگاه است.

این سه روزنامه نگار بعد از عاشورا بازداشت شدند.

مخالفت با قرار وثیقه ساسان آقایی

با تبدیل قرار وثیقه ساسان آقایی، روزنامه نگار از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب موافقت نشد.

محمد مصطفایی در گفت‌وگو با ایلنا در خصوص آخرین وضعیت پرونده ساسان آقایی گفت‌: موکلم در اول آذرماه دستگیر و در ابتدا اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت، تبلیغ علیه نظام، اخلال در نظم عمومی و نشراکاذیب از سوی بازپرس شعبه سوم دادسرای امنیت به وی تفهیم شد.

وکیل ساسان آقایی با بیان اینکه پرونده موکلش به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب ارجاع شده است، افزود:از سوی قاضی رسیدگی کننده به پرونده قرار بازداشت موقت موکلم تمدید شد در حالیکه قرار تامین باید با اهمیت جرم، دلایل و مدارک، سابقه متهم و نیز بیم فرار وی، متناسب باشد.

وی با بیان اینکه طبق اصول حقوقی در دادرسی‌های کیفری، قرار تامین نباید از حداقل مجازات مقرر برای آن جرم تجاوز کند، به ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی اشاره کرد و گفت‌: آنچه مدنظر است این است که بیش از سه ماه از بازداشت ساسان آقایی می‌گذرد و با توجه به اینکه حداقل مجازات در ماده ۵۰۰ قانون مجازات، سه ماه است، ادامه بازداشت وی را برخلاف قانون می‌دانم.

مصطفایی ادامه داد: با توجه به اینکه از بازداشت موکلم بیش از سه ماه گذشته، این موضوع را به رییس شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اعلام کردم ولی رییس دادگاه هنوز دستوری در این زمینه صادر نکرده است. به همین دلیل این موضوع را نیز به معاون قضایی دادگاه انقلاب اطلاع دادم که وی در نامه‌ای خطاب به قاضی رسیدگی کننده اعلام کرد که با توجه به درپیش بودن ایام تعطیلات، درخواست تبدیل قرار به نظر قاضی دادگاه برسد اما قاضی رسیدگی کننده به پرونده با این امر موافقت نکرد.

انتقال محمد داوری به سلول دونفره

روز پنج‌شنبه، خواهر محمد داوری، عضو کانون معلمان ایران و سردبیر سایت سحام‌نیوز موفق شد با وی ملاقات کند. خانواده این فعال مدنی ساکن تهران نیستند و به دلیل کهولت سن، مادر محمد داوری نمی‌تواند به تهران مراجعه و با وی ملاقات کند.

در هفته‌های اخیر مسئولان زندان اوین، این عضو دربند کانون معلمان ایران را از تماس تلفنی محروم و او را به سلول ۲ نفره منتقل کرده‌اند. فشار بر این فعال مدنی در حالی صورت می‌پذیرد که بیش از سه ماه از برگزاری دادگاه وی می‌گذرد و مراجعه وکلای او، مینا جعفری و ژینوس شریف به دادگاه انقلاب بی‌نتیجه بوده است. علیرغم درخواست وکلای پرونده برای تخفیف مبلغ ۲۰۰ میلیون تومانی وثیقه یا تبدیل آن به قرار کفالت، شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب هیچ‌گونه پاسخی در این خصوص نداده است.

محمد داوری، معلم یکی از مدارس منطقه ۱۱ تهران بوده و از زمان بازداشت قادر به حضور در کلاس درس نبوده است که این امر وی را دچار مشکلات کاری نموده و ممکن است باعث اخراج به علت غیبت طولانی مدت شود. از جمله اتهامات این روزنامه‌نگار فعالیت تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و اخلال در نظم عمومی عنوان شده است.

محمد داوری در روز ۱۷ شهریورماه در پی حمله نیروهای امنیتی به دفتر شخصی مهدی کروبی و دفتر حزب اعتماد ملی با حکم جلب صادره از سوی دادستانی تهران بازداشت شد. دادگاه این فعال مدنی در روز اول آذرماه برگزار گردید اما تاکنون رای دادگاه بدوی صادر نشده است.

بی اطلاعی از اتهام وحید پوراستاد

خانواده وحید پوراستاد، روزنامه نگاری که در آستانه ۲۲ بهمن بازداشت شد، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت این روزنامه نگار، خواهان روشن شدن وضعیت بلاتکلیف او شدند.

یکی از نزدیکان وحید پوراستاد در گفتگو با کلمه، با اشاره به ملاقات کابینی همسر این روزنامه نگار در روز پنج شنبه، وضعیت روحی و جسمی این روزنامه نگار را خوب توصیف کرد اما گفت وحید در وضعیت بلاتکلیفی قرار دارد و این مساله به شدت او و خانواده را آزار میدهد.

