وضعیت از ۲۸ مرداد بدترست
۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه
نقص حقوق روزنامه نگاران در گفتگو با شمس الواعظین، بهنود و معینی
وضعیت از ۲۸ مرداد بدترست
فرشته قاضي
مطبوعات و روزنامه نگاران ایران بعد از کودتای انتخاباتی 22 خرداد، چنان دچار سرکوب و سانسور شدند که گزارشگران بدون مرز در اطلاعیه ای هشدار داد ایران "در آستانه تبدیل شدن به کره شمالی دیگری است". روند توقیف و بازداشت و تهدید مطبوعات و روزنامه نگاران در طی 30 ساله جمهوری اسلامی با شدت و حدت، همواره وجود داشته است و این بار اولی نیست که روزنامه نگاران به بند کشیده و مطبوعات توقیف و روزنامه نگاران بسیاری ناچار از ترک وطن می شوند..
آنچه که دوران بعد از کودتای 22 خرداد را با سالهای اخیر و سی ساله حکومت جمهوری اسلامی متفاوت کرده، موضوعی است که "روز" در گفتگو با مسعود بهنود عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، ماشالله شمس الواعظین سخنگوی آن انجمن و عضو هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران و رضا معینی، مسول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز به بررسی آن پرداخته است.
22 خرداد 88 قابل قیاس با 28 مرداد 32
برهه فعلی و فشارهای گسترده بر روزنامه نگاران و رسانه ها، شاید اولین برهه ای نیست که این قشر فرهنگی که رسالتی جز اطلاع رسانی به مردم ندارند، تجربه می کنند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین در دهه 60 شمسی نیز روزنامه نگاران با فشارها و سرکوب بی سابقه ای مواجه بودند، همچنان که در دوران دولت اصلاحات نیز رکوردی عجیب از توقیف مطبوعات در تاریخ ایران ثبت شد اما برهه فعلی را اکثر کارشناسان حتی بدتر از دو برهه مذکور و قابل قیاس با بعد از کودتای 28 مرداد میدانند. به عبارتی دیگر دو کودتا که یکی با پشتوانه دولتی خارجی و دیگری با قوه قهریه نظامی حاکمیت ایران رخ داده اند، ارمغانی مشترک برای روزنامه نگاران و مطبوعات به دنبال داشته است.
ماشالله شمس الواعظین، سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و روزنامه نگاری که طی سی ساله اخیر به عنوان روزنامه نگاری سرشناس و تاثیر گذار در ایران کار مطبوعاتی کرده است تاکید دارد که برهه فعلی تنها با بعد از کودتای 28 مرداد قابل قیاس است.
این روزنامه نگار که خود بارها در معرض زندان و بیکار شدن بوده و اکنون نیز از سوی وزارت اطلاعات دو بار احضار و تهدید و ممنوع المصاحبه شده است در گفتگو با "روز" تصریح می کند که بدترین دوران تاریخ معاصر ایران به لحاظ روزنامه نگاری، بعد از کودتای 28 مرداد تا دهه 50 ایران است. یعنی از سال 32 شمسی تا دهه پنجاه، دوران سیاه و خفقان آوربرای مطبوعات و روزنامه نگاران است و دوران فعلی بعد از انتخابات 22 خرداد را، فقط می توان با همان دوران مقایسه کرد.
شمس الواعظین می افزاید: دوران فعلی، با هیچ دوره ای از 30 ساله جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست و حتی دهه شصت نیز، فضا بازتر از الان بوده است و اگر بحث تکنولوژی و ابزار مدرن را که تنها تفاوت سه ماهه اخیر با بعد از کودتای 28 مرداد است کنار بگذاریم، دوره سیاه کنونی برای مطبوعات، دقیقا عین دوران کودتای 28 مرداد است اما آن دوران خفقان برای مطبوعات تا دهه 50 طول کشید در حالیکه به نظر میرسد دوره فعلی زیاد طولانی نخواهد بود.
آنچه که شمس الواعظین بر آن تاکید دارد از سوی رضا معینی، مسول بخش ایران گزارشگران بدون مرز نیز مورد تاکید قرار می گیرد. معینی در گفتگو با "روز" می گوید: پس از 22 خرداد 1388، برای سومین بار در تاریخ کشور ایران، نیروهای سرکوب گر در چاپخانه ها مستقر شدند.
او از برهه کودتای 28 مرداد و انقلاب بهمن 57 به عنوان دو برهه قبلی که نیروهای سرکوب گر در چاپخانه ها مستقر شدند یاد می کند و می افزاید: از سوی دیگر نیروهای امنیتی هم مستقیم عمل می کنند و به طور مثال، روزنامه های کلمه سبز و اعتماد ملی را شاهد هستیم که با حمله این نیروها مواجه و سپس توقیف شدند.
به گفته معینی، کودتایی که در 22 خرداد در ایران رخ داده اینگونه خود را نشان میدهد: روزنامه نگاران به صورت غیرقانونی بازداشت شده اند و اتهامات بسیاری از آنها مشخص نیست و در مواردی افراد را به دلایلی دیگر بازداشت کرده و در زندان متوجه روزنامه نگار بودن آنها شده اند و بازجویی ها شکل عوض کرده و از نو شروع شده است.
مسول بخش ایران گزارشگران بدون مرز می گوید: این وضعیت امنیتی خاصی است و شاید قابل مقایسه با بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 باشد؛ در آن زمان سرکوب روزنامه نگاران و مطبوعات به شکل مشخص و از سوی دیگر انجام شده است.
وی می افزاید: در دهه 60 نیز این گونه بود اما به صورت سیستماتیک و سازمان یافته از سوی دولت انجام نمی گرفت بلکه نیروهای حزب الهی حمله میکردند در حالیکه بعد از کودتای 28 مرداد، دقیقا همچون بعد از کودتای 22 خرداد، نیروهای دولتی به شکل رسمی در تحریریه ها و چاپخانه ها حضور پیدا میکردند.
معینی توضیح میدهد که این سخنش به معنی این نیست که در دهه 60 سرکوب مطبوعات کمتر بوده بلکه شکل آن فرق میکرده است.
اما مسعود بهنود، روزنامه نگار مستقل ایرانی معتقد است هیچ دوره ای را با دوره دیگر نمی توان مقایسه کرد.
او در گفتگو با "روز" توضیح میدهد که هیچ مردمی با مردم دیگر، قابل مقایسه نیستند و رفتار ما با رفتار پدرانمان قابل قیاس نیست و تکنولوژی تفاوت بسیاری ایجاد کرده است.
بر مطبوعات و روزنامه نگاران چه میرود؟
اما از روز انتخابات، یعنی 22 خرداد تا کنون که نزدیک 4 ماه می گذرد، چه بر مطبوعات ایران رفته است که روزنامه نگاران سرشناس، آن را با دوران سیاه کودتای 28 مرداد مقایسه می کنند؟ در طی کمتر از 4 ماه اخیر، دهها نشریه توقیف شدند، بیش از 35 روزنامه نگار به بند کشیده شدند و بیش از 40 روزنامه نگار دیگر مجبور به ترک کشور گشتند. بسیاری از روزنامه نگاران به صورت مداوم احضار و تهدید می شوند، انجمن صنفی روزنامه نگاران، یعنی تنها خانه روزنامه نگاران ایرانی پلمپ شده است و تیمی از دادستانی در چاپخانه روزنامه ها مستقر و اقدام به سانسور مطالب روزنامه ها می کند و ....
شمس الواعظین، با تاکید بر اینکه، مطبوعات در رویدادهای اخیر، آسیب بسیار جدی دیده اند توضیح میدهد: دهها نشریه توقیف شده و بسیاری از روزنامه نگاران بیکار شده اند و محدودیت و سرکوب تا بدانجا رسیده که بخش قابل توجهی از روزنامه نگاران بازداشت شده و یا ترک وطن کرده اند اما در آن سو، یعنی در دستگاههای حکومتی نه کسی آسیب دیده و نه کسی مورد اتهام قرار گرفته است و شاهد هستیم که بدنه اجتماعی، حکومت را متهم می کند و حکومت، بدنه اجتماعی را.
سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات می افزاید: حکومت، قوای قهریه را در اختیار دارد و کار را پیش می برد اما نهاد های اجتماعی مردمی، فاقد قوه قهریه هستند و این عدم موازنه سیاسی باعث می شود که بدنه اجتماعی آسیب ببیند.
به گفته شمس الواعظین، بیشترین تعداد بازداشتی ها بعد از 22 خرداد، مردم معترضی بوده اند که به خیابان ها آمده اند اما بعد از مردم، روزنامه نگاران هستند که بیشترین تعداد بازداشتی ها را به خود اختصاص داده اند.
او می افزاید: تولید اطلاعات در کشور به شدت آسیب دیده است و رسانه های دولتی با هدایت از بالا، کار را پیش می برند اما این رسانه ها و رسانه ملی فاقد مخاطب هستند و قدرت رقابت با رسانه های فارسی زبان خارج از کشور را ندارند.
رضا معینی اما کمی فراتر از 22 خرداد میرود و با اشاره به روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در سال 84 می گوید: بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد، برخورد با روزنامه نگاران به دو شکل شد. وزارت اطلاعات و نهادهای موازی و در کنار آن هیات نظارت بر مطبوعات، به برخورد با مطبوعات و روزنامه نگاران پرداختند که بیش از 80 درصد 111 نشریه توقیف شده در زمان احمدی نژاد از سوی هیات نظارت بر مطبوعات و کاملا غیرقانونی انجام شده است.
به گفته معینی، هیات نظارت عملا به ارگان سانسور تبدیل شده و در کنار آن دادگاهها هم وجود دارند اما ابتدا این هیات، نشریه ها را توقیف می کند و سپس پرونده را به دادگاهها می فرستد و چنان که روشن است هیات نظارت بر مطبوعات تا حدودی جانشین دادستانی شده است.
تقسیم تاریخ به قبل و بعد از 22 خرداد
مسعود بهنود نیز با بیان اینکه در 30 ساله گذشته هرگز دولت وارد عمل نمی شد و روزنامه ای را تعطیل نمی کرد، می گوید: دولت احمدی نژاد، اولین دولت بعد از انقلاب است که دولت و وزارت ارشاد و به طور مشخص، وزارت ارشاد دوران صفار هرندی، وارد این مقوله شدند و این لکه ننگی است بر دولت و لکه ننگی بر موتلفه اسلامی .
وی توضیح میدهد: در دو دوره پرمشغله مطبوعات، دو وزیرارشاد از موتلفه اسلامی بودند و همان چیزی را اعمال میکردند که مورد نظر موتلفه بود.
بهنود دوره 4 ساله محمود احمدی نژاد را دوره ای بسیار سخت و قابل مقایسه با دوره آخر ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی می داند و می گوید: با این حال باید گفت بعد از 22 خرداد، همچنان که تاریخ معاصر ایران به دو بخش قبل و بعد از 22 خرداد تقسیم می شود، مطبوعات نیز به همین صورت به قبل و بعد از 22 خرداد تقسیم می شوند.
مطبوعات در خط اول سرکوب
اما چرا مطبوعات و روزنامه نگاران دچار چنین هجمه بی سابقه ای شدند که به گفته شمس الواعظین ، بیشترین تعداد بازداشتی ها، بعد از مردم معترض در خیابان ها، را به خود اختصاص داده اند و تا بدانجا پیش رفته که کنفدراسیون بین المللی روزنامه نگاران نیز نسبت بدان هشدار داده است؟
شمس الواعظین، وضعیت مطبوعات را گره خورده با بحران سیاسی ناشی از انتخابات می داند و می گوید: رکن چهارم دموکراسی در سطح اول آسیب پذیری های سیاسی است و وقتی حکومتی دچار بحران می شود به اولین نرده ها و سپرهای موجود در بده اجتماعی چنگ میزند و سعی می کند کاسه و کوزه ها را سر انها خالی کند و بخصوص در کشورهایی فاقد دموکراسی با کشورهای که دموکراسی ضعیفی دارند این قضیه همواره تکرار می شود.
به گفته او، احزاب سیاسی، شخصیت های سرشناس سیاسی و اجتماعی و روزنامه نگاران همیشه در وهله اول مورد تعرض و آسیب واقع می شوند.
به گفته مسعود بهنود نیز اعتماد به نفس حکومتی که مدعی برگزاری رفراندوم خیابانی بود با آمدن مردم به خیابان ها از بین رفت و کسی امکان این را نیافت که بگوید من نماینده مردم ایران هستم و پرده ریاکاری دریده شد.
بهنود توضح میدهد که: وقتی رهبر می گوید آبروی نظام رفت دقیقا همین است؛ حکومتی که قبل از 22 خرداد خود را به عنوان حکومتی مردمی به کشورهای مسلمان و منطقه معرفی می کرد و حضور مردم در خیابان ها را مصداق می گرفت به یکباره پرده را افتاده دید و دچار سرگردانی و سرگیجه شد و کارهای خطای زیادی صورت داد که یکی از آنها این بود که مطبوعات را به شدت زیر فشار قرار داد.