وی افزود: متاسفانه روز پنج شنبه به دلیل وضع خاصی که در ملاقات ها حاکم هست و همه مکالمات ضبط می شود وحید نتوانسته درباره بازجویی ها یا اتهاماتش حرفی بزند اما گفته است که در بند ۲۴۰ زندان اوین و در سلولی با سه نفر دیگر نگهداری می شود.

به گفته وی، سه نفری که وحید پور استاد با انها هم سلول است زندانیان سیاسی و مطبوعاتی نیستند.

از سوی دیگر اکبر منتجبی روزنامه نگار بازداشتی دیگر هم که روز پنج شنبه با خانواده خود ملاقات کرده به شدت لاغر شده و به خانواده اش گفته است که یک جلد قرآن در اختیار او قرار داده اند و او در این مدت دوبار قرآن را ختم کرده و از ده روز پیش هر روز، روزه است.

این گزارش حاکیست سایر روزنامه نگاران دربند از جمله وحید پوراستاد، کیوان مهرگان و احسان محرابی حتی کتاب قرآن نیز در اختیار ندارند.

وخامت حال فواد شمس

وضعیت جسمانی فواد شمس دانشجوی رشته جغرافیای دانشگاه تهران رو به وخامت گذارده است.

به گزارش هم میهن، فاتح شمس، پدر این روزنامه نگار دربند با اعلام وضعیت نگران کننده فرزندش در زندان گفت: فواد از ناحیه فک و دندان با مشکلی جدی روبروست به نحوی که دهان او اکنون به شدت چرک کرده و نیاز به اقدامات فوری پزشکی دارد.

پدر این دانشجوی دربند همچنین با بیان اینکه فرزندش بلاتکلیفی مداومی را در زندان تجربه می کند افزود: در حالی که تحقیقات از فواد به پایان رسیده است وضعیت او همچنان در مرحله ابهام قرار دارد و ما دقیقا نمی دانیم که سرنوشت فواد چه خواهد شد.

فواد شمس دانشجوی دانشکده جغرافیای دانشگاه پیش از ۱۶ آذردر حال خروج از دانشکده توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.گفته می شود این بازداشت با اطلاع و هماهنگی نیروهای حراست دانشگاه تهران انجام شده است.این فعال دانشجویی‌، وبلاگ‌نویس و روزنامه‌نگار پیش از بازداشت به کمیته انضباطی دانشگاه احضار شده بود.

آخرین اخبار خانواده دربند دارالشفایی

جمیله دارالشفایی، فیلمنامه نویس سینما و تلویزیون، بعد از گذشت ۲۰ روز از بازداشتش برای اولین بار با خانواده خود تماس گرفت.از اتهامات جمیله دارالشفایی اطلاعی در دست نیست و وی در این تماس تلفنی فقط از سلامتی خود خبر داده است.

از سوی دیگر صفورا تفنگچی‌ها، تنها عضو آزاد شده خانواده دارالشفایی، روز 5شنبه موفق شد با هر سه عضو زندانی خانواده خود، ابوالحسن، جمیله و بنفشه دارالشفایی ملاقات کند.

به گزارش ندای سبز آزادی، این دیدارها مجزا و به صورت کابینی بوده است.

جمیله دارالشفایی در این ملاقات به مادر خود گفت که حدود ۱۷ روز در سلول انفرادی بوده و از چند روز پیش به سلول‌های چند نفره بند ۲۰۹ منتقل شده است

پدر و مادر یاشار دارالشفایی هم موفق به دیدار با او شدند. یاشار دارالشفایی، فعال دانشجویی است که همزمان با سایر اعضای خانواده خود بازداشت شد. مادر و برادر وی نیز جزو بازداشت شدگان این خانواده بودند که کمی بعد آزاد شدند.

بنفشه، ابوالحسن و یاشار دارالشفایی ۳ عضو دیگر این خانواده هستند که هنوز در بازداشت به سر می برند.

ابوالحسن و یاشار دارالشفایی، از زمان بازداشت تاکنون هیچ تماسی با خانواده خود نداشته اند. یاشار دارالشفایی، فعال دانشجویی، پیش از این و در روز ۱۳ آبان نیز در خیابان کریمخان بازداشت و پس از دو هفته حبس در زندان اوین آزاد شده بود.

ابوالحسن دارالشفایی نیز قبلا در راهپیمایی روز جهانی کارگر بازداشت و پس از تحمل بیش از ۴۲ روز حبس که ۳۴ روز آن در سلول انفرادی سپری شده بود، آزاد شد.

اولین ملاقات دکتر ربانی املشی

روز پنجشنبه، خانواده دکتر محمد صادق ربانی املشی نیز رای اولین بار با وی ملاقات کردند.در این ملاقات حضوری برادر و همسر وی حضور داشتند که خبر داده اند دکتر املشی از روحیه بسیار خوبی برخوردار بوده و بازجویی های وی همچنان ادامه دارد.

براساس این گزارش وی حاضر به پذیرش اشتباه و تقاضای عفو نشده و به همین دلیل همراه با دیگر دستگیر شدگان عاشورا آزاد نشده است.دکتر محمد صادق ربانی، استاده بازنشسته دانشکده علوم دانشگاه تهران وعضو هيات اجرايی شورای ملی صلح ( برادر مرحوم آيت الله حاج مهدی ربانی املشی، دادستان کل کشور در زمان آيت الله خمينی) روز عاشورا توسط افراد بسيجی بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد.

چندی پیش خانواده آیت الله ربانی املشی در نامه ای سر گشاده به رئیس قوه قضائیه نسبت به بازداشت دکتر ربانی، برادر مرحوم آیت الله حاج مهدی ربانی املشی، دادستان کل کشور در زمان آیت الله خمینی معترض و خواستار رسیدگی به وضعیت تمامی زندانیان بعد از انتخابات شدند.

وضعیت مبهم سعید نورمحمدی

یکی از افراد مطلع درباره پرونده سعیدنورمحمدی به کمپین بین المللی حقوق بشر درایران گفت که مسوولین پرونده از به گردش انداختن پرونده وی خودداری می‌کنند.

به گفته وی یکی از افراد زندانی در تماس اززندان اوین گفته است که سعید نورمحمدی را به بند عمومی منتقل کرده اند و درحال حاضر وی با نورایی نژاد و محمودیان در یک مکان زندانی است.

به گفته وی نورمحمدی یک بار درکریدور زندان فریاد زده است که« بچه ها محکم باشید» و همین موضوع باعث شده است بازجویان وی به وی سخت بگیرند و از به گردش انداختن پرونده وی جلوگیری کنند.

او در ملاقاتی که هفته جاری با خانواده خودداشته است به آنها اطلاع داده از بند ۲۰۹ وزارت اطلاعات به بند عمومی ۳۵۰ منتقل شده است.

سعید نورمحمدی، عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت و مسئول کمیته استان های ستاد ۸۸ تنها زندانی باقی مانده مراسم دعای مشهور است که همچنان در بازداشت به سر می برد. نورمحمدی درتاریخ ۲۹ مهرماه در مراسم دعای کمیل که در منزل شهاب طباطبایی یکی دیگر از دستگیرشدگان پس از انتخابات برگزار می شد، همراه دهها تن دیگر از شرکت کنندگان بار دیگر دستگیر شد.

اتهام محاربه به کوهیار گودرزی

مادر کوهیار گودرزی که روز پنج شنبه با فرزندش ملاقات داشته گفت که پس از ساعت ها انتظار، تنها موفق شدم به مدت هفت دقیقه با کوهیار ملاقات کابینی داشته باشم. کوهیار در این ملاقات برخلاف هفته پیش بسیار خسته و ناراحت به نظر می رسید و لب هایش کاملا خشکیده بود.

مادر این زندانی سیاسی افزود: کوهیار از ادامه تلاش برای تفهیم اتهام محاربه به خود سخن گفت اما تاکید کرد به هیچ وجه این اتهامات را قبول ندارد و تمامی فعالیت هایش در چهارچوب قانون بوده است.

خانم مخترع گفت: پسرم در ملاقات پنج شنبه نسبت به هفته پیش بسیار لاغر شده بود که وقتی دلیلش را پرسیدم با خنده گفت: "ورزش می کنم".

مادر کوهیار گودرزی می گوید فرزندش همچنان در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شود. او پیش از این با محمد نعیم پور، خواهرزاده شادروان مهندس بازرگان در یک سلول نگهداری می شد که درپی آزادی نعیم پور با یک متهم جرایم مالی هم سلولی است.

او یادآور شد: محمد مصطفایی وکیل کوهیار گودرزی با وجود در اختیار داشتن وکالت نامه رسمی، پس از ۲ ماه موفق به دیدار با موکل خود و همچنین مطالعه پرونده او نشده است.

پروین مخترع همچنین افزود: از همه می خواهم که از برچسب زدن به فرزندان ما که جز بهترین فرزندان این سرزمین هستند دست بردارند. در شرایط فعلی و در حالی که در آستانه نوروز قرار داریم حتا نمی دانیم فرزندانمان به چه اتهامی بازداشت شده اند و ظاهرا هیچ کس نیز در این زمینه پاسخگو نیست.

کوهیار گودرزی از ۲۹ آذر تا کنون در زندان به سر می برد.

دادگاه میردامادی امروز برگزار می شود

وکیل مدافع محسن میردامادی از برگزاری دومین جلسه رسیدگی به پرونده موکلش در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی خبر داد.

هوشنگ پوربابایی به خبرگزاری ایسنا گفت: نخستین جلسه رسیدگی پیش از این برگزار شده و از سوی شعبه رسیدگی کننده به پرونده، نهم اسفند ماه برای ادامه رسیدگی تعیین شده است.