آبرومندترین دوره برای روزنامه نگاران ایران
به گفته این روزنامه نگار، وقتی دولت احمدی نژاد تمام شود، پرونده هایی از میزان پول وحشتناکی که برای تبلیغ این دولت صرف شده بیرون خواهد آمد که قابل مقایسه با هیچ دولتی نیست .
بهنود در عین حال دوره بعد از کودتای 22 خرداد را آبرومندترین دوره برای روزنامه نگاران ایرانی می داند و می گوید: جمع کثیری از روزنامه نگاران در این دوره، خود را نفروختند در حالیکه زندگی بسیار دشوار است و میدانیم که این روزنامه نگاران در چه شرایطی به سر می برند و طرف مقابل نیز با گشاده دستی چه امکانات وسیعی را حاضر است برای آنها فراهم کند اما روزنامه نگاران ما خود را نفروختند و آبرومندانه ترین دوران روزنامه نگاری تاریخ ایران را رقم زدند.
مسعود بهنود، با اشاره به این جمله احمدی نژاد که "قدرت غربی ها فقط در رسانه آنهاست" تاکید می کند: آقای احمدی نژاد این گونه تشریح می کند که «غربی ها یک موضوعی را می گیرند و اینقدر تکرار می کنند که خودشان، باورشان می شود» و این تعریف است از اطلاع رسانی جهانی و کسی که چنین تصوری از جهان ارائه می دهد، خیلی طبیعی است که خود بخواهد قدرت داشته و آن را تکرار کند.
وی می افزاید: رئیس دولت و تصمیم گیران حکومتی باور دارند که با کنترل رسانه ها و ایجاد رسانه های رفیق، قدرت پیدا می کنند و رمز آن را هم پیدا کرده اند "تکرار" و میخواهند قدرت را از طریق این تکرار به دست آورند اما واقعا پیام رسانی و اطلاع رسانی همین طور بوده؟ یعنی با تکرارجا می افتد؟
پاسخ بهنود به سوالی که مطرح می کند منفی است او می گوید: وقتی آقای احمدی نژاد ، روزنامه ای را می خواند که یک غلط از ایشان گرفته یا انتقاد ساده ای کرده، احساس می کند که این قدرت تضعیف شده و یا در حال از بین رفتن است، لذا اقدام به برخورد با روزنامه می کند. چون این روزنامه خواسته های او را تکرار نکرده و به او قدرت نرسانده و به جای تکرار "انرژی هسته ای، حق مسلم ماست" و "ما تو دهن غرب میزنیم" و ... از او انتقاد کرده است.
تاثیر سرکوب مطبوعات و روزنامه نگاران
سرکوب گسترده مطبوعات و روزنامه نگاران چه تاثیری بر ارکان جامعه گذاشته و آیا کار اطلاع رسانی زمین مانده است؟ مسعود بهنود معتقد است که روند اطلاع رسانی، علیرغم تمام سرکوب ها و تلاش های حکومت، به طور کامل مسدود نشده است.
او توضیح میدهد: اینکه 200 یا 300 روزنامه نگار را بازداشت و یا مجبور به ترک کشور کنند هنر نیست و خیال می کنند یک نسلی را آرام کرده اند در حالیکه من، تبدیل به 50 تا بهنود شده ام، فرشته قاضی، تبدیل به 20 فرشته قاضی شده و همین طور این چرخه ادامه دارد.
این روزنامه نگار می پرسد: روزنامه را می بندند با وبلاگ چه خواهند کرد، وبلاگ را فیلتر کنند با مردم جامعه چه خواهند کرد؟
ماشالله شمس الواعظین نیز با تاکید بر اینکه با تمام سرکوب ها، هیچ چیزی در کشور پنهان نمانده است می گوید: نه تعداد کشته ها، نه نحوه توزیع جغرافیایی اعتراضات، نه اخبار پشت پرده حکومتی و نه تجاوز ها و شکنجه ها در زندان، هیچ یک پنهان نمانده است.
وی با اشاره به معترض بودن جامعه هشدار می دهد که هر بخشی از جامعه دچار خللی شود، تبدیل به خطری بزرگ می شود.
رسانه شایعه، قوی ترین رسانه در کشور
سخنگوی انجمن دفاع از مطبوعات می افزاید: اکنون رسانه شایعه، قوی ترین رسانه در کشور است چون رسانه های شفاف وجود ندارند و آسیب دیده و در معرض فشار هستند، افکار عمومی نیز تولید رسانه های آسیب دیده و تحت فشار را ناقص ارزیابی می کنند و به دنبال پر کردن و تکمیل پازل ها، به دنبال رسانه شایعه می روند.
شمس الواعظین با بیان اینکه، تولید کلمه بعد از 22 خرداد دچار مشکل شده، تاکید می کند: کلماتی که اکنون تولید می شوند غبارآلود هستند و واژگان به کار رفته، منطبق با حقیقت نیستند و فقط بخش مجازی از حقیقت را بازگو می کنند و اگر رسانه ای جرات حرف زدن پیدا می کند در معرض توقیف و فیلترینگ قرار می گیرد اما ما اکنون شاهد ولادت بخش نوینی از اطلاع رسانی فارغ از نظارت حکومت و شاهد تولید نوع جدید از ژورنالیسم به نام ژورنالیسم شهروندی هستیم.
تولد نوع جدید ژورنالیسم در ایران
وی ازموبایل، اس ام اس، وب سایت ها و وبلاگ ها، چت روم ها و رسانه های شفاهی نام می برد و می گوید: این رسانه های شفاهی، امید به گردش آزاد اطلاعات به دور از نظارت دولت را فراهم می کند اگر چه انبوه اطلاعاتی که تولید می کنند ممکن است چندان با حقیقت تطبیق نکند اما رویارویی این رسانه ها با حکومت به نفع رسانه دیجیتال در گردش است؛ چنانچه شاهد هستیم در روز قدس هیچ رسانه ای مراسمی را اعلام نکرده بود اما چه اتفاقی افتاد. برای 13 آبان نیز تاکنون هیچ رسانه ای اشاره ای نکرده اما خطیب نماز جمعه نسبت به حضور سبز ها در این روز هشدار می دهد و این همان تاثیر رسانه دیجیتال است.
به گفته شمس الواعظین، حکومت توانایی مقابله با این منظومه را ندارد و راه حل فقط آشتی حکومت با نسل دیجیتال است.
او توضیح می دهد: مطالبات این نسل، سرنگونی نیست هر چند با تاخیری که در احقاق مطالبات صورت می گیرد سطح مطالبات بالاتر می رود و شعارهارادیکال تر می شود اما ما خواهان انقلاب نیستیم چون انقلاب سالها کشور را به عقب می برد. خواهان سرنگونی نیستیم و نسل جدید فقط خواهان تحقق برابری و احترام به رایشان و عدم تحقیر مردم از سوی حکومت است و می خواهد به حقوق مصرح مردم در قانون اساسی احترام گذاشته شود.
به گفته این عضو هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران «اگر به این مطالبات توجه نشود، حکومت راه خود را خواهد رفت و مردم نیز راه خود را و این دور اه موازی هرگز به هم نخواهند رسید.»
شمس الواعظین با شاره به خروج گسترده روزنامه نگاران و تحصیل کردگان از کشور می گوید: ایران تبدیل به کشوری برای تولید شخصیت هایی با مهارت های بالا شده که کشورهای دیگر از آنها بهره برداری می کنند.
وی قدرت تاثیر گذاری مطبوعات را عاملی برای تهدید آنها توسط حکومت می داند و در عین حال می گوید: با تمام فشارها ندا آقا سلطان دو ساعت بعد از جان باختن، جهانی شد، سهراب اعرابی جهانی شد، تجاوز و شکنجه و کشتارها در زندان ها جهانی شد و نیروی انتظامی پذیرفت که در زندان ها، کشتار صورت گرفته هر چند که تاکنون تجاوز را نپذیرفته گویی کشتار قابل پذیرش تر و راحت تر از تجاوز است برای جمهوری اسلامی، چون تجاوز، حوزه اخلاق ادعایی حکومت را زیر سوال می برد.
چگونه سرکوب مطبوعات به رویه ای عادی بدل شد
اما از انقلاب 57 تاخرداد84 بر مطبوعات چه رفته است و روزنامه نگاران شاهد چه روزها و چه سرکوب هایی بوده اند؟ دید مسولان جمهوری اسلامی به رسانه ها چگونه بوده است؟ چه عواملی در کنار هم قرار گرفته و سرکوب مطبوعات و روزنامه نگاران را به روندی عادی در جمهوری اسلامی بدل کرده است؟
رضا معینی، با بیان اینکه مطبوعات ایران از سال 57 تا خرداد 58 آزادترین دوره حیات خویش را تجربه کردند، می گوید: از آن تاریخ به بعد، یعنی از 4 خرداد 58 که با سخنرانی آیت الله خمینی همراه بود و این سخنرانی با این تیتر معروف شد که "بشکنید این قلم ها را" سرکوب آغاز شد.
به گفته او، این اولین موضع گیری رسمی رهبر جمهوری اسلامی نسبت به مطبوعات و آزادی بیان بود.
مسول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز می افزاید: بعد از آن سخنرانی، بسیاری از کتاب فروشی ها آتش زده شد و مغول وار، لباس شخصی ها که آن موقع از سوی سپاه و حزب جمهوری اسلامی سازماندهی می شدند، دوران آزادی مطبوعات را به پایان بردند و در همین دوران روزنامه بسیار پرتیراژ آیندگان در میان سکوت همگان تعطیل شد. جامعه مطبوعات باید به این موضوع فکر کند که چرا اعتراض به توقیف آیندگان همگانی نشد .
معینی با اشاره به درگیریهای کردستان که از 28 مرداد 58 آغاز شد می گوید: در این دوران 33 روزنامه و مجله توقیف شدند و موج سرکوب ها ادامه داشت تا زمان جنگ که قوانین دیگری بر کشور حاکم شد و با حاکم شدن قانون اساسی و دولت و استقرار وزارت ارشاد، سرکوب قانونی مطبوعات آغاز شد.
دهه سوگواری برای مطبوعات
وی ، دهه 60 را دهه سوگواری برای مطبوعات ایران می خواند ومی گوید: این دهه همچنان که دهه سوگواری برای اعدام شدگان است دهه سوگواری برای مطبوعات نیز هست؛ عملا در این دهه روزنامه ای نداشتیم و فقط دو روزنامه خاکستری استالینی وجود داشت که منعکس کننده نظرات مقامات رسمی بود. در این دوران حتی برای برخی نیروهای درون حکومت، همچون سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز مشکلاتی در زمینه انتشار نشریه حزبی شان پیش آمد.
اعدام روزنامه نگاران
به گفته معینی در این دوران تعدادی از روزنامه نگاران نیز اعدام شدند که معروف ترین آنها، سعید سلطان پور بود که در اوایل دهه 60، تیرباران شد.
او می گوید که این وضعیت تا پایان جنگ ادامه داشت و پایان جنگ، دوران نشان دادن ویترین ها است یعنی حکومت سعی کرد ویترینی به نمایش گذاشته و وانمود کند که آزادی بیان وجود دارد.
مسول بخش ایران گزارشگران بدون مرز با بیان اینکه مطبوعات ایران به این شیوه عادت کرده بودند می گوید: در اوایل دهه 70 نوعی نشان دادن ویترین ها در مقابل قرارداد های خارجی که برای حکومت مهم بود را شاهد بودیم و از سوی دیگر تلاش بسیار روشنفکران ایرانی راکه از این فضا استفاده کرده و کیان، آدینه، گردون و سخن روز و ... را منتشر کردند که این نشریات بسیار خوش درخشیدند .
وی می افزاید: این روند ادامه داشت تا دوران دولت اصلاحات که برخی نیروهای نزدیک به حاکمیت، اجازه انتشار روزنامه پیدا کردند اما باید گفت هیچ کدام از صاحبان روزنامه های دوم خردادی، روزنامه نگاران مستقل نبودند و به حکومت نزدیکی داشتند اما همین روزنامه ها، یکی از اصلی ترین عرصه های روشنگری را در کشور به وجود آوردند و نقش ارزنده ای ایفا کردند تا بدانجا که دشمنان آزادی مطبوعات با پی بردن به این نقش ارزنده و در سکوت کامل دولت اصلاحات، بیش از 200 روزنامه را توقیف و 170 روزنامه نگار را زندانی کردند وبرای بیش از 600 روزنامه نگار در دادگاه پرونده تشکیل شد و آسیب های بسیار شدیدی به فرهنگ جامعه وارد آمد.