وی عناوین اتهامی محسن میردامادی را اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام عنوان کرد.

حقوق تاجزاده قطع شد

فحرالسادات محتشمی‌پور از قطع شدن حقوق همسرش از هنگام بازداشت خبر داد.

همسر سیدمصطفی تاج‌زاده به پارلمان نیوز گفت:از خرداد ماه سال جاری و همزمان با بازداشت همسرم حقوق ماهانه ایشان که از نهاد ریاست جمهوری پرداخت می‌شد، قطع گردیده است.

اقدام برای بازنشستگی تاج‌زاده نیز به گفته همسرش که پیگیر آن بوده به نتیجه نرسیده است.

یادآور می‌شود برخی مسئولان پیش از این اعلام کرده بودند که حقوق زندانیان سیاسی قطع نشده و به طور مرتب پرداخت می‌شود.اما بر اساس اخبار رسیده حقوق میردامادی نیز قطع شده و برخی چهره ها همچون رمضانزاده ممنوع التدریس در دانشگاه شده اند.

ارائه لایحه تجدید نظرخواهی محسن امین زاده

وکیل مدافع محسن امین‌زاده از ارایه و ثبت لایحه تجدیدنظرخواهی نسبت به حکم صادره از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب خبر داد.

عباس شیری در گفتگو با ایسنا اظهار داشت: طی مراجعه‌ای که روز چهارشنبه به شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب داشتم، لایحه تجدیدنظرخواهی نسبت به حکم دادگاه بدوی را برای محسن امین‌زاده که بر اساس آن موکل به شش سال حبس تعزیری محکوم شده بود، ثبت کردم.

وی ادامه داد: محسن امین‌زاده رییس ستاد ائتلاف اصلاح‌طلبان نیز لایحه‌ای ۴۰ صفحه‌ای مشتمل بر سوابق و خدمات قبل و بعد از انقلاب اسلامی و همچنین دفاعیات از اتهامات مطرح در پرونده را به شعبه ارائه کرد.

شیری یادآور شد: موکل در مورد اتهام اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت کشور و همچنین تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با شبکه‌های خارجی جمعا به شش سال حبس تعزیری محکوم شده است و دادگاه پرونده را در مورد اتهام توهین به رییس‌جمهور مفتوح نگه داشت که متعاقبا آن را رسیدگی و رای صادر کند.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

نتیجه ناتوانی دولت وسپاه

فروش اوراق قرضه برای تامین مالی پروژه های نفتی

نتیجه ناتوانی دولت وسپاه


پر درامد ترین دولت تاریخ ایران به انتشار اوراق قرضه یا مشارکت ارزی روی میاوردتا برمشکلات اقتصادی غلبه کند. چنین است که وزیر اقتصادی دولت دهم دیروز در جمع خبرنگاران از فروش یک ونیم میلیارد دلار اوراق قرضه از نیمه اسفند ماه برای تامین مالی پروژه های فاز 15و16و17و18 پارس جنوبی در بازارهای مالی بین دربازارهای مالی بین المللی سخن گفت. در عین حال به گزارش ایلنا كميسيون تلفيق دیروز مجوز انتشار 5/11 ميليارد يورو اوراق قرضه ارزي براي سال آينده را صادر كرد.

باز هم ادعا

فروش اوراق مشارکت وسهیم شدن مردم در عواید وسود نفت وگاز ایران از شعارهای انتخاباتی احمدی نژاد بود. رییس دولت نهم در حالی این شعار را به عنوان یک برگ انتخابات رو میز گذاشت که مجلس در بودجه سنواتی 88 فروش اوراق مشارکت برای تامین منابع پروژه های نفتی را مجاز دانسته بود؛ همین اوراقی که هم اکنون حسینی اعلام میکند نیمه اسفند عرضه خواهد شد. البته در طرح احمدی نژاد، داخلی و خارجی بودن این طرح تفکیک نشده بود. مدیرعامل فعلی شرکت نفت که یکی از همراهان احمدی نژاد در انتخابات بود در همان بحبوحه در توضیح این طرح گفته بود: "انتشار اوراق مشارکت ارزی و ریالی سفره پاک و بدون بوروکراسی برای سهیم شدن ایرانیان سراسر دنیا در طرح های تولید نفت و گاز در کشور است، و انتشار اوراق مشارکت برای اجرای طرح های تولید نفت و گاز جسارت دولت نهم می باشد و تا کنون هیچ دولتی شجاعت این اقدام را نداشته است."

البته بر خلاف گفته جشن ساز، این کار فقط توسط دولت نهم صورت نگرفته بود؛ در دولت اصلاحات نیز این اتفاق رخ داد که داد علمای قم از ربوی بودن آن درآمد؛ اما دولت نهم با وجود درآمد300میلیارد دلاری از فروش نفت در 4سال گذشته برای کسری سرمایه به این روش روی آورده واز اعتراض قم هم خبری نیست. دولت هم به خود افتخار میکند که برای اولین بار شجاعت انجام این کار را به خرج داده است.