وضعیت از ۲۸ مرداد بدترست
فرشته قاضي
مطبوعات و روزنامه نگاران ایران بعد از کودتای انتخاباتی 22 خرداد، چنان دچار سرکوب و سانسور شدند که گزارشگران بدون مرز در اطلاعیه ای هشدار داد ایران "در آستانه تبدیل شدن به کره شمالی دیگری است". روند توقیف و بازداشت و تهدید مطبوعات و روزنامه نگاران در طی 30 ساله جمهوری اسلامی با شدت و حدت، همواره وجود داشته است و این بار اولی نیست که روزنامه نگاران به بند کشیده و مطبوعات توقیف و روزنامه نگاران بسیاری ناچار از ترک وطن می شوند..
آنچه که دوران بعد از کودتای 22 خرداد را با سالهای اخیر و سی ساله حکومت جمهوری اسلامی متفاوت کرده، موضوعی است که "روز" در گفتگو با مسعود بهنود عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، ماشالله شمس الواعظین سخنگوی آن انجمن و عضو هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران و رضا معینی، مسول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز به بررسی آن پرداخته است.
22 خرداد 88 قابل قیاس با 28 مرداد 32
برهه فعلی و فشارهای گسترده بر روزنامه نگاران و رسانه ها، شاید اولین برهه ای نیست که این قشر فرهنگی که رسالتی جز اطلاع رسانی به مردم ندارند، تجربه می کنند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین در دهه 60 شمسی نیز روزنامه نگاران با فشارها و سرکوب بی سابقه ای مواجه بودند، همچنان که در دوران دولت اصلاحات نیز رکوردی عجیب از توقیف مطبوعات در تاریخ ایران ثبت شد اما برهه فعلی را اکثر کارشناسان حتی بدتر از دو برهه مذکور و قابل قیاس با بعد از کودتای 28 مرداد میدانند. به عبارتی دیگر دو کودتا که یکی با پشتوانه دولتی خارجی و دیگری با قوه قهریه نظامی حاکمیت ایران رخ داده اند، ارمغانی مشترک برای روزنامه نگاران و مطبوعات به دنبال داشته است.
ماشالله شمس الواعظین، سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و روزنامه نگاری که طی سی ساله اخیر به عنوان روزنامه نگاری سرشناس و تاثیر گذار در ایران کار مطبوعاتی کرده است تاکید دارد که برهه فعلی تنها با بعد از کودتای 28 مرداد قابل قیاس است.
این روزنامه نگار که خود بارها در معرض زندان و بیکار شدن بوده و اکنون نیز از سوی وزارت اطلاعات دو بار احضار و تهدید و ممنوع المصاحبه شده است در گفتگو با "روز" تصریح می کند که بدترین دوران تاریخ معاصر ایران به لحاظ روزنامه نگاری، بعد از کودتای 28 مرداد تا دهه 50 ایران است. یعنی از سال 32 شمسی تا دهه پنجاه، دوران سیاه و خفقان آوربرای مطبوعات و روزنامه نگاران است و دوران فعلی بعد از انتخابات 22 خرداد را، فقط می توان با همان دوران مقایسه کرد.
شمس الواعظین می افزاید: دوران فعلی، با هیچ دوره ای از 30 ساله جمهوری اسلامی قابل قیاس نیست و حتی دهه شصت نیز، فضا بازتر از الان بوده است و اگر بحث تکنولوژی و ابزار مدرن را که تنها تفاوت سه ماهه اخیر با بعد از کودتای 28 مرداد است کنار بگذاریم، دوره سیاه کنونی برای مطبوعات، دقیقا عین دوران کودتای 28 مرداد است اما آن دوران خفقان برای مطبوعات تا دهه 50 طول کشید در حالیکه به نظر میرسد دوره فعلی زیاد طولانی نخواهد بود.
آنچه که شمس الواعظین بر آن تاکید دارد از سوی رضا معینی، مسول بخش ایران گزارشگران بدون مرز نیز مورد تاکید قرار می گیرد. معینی در گفتگو با "روز" می گوید: پس از 22 خرداد 1388، برای سومین بار در تاریخ کشور ایران، نیروهای سرکوب گر در چاپخانه ها مستقر شدند.
او از برهه کودتای 28 مرداد و انقلاب بهمن 57 به عنوان دو برهه قبلی که نیروهای سرکوب گر در چاپخانه ها مستقر شدند یاد می کند و می افزاید: از سوی دیگر نیروهای امنیتی هم مستقیم عمل می کنند و به طور مثال، روزنامه های کلمه سبز و اعتماد ملی را شاهد هستیم که با حمله این نیروها مواجه و سپس توقیف شدند.
به گفته معینی، کودتایی که در 22 خرداد در ایران رخ داده اینگونه خود را نشان میدهد: روزنامه نگاران به صورت غیرقانونی بازداشت شده اند و اتهامات بسیاری از آنها مشخص نیست و در مواردی افراد را به دلایلی دیگر بازداشت کرده و در زندان متوجه روزنامه نگار بودن آنها شده اند و بازجویی ها شکل عوض کرده و از نو شروع شده است.
مسول بخش ایران گزارشگران بدون مرز می گوید: این وضعیت امنیتی خاصی است و شاید قابل مقایسه با بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 باشد؛ در آن زمان سرکوب روزنامه نگاران و مطبوعات به شکل مشخص و از سوی دیگر انجام شده است.
وی می افزاید: در دهه 60 نیز این گونه بود اما به صورت سیستماتیک و سازمان یافته از سوی دولت انجام نمی گرفت بلکه نیروهای حزب الهی حمله میکردند در حالیکه بعد از کودتای 28 مرداد، دقیقا همچون بعد از کودتای 22 خرداد، نیروهای دولتی به شکل رسمی در تحریریه ها و چاپخانه ها حضور پیدا میکردند.
معینی توضیح میدهد که این سخنش به معنی این نیست که در دهه 60 سرکوب مطبوعات کمتر بوده بلکه شکل آن فرق میکرده است.
اما مسعود بهنود، روزنامه نگار مستقل ایرانی معتقد است هیچ دوره ای را با دوره دیگر نمی توان مقایسه کرد.
او در گفتگو با "روز" توضیح میدهد که هیچ مردمی با مردم دیگر، قابل مقایسه نیستند و رفتار ما با رفتار پدرانمان قابل قیاس نیست و تکنولوژی تفاوت بسیاری ایجاد کرده است.
بر مطبوعات و روزنامه نگاران چه میرود؟
اما از روز انتخابات، یعنی 22 خرداد تا کنون که نزدیک 4 ماه می گذرد، چه بر مطبوعات ایران رفته است که روزنامه نگاران سرشناس، آن را با دوران سیاه کودتای 28 مرداد مقایسه می کنند؟ در طی کمتر از 4 ماه اخیر، دهها نشریه توقیف شدند، بیش از 35 روزنامه نگار به بند کشیده شدند و بیش از 40 روزنامه نگار دیگر مجبور به ترک کشور گشتند. بسیاری از روزنامه نگاران به صورت مداوم احضار و تهدید می شوند، انجمن صنفی روزنامه نگاران، یعنی تنها خانه روزنامه نگاران ایرانی پلمپ شده است و تیمی از دادستانی در چاپخانه روزنامه ها مستقر و اقدام به سانسور مطالب روزنامه ها می کند و ....
شمس الواعظین، با تاکید بر اینکه، مطبوعات در رویدادهای اخیر، آسیب بسیار جدی دیده اند توضیح میدهد: دهها نشریه توقیف شده و بسیاری از روزنامه نگاران بیکار شده اند و محدودیت و سرکوب تا بدانجا رسیده که بخش قابل توجهی از روزنامه نگاران بازداشت شده و یا ترک وطن کرده اند اما در آن سو، یعنی در دستگاههای حکومتی نه کسی آسیب دیده و نه کسی مورد اتهام قرار گرفته است و شاهد هستیم که بدنه اجتماعی، حکومت را متهم می کند و حکومت، بدنه اجتماعی را.
سخنگوی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات می افزاید: حکومت، قوای قهریه را در اختیار دارد و کار را پیش می برد اما نهاد های اجتماعی مردمی، فاقد قوه قهریه هستند و این عدم موازنه سیاسی باعث می شود که بدنه اجتماعی آسیب ببیند.
به گفته شمس الواعظین، بیشترین تعداد بازداشتی ها بعد از 22 خرداد، مردم معترضی بوده اند که به خیابان ها آمده اند اما بعد از مردم، روزنامه نگاران هستند که بیشترین تعداد بازداشتی ها را به خود اختصاص داده اند.
او می افزاید: تولید اطلاعات در کشور به شدت آسیب دیده است و رسانه های دولتی با هدایت از بالا، کار را پیش می برند اما این رسانه ها و رسانه ملی فاقد مخاطب هستند و قدرت رقابت با رسانه های فارسی زبان خارج از کشور را ندارند.
رضا معینی اما کمی فراتر از 22 خرداد میرود و با اشاره به روی کار آمدن محمود احمدی نژاد در سال 84 می گوید: بعد از روی کار آمدن احمدی نژاد، برخورد با روزنامه نگاران به دو شکل شد. وزارت اطلاعات و نهادهای موازی و در کنار آن هیات نظارت بر مطبوعات، به برخورد با مطبوعات و روزنامه نگاران پرداختند که بیش از 80 درصد 111 نشریه توقیف شده در زمان احمدی نژاد از سوی هیات نظارت بر مطبوعات و کاملا غیرقانونی انجام شده است.
به گفته معینی، هیات نظارت عملا به ارگان سانسور تبدیل شده و در کنار آن دادگاهها هم وجود دارند اما ابتدا این هیات، نشریه ها را توقیف می کند و سپس پرونده را به دادگاهها می فرستد و چنان که روشن است هیات نظارت بر مطبوعات تا حدودی جانشین دادستانی شده است.
تقسیم تاریخ به قبل و بعد از 22 خرداد
مسعود بهنود نیز با بیان اینکه در 30 ساله گذشته هرگز دولت وارد عمل نمی شد و روزنامه ای را تعطیل نمی کرد، می گوید: دولت احمدی نژاد، اولین دولت بعد از انقلاب است که دولت و وزارت ارشاد و به طور مشخص، وزارت ارشاد دوران صفار هرندی، وارد این مقوله شدند و این لکه ننگی است بر دولت و لکه ننگی بر موتلفه اسلامی .
وی توضیح میدهد: در دو دوره پرمشغله مطبوعات، دو وزیرارشاد از موتلفه اسلامی بودند و همان چیزی را اعمال میکردند که مورد نظر موتلفه بود.
بهنود دوره 4 ساله محمود احمدی نژاد را دوره ای بسیار سخت و قابل مقایسه با دوره آخر ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی می داند و می گوید: با این حال باید گفت بعد از 22 خرداد، همچنان که تاریخ معاصر ایران به دو بخش قبل و بعد از 22 خرداد تقسیم می شود، مطبوعات نیز به همین صورت به قبل و بعد از 22 خرداد تقسیم می شوند.
مطبوعات در خط اول سرکوب
اما چرا مطبوعات و روزنامه نگاران دچار چنین هجمه بی سابقه ای شدند که به گفته شمس الواعظین ، بیشترین تعداد بازداشتی ها، بعد از مردم معترض در خیابان ها، را به خود اختصاص داده اند و تا بدانجا پیش رفته که کنفدراسیون بین المللی روزنامه نگاران نیز نسبت بدان هشدار داده است؟
شمس الواعظین، وضعیت مطبوعات را گره خورده با بحران سیاسی ناشی از انتخابات می داند و می گوید: رکن چهارم دموکراسی در سطح اول آسیب پذیری های سیاسی است و وقتی حکومتی دچار بحران می شود به اولین نرده ها و سپرهای موجود در بده اجتماعی چنگ میزند و سعی می کند کاسه و کوزه ها را سر انها خالی کند و بخصوص در کشورهایی فاقد دموکراسی با کشورهای که دموکراسی ضعیفی دارند این قضیه همواره تکرار می شود.
به گفته او، احزاب سیاسی، شخصیت های سرشناس سیاسی و اجتماعی و روزنامه نگاران همیشه در وهله اول مورد تعرض و آسیب واقع می شوند.
به گفته مسعود بهنود نیز اعتماد به نفس حکومتی که مدعی برگزاری رفراندوم خیابانی بود با آمدن مردم به خیابان ها از بین رفت و کسی امکان این را نیافت که بگوید من نماینده مردم ایران هستم و پرده ریاکاری دریده شد.
بهنود توضح میدهد که: وقتی رهبر می گوید آبروی نظام رفت دقیقا همین است؛ حکومتی که قبل از 22 خرداد خود را به عنوان حکومتی مردمی به کشورهای مسلمان و منطقه معرفی می کرد و حضور مردم در خیابان ها را مصداق می گرفت به یکباره پرده را افتاده دید و دچار سرگردانی و سرگیجه شد و کارهای خطای زیادی صورت داد که یکی از آنها این بود که مطبوعات را به شدت زیر فشار قرار داد.