در این خصوص فریدون خاوند اقتصاد دان به روز میگوید: در اصل انتشار اوراق قرضه پدیده ای است عادی هم برای واحد های تولیدی و هم برای کشور ها. با این حال در مورد ایران و به ويژه در رابطه با صنعت نفت و گاز دو مساله مطرح میشود: اول اينکه چرا به رغم آن همه منابع ارزی حاصل از نفت، دولت مجبور میشود به منابع مالي خارجي از جمله اوراق قرضه متوسل بشود؟ دوم اینکه در وضعیت فعلی، با وجود فضای پر از تنش در روابط بين المللي کشور، طبعا اوراق قرضه ایرانی به دشواری می تواند مورد استقبال بازار هاي مالی قرار بگیرد.

وی در ادامه در خصوص ارزیابی اش از میزان سود اعلام شده میگوید: "سود هشت تا نه درصدی که اعلام شده است خیلي بالا است. حتی اوراق قرضه در یونان، با وجود وضعیت بد مالی اش، با سودی اگر اشتباه نکنم، زیر هفت در صد منتشر شده است. در واقع سود اوراق قرضه بستگی به درجه خطر پذيری کشور ها دارد. ریسک ایران در شرایط فعلی بسيار بالا است و راهي نيست جز پیشنهاد کردن سود بسیار بالا برای خریداران خارجی."

از نظر این استاد دانشگاه در پاریس، مساله دیگر آن است که "این اوراق در چه مناطق و از سوی چه بانک هایی به نمایندگی از سوی ايران فروخته میشوند،چون به هر حال عرضه این سهام در بخش وسیعی از بازار هاي مالی دنیا در شرایط فعلی غیر ممکن است. شاید قرار است به بازار هاي دست دوم معروف به نوظهور مراجعه بکنند، ولی به هر حال اين عملیات کاری است سخت دشوار و عاقبتش چندان روشن نيست."

تخلف قراردادی سپاه

فروش اوراق مشارکت برای توسعه فازهای 15 و16پارس جنوبی در حالی است که پیمانکار این پروژه ،یعنی قرارگاه خاتم الانبیا وابسته به سپاه پاسداران، طبق اسناد پروژه در زمان انعقاد آن موظف به تامین مالی طرح از طریق صندوق ذخیره ارزی بود که با این حساب هم سپاه در راه اندازی به موقع پروژه ای که به عهده گرفته چند سالی عقب است هم اینکه منابع مالی را نتوانسته بیاورد وبرخلاف قرار داد عمل کرده است. این در حالی است که مناقصه این پروژه در سال 83 برگزار ویک شرکت دیگر برنده شده بود اما به جهت اینکه شریک نروژی اش از ادامه کار انصراف داد مناقصه باطل شد. اما با روی کار آمدن دولت نهم برای این قرار دادترک تشریفات مناقصه برگزار شد وپروژه به قرارگاه خاتم واگذار شد که هیچ تجربه ای در این عرصه تا قبل از این نداشت و بی تجربگی اش امروز هم در بحث مالی رخ نمایی میکند؛ هم در بحث های فنی وتکنیکی. این در حالی است که به موازات حضور سپاه در قرادادهای نفتی، تحریم های بین الملی علیه ایران جدی تر شد به طوریکه دیگر هیچ سرمایه گذار نفتی به ایران نمیرود. در این راستا دیروز بی بی سی گزارش داد که:" در حال حاضر سرمایه گذاران خارجی رغبت چندانی برای همکاری با ایران نشان نمی دهند و برخی شرکت های بزرگ نفتی که در سالهای گذشته با ایران در اجرای پروژه های نفتی همکاری می کردند، تمایلی به همکاری ندارند. اصرار ایران به ادامه غنی سازی اورانیوم و نادیده گرفتن قطعنامه های تنبیهی شورای امنیت سازمان ملل باعث شده تا سرمایه گذاران خارجی، بخصوص شرکت های بین المللی فعال در نفت و گاز تمایلی به همکاری با ایران نشان ندهند.

برای همین دولت ایران علاوه بر یک و نیم میلیارد یورویی که تا یک هفته دیگر قرار است منتشر کند، پیش بینی کرده سال آینده بیشتر از یازده میلیارد یورو اوراق مشارکت ارزی منتشر کند. ایران در سی سال گذشته یک بار کمتر از یک میلیارد دلار اوراق مشارکت ارزی در بازارهای بین المللی منتشر کرد که با استقبال رو به رو شد اما به نظر می رسد این بار این کشور برای فروش بیشتر از یازده میلیارد یورو اوراق مشارکت ارزی در بازارهای بین المللی با دشواریهای جدی مواجه باشد.