آبرومندترین دوره برای روزنامه نگاران ایران
به گفته این روزنامه نگار، وقتی دولت احمدی نژاد تمام شود، پرونده هایی از میزان پول وحشتناکی که برای تبلیغ این دولت صرف شده بیرون خواهد آمد که قابل مقایسه با هیچ دولتی نیست .
بهنود در عین حال دوره بعد از کودتای 22 خرداد را آبرومندترین دوره برای روزنامه نگاران ایرانی می داند و می گوید: جمع کثیری از روزنامه نگاران در این دوره، خود را نفروختند در حالیکه زندگی بسیار دشوار است و میدانیم که این روزنامه نگاران در چه شرایطی به سر می برند و طرف مقابل نیز با گشاده دستی چه امکانات وسیعی را حاضر است برای آنها فراهم کند اما روزنامه نگاران ما خود را نفروختند و آبرومندانه ترین دوران روزنامه نگاری تاریخ ایران را رقم زدند.
مسعود بهنود، با اشاره به این جمله احمدی نژاد که "قدرت غربی ها فقط در رسانه آنهاست" تاکید می کند: آقای احمدی نژاد این گونه تشریح می کند که «غربی ها یک موضوعی را می گیرند و اینقدر تکرار می کنند که خودشان، باورشان می شود» و این تعریف است از اطلاع رسانی جهانی و کسی که چنین تصوری از جهان ارائه می دهد، خیلی طبیعی است که خود بخواهد قدرت داشته و آن را تکرار کند.
وی می افزاید: رئیس دولت و تصمیم گیران حکومتی باور دارند که با کنترل رسانه ها و ایجاد رسانه های رفیق، قدرت پیدا می کنند و رمز آن را هم پیدا کرده اند "تکرار" و میخواهند قدرت را از طریق این تکرار به دست آورند اما واقعا پیام رسانی و اطلاع رسانی همین طور بوده؟ یعنی با تکرارجا می افتد؟
پاسخ بهنود به سوالی که مطرح می کند منفی است او می گوید: وقتی آقای احمدی نژاد ، روزنامه ای را می خواند که یک غلط از ایشان گرفته یا انتقاد ساده ای کرده، احساس می کند که این قدرت تضعیف شده و یا در حال از بین رفتن است، لذا اقدام به برخورد با روزنامه می کند. چون این روزنامه خواسته های او را تکرار نکرده و به او قدرت نرسانده و به جای تکرار "انرژی هسته ای، حق مسلم ماست" و "ما تو دهن غرب میزنیم" و ... از او انتقاد کرده است.
تاثیر سرکوب مطبوعات و روزنامه نگاران
سرکوب گسترده مطبوعات و روزنامه نگاران چه تاثیری بر ارکان جامعه گذاشته و آیا کار اطلاع رسانی زمین مانده است؟ مسعود بهنود معتقد است که روند اطلاع رسانی، علیرغم تمام سرکوب ها و تلاش های حکومت، به طور کامل مسدود نشده است.
او توضیح میدهد: اینکه 200 یا 300 روزنامه نگار را بازداشت و یا مجبور به ترک کشور کنند هنر نیست و خیال می کنند یک نسلی را آرام کرده اند در حالیکه من، تبدیل به 50 تا بهنود شده ام، فرشته قاضی، تبدیل به 20 فرشته قاضی شده و همین طور این چرخه ادامه دارد.
این روزنامه نگار می پرسد: روزنامه را می بندند با وبلاگ چه خواهند کرد، وبلاگ را فیلتر کنند با مردم جامعه چه خواهند کرد؟
ماشالله شمس الواعظین نیز با تاکید بر اینکه با تمام سرکوب ها، هیچ چیزی در کشور پنهان نمانده است می گوید: نه تعداد کشته ها، نه نحوه توزیع جغرافیایی اعتراضات، نه اخبار پشت پرده حکومتی و نه تجاوز ها و شکنجه ها در زندان، هیچ یک پنهان نمانده است.
وی با اشاره به معترض بودن جامعه هشدار می دهد که هر بخشی از جامعه دچار خللی شود، تبدیل به خطری بزرگ می شود.
رسانه شایعه، قوی ترین رسانه در کشور
سخنگوی انجمن دفاع از مطبوعات می افزاید: اکنون رسانه شایعه، قوی ترین رسانه در کشور است چون رسانه های شفاف وجود ندارند و آسیب دیده و در معرض فشار هستند، افکار عمومی نیز تولید رسانه های آسیب دیده و تحت فشار را ناقص ارزیابی می کنند و به دنبال پر کردن و تکمیل پازل ها، به دنبال رسانه شایعه می روند.
شمس الواعظین با بیان اینکه، تولید کلمه بعد از 22 خرداد دچار مشکل شده، تاکید می کند: کلماتی که اکنون تولید می شوند غبارآلود هستند و واژگان به کار رفته، منطبق با حقیقت نیستند و فقط بخش مجازی از حقیقت را بازگو می کنند و اگر رسانه ای جرات حرف زدن پیدا می کند در معرض توقیف و فیلترینگ قرار می گیرد اما ما اکنون شاهد ولادت بخش نوینی از اطلاع رسانی فارغ از نظارت حکومت و شاهد تولید نوع جدید از ژورنالیسم به نام ژورنالیسم شهروندی هستیم.
تولد نوع جدید ژورنالیسم در ایران
وی ازموبایل، اس ام اس، وب سایت ها و وبلاگ ها، چت روم ها و رسانه های شفاهی نام می برد و می گوید: این رسانه های شفاهی، امید به گردش آزاد اطلاعات به دور از نظارت دولت را فراهم می کند اگر چه انبوه اطلاعاتی که تولید می کنند ممکن است چندان با حقیقت تطبیق نکند اما رویارویی این رسانه ها با حکومت به نفع رسانه دیجیتال در گردش است؛ چنانچه شاهد هستیم در روز قدس هیچ رسانه ای مراسمی را اعلام نکرده بود اما چه اتفاقی افتاد. برای 13 آبان نیز تاکنون هیچ رسانه ای اشاره ای نکرده اما خطیب نماز جمعه نسبت به حضور سبز ها در این روز هشدار می دهد و این همان تاثیر رسانه دیجیتال است.
به گفته شمس الواعظین، حکومت توانایی مقابله با این منظومه را ندارد و راه حل فقط آشتی حکومت با نسل دیجیتال است.