تا کنون یکی از راههای جذب سرمایه استفاده از قراردادهای فاینانس و بیع متقابل بوده که سرمایه گذاران خارجی، سرمایه های خود را از محل تولیدات نفت و گاز بر می داشتند اما این قراردادها اکنون جذابیت خود را از دست داده اند.

اکبر ترکان معاون سابق برنامه ریزی وزارت نفت هم گفته است که: "هم اکنون به دلیل تحریم بین المللی به هیچ وجه نباید روی (قراردادهای) فاینانس و بیع متقابل حساب کنیم."

ایران در چهار سال اخیر نتوانسته قراردادی با شرکت های بین المللی برای توسعه میدان گازی پارس جنوبی امضا کند

به گفته آقای ترکان "در شرایط کنونی فاینانس و بیع متقابل هیچ کمکی به اجرای پروژه های نفتی نمی کند و اگر دوباره به اشتباه روی این دو نوع قرارداد حساب کنیم با دست خود پروژه های پارس جنوبی را نابود کرده ایم."

از 66 میلیارد دلار تا انتشار اوراق

و همه اینها درحالی است که رییس دولت در آخرین مصاحبه مطبوعاتی اش خبر از روزهای خوش نفت داد و به دنبال این گفته، وزیر نفت اعلام کرد که "ما در سال اینده به 25میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز داریم که در بودجه 89 منظور شده است" البته بدون اینکه جزییاتی ارائه دهد.

این در حالی است که علی وکیلی یکی از مدیران میرکاظمی ومدیرعامل شرکت نفت وگاز سخن از "نیاز 50میلیارد دلاری برای توسعه میادین موجود در پارس جنوبی" خبر داده است. پیش از این اما مدیرعامل شرکت نفت در زمان انتخابات گفته بود که "در 4سال گذشته 66 میلیارد دلار در نفت وگاز سرمایه گذاری صورت گرفته است" که با انتقاد وتردید بسیاری از مدیران سابق وزارت نفت وکارشناسان مواجه شد.

بنا به گفته کارشناسان هر پالایشگاه گازی در 4سال گذشته با 3میلیارد دلار راه اندازی میشد واگر تنها از این مبلغ مورد ادعا یک سوم آن یعنی 22میلیارد دلار درگاز پارس جنوبی سرمایه گذاری شده بود، در دولت نهم 7پالایشگاه گازی باید با این رقم ساخته میشد که این دولت تنها به افتتاح نیمه کاره طرح هایی مبادرت کرد که در دولت قبلی شروع شده بود. هم اکنون نیز دولت برای تامین مالی پروژه های نفت وگاز به انتشار اوراق ارزی با سود بالا روی اورده است. به گفته کارشناسان این در واقع اعلام شکست در توسعه به هنگام وبه روز صنعت نفت وگاز کشور است.

» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

نامه لاريجانی به احمدی‌نژاد درباره اقدامات مغاير با قانون دولت

۱۳۸۸/۱۲/۰۸
علی لاريجانی، رييس مجلس، همزمان با «ابلاغ آئين‌نامه اجرايی قانون نحوه اجرای اصول ۸۵ و ۱۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران و اصلاحات بعدی» اقدامات مغاير با قانون و مصوبات مجلس دولت را به محمود احمدی نژاد، رييس جمهوری ايران، اطلاع داده است.

بر اساس گزارش «روزنامه رسمی جمهوری اسلامی»، وابسته به قوه قضاييه، علی لاريجانی در ۳۸ نامه جداگانه مواردی در زمينه اين تخلفات را به محمود احمدی‌نژاد اطلاع داده است.

در اين نامه‌ها به ۳۶ مورد از اقدامات دولت محمود احمدی‌نژاد در مغايرت با قوانين مختلف اشاره شده است.

براساس اصل ۸۵ قانون اساسی، مصوبات دولت نبايد مخالف قوانين ومقررات عمومی کشور باشد و اصل ۱۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی نيز تصريح می کند که رييس مجلس شورای اسلامی درصورتی که تصويب‌نامه‌ها و آيين‌نامه‌های دولت را بر خلاف قوانين بيابد، بايد آن را با ذکر دليل برای تجديد نظر به هيئت وزيران بفرستند.

هنوز دولت محمود احمدی‌نژاد به نامه‌های علی لاريجانی که سوم اسفندماه جاری خطاب به محمود احمدی‌نژاد نوشته شده، واکنش نشان نداده است اما در گذشته تخلفات دولت محمود احمدی نژاد در اجرای قوانين، بارها باعث رويارويی دولت و مجلس شده است.

پيشتر و در جريان مجلس هفتم، غلامعلی حداد عادل، رييس وقت مجلس ، و محمود احمدی نژاد، رييس دولت نهم، بر سر ابلاغ نکردن قوانين مصوب مجلس توسط دولت رو در روی يکديگر قرارگرفتند.