او توضیح می دهد: مطالبات این نسل، سرنگونی نیست هر چند با تاخیری که در احقاق مطالبات صورت می گیرد سطح مطالبات بالاتر می رود و شعارهارادیکال تر می شود اما ما خواهان انقلاب نیستیم چون انقلاب سالها کشور را به عقب می برد. خواهان سرنگونی نیستیم و نسل جدید فقط خواهان تحقق برابری و احترام به رایشان و عدم تحقیر مردم از سوی حکومت است و می خواهد به حقوق مصرح مردم در قانون اساسی احترام گذاشته شود.
به گفته این عضو هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران «اگر به این مطالبات توجه نشود، حکومت راه خود را خواهد رفت و مردم نیز راه خود را و این دور اه موازی هرگز به هم نخواهند رسید.»
شمس الواعظین با شاره به خروج گسترده روزنامه نگاران و تحصیل کردگان از کشور می گوید: ایران تبدیل به کشوری برای تولید شخصیت هایی با مهارت های بالا شده که کشورهای دیگر از آنها بهره برداری می کنند.
وی قدرت تاثیر گذاری مطبوعات را عاملی برای تهدید آنها توسط حکومت می داند و در عین حال می گوید: با تمام فشارها ندا آقا سلطان دو ساعت بعد از جان باختن، جهانی شد، سهراب اعرابی جهانی شد، تجاوز و شکنجه و کشتارها در زندان ها جهانی شد و نیروی انتظامی پذیرفت که در زندان ها، کشتار صورت گرفته هر چند که تاکنون تجاوز را نپذیرفته گویی کشتار قابل پذیرش تر و راحت تر از تجاوز است برای جمهوری اسلامی، چون تجاوز، حوزه اخلاق ادعایی حکومت را زیر سوال می برد.
چگونه سرکوب مطبوعات به رویه ای عادی بدل شد
اما از انقلاب 57 تاخرداد84 بر مطبوعات چه رفته است و روزنامه نگاران شاهد چه روزها و چه سرکوب هایی بوده اند؟ دید مسولان جمهوری اسلامی به رسانه ها چگونه بوده است؟ چه عواملی در کنار هم قرار گرفته و سرکوب مطبوعات و روزنامه نگاران را به روندی عادی در جمهوری اسلامی بدل کرده است؟
رضا معینی، با بیان اینکه مطبوعات ایران از سال 57 تا خرداد 58 آزادترین دوره حیات خویش را تجربه کردند، می گوید: از آن تاریخ به بعد، یعنی از 4 خرداد 58 که با سخنرانی آیت الله خمینی همراه بود و این سخنرانی با این تیتر معروف شد که "بشکنید این قلم ها را" سرکوب آغاز شد.
به گفته او، این اولین موضع گیری رسمی رهبر جمهوری اسلامی نسبت به مطبوعات و آزادی بیان بود.
مسول بخش ایران سازمان گزارشگران بدون مرز می افزاید: بعد از آن سخنرانی، بسیاری از کتاب فروشی ها آتش زده شد و مغول وار، لباس شخصی ها که آن موقع از سوی سپاه و حزب جمهوری اسلامی سازماندهی می شدند، دوران آزادی مطبوعات را به پایان بردند و در همین دوران روزنامه بسیار پرتیراژ آیندگان در میان سکوت همگان تعطیل شد. جامعه مطبوعات باید به این موضوع فکر کند که چرا اعتراض به توقیف آیندگان همگانی نشد .
معینی با اشاره به درگیریهای کردستان که از 28 مرداد 58 آغاز شد می گوید: در این دوران 33 روزنامه و مجله توقیف شدند و موج سرکوب ها ادامه داشت تا زمان جنگ که قوانین دیگری بر کشور حاکم شد و با حاکم شدن قانون اساسی و دولت و استقرار وزارت ارشاد، سرکوب قانونی مطبوعات آغاز شد.
دهه سوگواری برای مطبوعات
وی ، دهه 60 را دهه سوگواری برای مطبوعات ایران می خواند ومی گوید: این دهه همچنان که دهه سوگواری برای اعدام شدگان است دهه سوگواری برای مطبوعات نیز هست؛ عملا در این دهه روزنامه ای نداشتیم و فقط دو روزنامه خاکستری استالینی وجود داشت که منعکس کننده نظرات مقامات رسمی بود. در این دوران حتی برای برخی نیروهای درون حکومت، همچون سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز مشکلاتی در زمینه انتشار نشریه حزبی شان پیش آمد.
اعدام روزنامه نگاران
به گفته معینی در این دوران تعدادی از روزنامه نگاران نیز اعدام شدند که معروف ترین آنها، سعید سلطان پور بود که در اوایل دهه 60، تیرباران شد.
او می گوید که این وضعیت تا پایان جنگ ادامه داشت و پایان جنگ، دوران نشان دادن ویترین ها است یعنی حکومت سعی کرد ویترینی به نمایش گذاشته و وانمود کند که آزادی بیان وجود دارد.
مسول بخش ایران گزارشگران بدون مرز با بیان اینکه مطبوعات ایران به این شیوه عادت کرده بودند می گوید: در اوایل دهه 70 نوعی نشان دادن ویترین ها در مقابل قرارداد های خارجی که برای حکومت مهم بود را شاهد بودیم و از سوی دیگر تلاش بسیار روشنفکران ایرانی راکه از این فضا استفاده کرده و کیان، آدینه، گردون و سخن روز و ... را منتشر کردند که این نشریات بسیار خوش درخشیدند .
وی می افزاید: این روند ادامه داشت تا دوران دولت اصلاحات که برخی نیروهای نزدیک به حاکمیت، اجازه انتشار روزنامه پیدا کردند اما باید گفت هیچ کدام از صاحبان روزنامه های دوم خردادی، روزنامه نگاران مستقل نبودند و به حکومت نزدیکی داشتند اما همین روزنامه ها، یکی از اصلی ترین عرصه های روشنگری را در کشور به وجود آوردند و نقش ارزنده ای ایفا کردند تا بدانجا که دشمنان آزادی مطبوعات با پی بردن به این نقش ارزنده و در سکوت کامل دولت اصلاحات، بیش از 200 روزنامه را توقیف و 170 روزنامه نگار را زندانی کردند وبرای بیش از 600 روزنامه نگار در دادگاه پرونده تشکیل شد و آسیب های بسیار شدیدی به فرهنگ جامعه وارد آمد.
ارسال به:
0 نظرات ::
ارسال یک نظر