مجلس شورای اسلامی روز يکشنبه، اول ارديبهشت ماه ۱۳۸۷، در سايت رسمی خود توضيحاتی در مورد«نامه رييس مجلس شورای اسلامی به روزنامه رسمی کشور برای چاپ سه قانون مصوب مجلس» ارائه کرد.

در اين توضيحات آمده بود: «اداره کل قوانين مجلس پس از استعلام از روزنامه رسمی کشور وابسته به قوه قضائيه متوجه شده که برخی از قوانين از سوی رييس جمهور برای اجرا ابلاغ نشده اند و از همين رو غلامعلی حداد عادل خود دستور چاپ اين قوانين را در روزنامه رسمی کشور صادر کرده و اين قوانين به چاپ رسيده اند.»

محمود احمدی در واکنش، با انتقاد از اين دستور غلامعلی حداد عادل، اين اقدام رييس مجلس شورای اسلامی را«غير قابل تفسير»، «عجولانه»، «افترا» و «خلاف قانون» توصيف کرد .

اين در حالی بود که در زمستان سال ۱۳۸۶ نيز اختلافات مجلس و دولت منجر به مداخله آيت الله علی خامنه ای، رهبر جمهوری اسلامی شد.

در ديماه سال ۱۳۸۶ محمود احمدی نژاد يکی از قوانين مصوب مجلس شورای اسلامی که پس از تاييد شورای نگهبان برای امضا برای وی ارسال شده بود، از امضای آن خودداری کرده و طی نامه ای به غلامعلی حداد عادل آن را مغاير با اصل ۷۵ قانون اساسی دانسته بود.

غلامعلی حداد عادل در واکنش به نامه محمود احمدی نژاد گفته بود: «ممکن است يک وقت دولت در اجرای يک قانونی مشکل داشته باشد، اما اينکه رييس دولت صريحاً به مجلس نامه‌ای بنويسد و مصوبه مجلس را به جای شورای نگهبان، مغاير قانون اساسی اعلام کند، حرف تازه ای است که سابقه نداشته است.»

در نهايت غلامعلی حداد عادل، رييس وقت مجلس، در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی خواستار مداخله وی در موضو ع اختلافی دولت و مجلس شد.

رهبر جمهوری اسلامی نيز در تاييد موضع مجلس تاکيد کرد که مصوبات قانونی مجلس را برای تمامی قوا لازم الاجرا اعلام کرده است.
» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

"مجلس بردگان رهبری"! احمد وحدت‌خواه

۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

۹ ماه پس از تائيد کودتای سپاهيان هم‌خط او و احمدی‌نژاد و سرکوب و کشتار روزمره و خونين هر صدای آزادی‌خواهی، مجلس خبرگانی که گويا قرار است بر اعمال و افکار رهبری رژيم نظارت و در صورت کوچک‌ترين تخطی او از شاه‌راه عدالت و انسانيت، او را عزل کند جلسه‌ای را برگزار می‌کند که در بيانيه پايانی آن جز پيروی شرم‌آور و اطاعت حقيرانه از همه اعمال سياه او نکته‌ای ديگر ديده نمی‌شود

هنری فورد مخترع نابغه آمريکايی و بنيانگزار کارخانه عظيم اتوموبيل سازی فورد هنگامی که در دهه ۲۰ ميلادی خط توليد انبوه خودروهای سياه رنگ خود را راه اندازی کرد گفته بود همه مشتريان من آزاد هستند ماشين خود را در هر رنگ مورد علاقه شان خريداری کنند، به شرط آنکه رنگ مورد دلخواه آنها فقط سياه باشد!.
خودکامگی نيز مانند بسياری ديگر از فطرت های انسانی با او زاده می شود اما تمدن، آموزش و پرورش، تربيت خانوادگی، احترام به همنوع، رعايت قانون، و بالاخره در روزگار نوينی که ما در آن زندگی می کنيم حضور پرقدرت نهادهای دموکراتيک در محدود کردن اين صفت مذموم و ويرانگر درميان آدميان سهم بزرگی را ادا ميکنند.
اين ترمزهای اجتماعی و فرهنگی را از سر راه يک «انسان» ضعيف النفس و در محاصره لشگری از ورشکستگان سياسی و زالوهای اقتصادی برداريد و به آن اضافه کنيد اين توهمات ارتجاعی را که او نماينده پروردگار و نايب برحق امام زمان و کلامش راهگشای بشريت ووو است آن وقت با شخصی به نام آقای علی خامنه ای روبرو هستيم که ميهن تاريخی ما را در اين عصر و زمانه با اندرونی عهد قاجار يکی گرفته است.
۹ ماه پس از تائيد کودتای سپاهيان هم خط او و احمدی نژاد و سرکوب و کشتار روزمره و خونين هر صدای آزاديخواهی، مجلس خبرگانی که گويا قرار است بر اعمال و افکار رهبری رژيم نظارت و در صورت کوچکترين تخطی او از شاهراه عدالت و انسانيت او را عزل کند جلسه ای را برگزار می کند که در بيانيه پايانی آن جز پيروی شرم آور و اطاعت حقيرانه از همه اعمال سياه او نکته ای ديگر ديده نمی شود.
در حاليکه در حتی عقب افتاده ترين ديکتاتوری های آفريقايی نيز مجالس نمايندگان و مراکز قانون گزاری با توسل به يک حداقل های ظاهری هم که شده در نشست هايشان نوعی نظارت آبکی و انتقادی را همواره متوجه رهبران مرتجع نظامی و قبيله ای خود هم می سازند، در ايران مصيبت زده ما اصولا تشکيل اين نهاد ها به توليد ديکتاتوری پارلمانتاريستی منجر شده است. به نحوی که اعضای بی مايه و مجيز گوی آنها به تنها چيزی که نمی انديشند انتقاد از کاستی ها و فساد و تبهکاری و تلاش برای اصلاح امور است.
به اين هم راضی نيستند و در حاليکه در بيانيه کذايی شان «فاتحه جنبش سبز» را می خوانند فردای آن باز از هر گوشه و کنار مملکت شاخ و شانه می کشند که راهی جز توبه و استغاثه برای «گمراهان» باقی نمانده است. مرده که نمی تواند توبه کند. مگر آنکه خود نيز بهتر از هر کس می دانند که فاتحه را ملت ايران برای نظامی خوانده است که در آن همه بايد «ماشين» سياه بدبختی و استبداد و نکبت ولی فقيه را بخرند. اين بردگان اگر تاکنون متوجه نشده اند، رنگ سفارشی و مورد علاقه ملت ايران برای آزادی و خوشبختی خود سبز است.

اژدهای چينی

مائو تسه تنگ رهبر فقيد و انقلابی چين اتحاد جماهير شوروی سابق پس از مرگ استالين را »سوسيال امپرياليسم» می خواند که در ظاهر با نقاب حمايت از جنبش های سوسياليستی ولی در باطن به جهانخواری و استعمار ملل عقب افتاده مشغول است.
اين تئوری مارکسيستی حتی در ميان سازمانهای سياسی ايرانی پيش از انقلاب اسلامی نيز نفوذ کرده بود و چه انشعابها و بحث های سرگيجه آور و سرانجام بيهوده ای که با خود به بار نياورد و روزی که اعوان خمينی مهر ارتجاع مذهبی خود را بر آن جنبش کوبيدند روشنفکران ما تازه دريافتند که يک من ماست چقدر کره می دهد.
چين «حامی خلقهای جهان» مائوتسه تنگ ها امروز بر سر گردنه ديپلماسی جهانی نشسته است و روز روشن باج می گيرد.
خبرنامه محرمانه اکونوميست لندن گزارش کرده است که شرکت های نفتی چينی در ازای همکاری با دول غربی در اجرای تحريمهای جديد اقتصادی عليه ايران، يا بهتر گفته شود، با حساب دو دوتا ی خود، به آرامی خود را از بازارهای سرمايه گزاری در صنايع نفت ايران کنار می کشند. اما بر خلاف اخبار منتشر شده در روزهای اخير آنها اين سرمايه گزاريها و خريد ها را در ارتباط با عربستان سعودی به پيش نخواهند برد، بلکه اين بوی مطبوع نفت عراق است که سبيل اين «سوسيال امپريالستهای» تازه به دوران رسيده ما را چرب خواهد کرد.
بر پايه اين گزارش، حجم سرمايه گزاريهای جاری شرکت های خارجی در تکنولوژی صنايع نفت عراق از تاريخ کشف و استخراج اين سوخت فسيلی در جهان بی نظير است، به طوری که هيچ کشور نفت خيزی در جهان نخواهد توانست در چنين مدت کوتاهی از سطح نابودی تقريبی اين صنعت در اثر سه دهه متوالی جنگ و تحريم به بزرگترين توليد کننده آن در جهان در سال ۲۰۱۹ ميلادی تبديل شود. عراق در حال حاضر ۲،۵ ميليون بشکه در روز نفت توليد می کند که تا تاريخ اعلام شده در هفت سال ديگر به رقم باورنکردنی ۱۲ ميليون در بشکه خواهد رسيد. اين رقم ۳۰ درصد از سطح توليد عربستان سعودی نيز پيشی خواهد گرفت.
بچه که بوديم به ما می گفتند در کتابهای آسمانی آمده است روزی می آيد که نژاد زردها دنيا را به دست خواهد گرفت. فعلا که به لطف رژيم جمهوری اسلامی چيزی جز باتوم و دستبند و ماشين سرکوب معترضين از آنها به ما نرسيده است.
خدا می داند در آن روز نصيب ما چه خواهد بود.


» ادامه مطلب

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

طراحی شده توسط ندای ایران زمین