آخرین خبرها

کاسپین ماکان, شجاع مرد دیروز و ساده لوح امروز!

۱۳۸۹ فروردین ۷, شنبه

کاسپین ماکان, شجاع مرد دیروز و ساده لوح امروز! جوانی بوده که از قضا این جوان وقتیکه رو در روی صدا و سیما و اطلاعات آقا ایستاد و گفت ندا توسط خود حکومت به قتل رسید و بعد به زندان رفت, شجاع و قهرمان شد اما وقتیکه به شیمون پرز گفت ملت ایران با اسرائیل سر جنگ و دعوا ندارند و صلح می خواهند ساده لوح از آب درآمد

کاسپین ماکان, شجاع مرد دیروز و ساده لوح امروز!


jurselim تصویری از نفرت نظام حاکم و نه مردم صلح طلب محکوم!

در روز قدس صدها هزار شهروند ایرانی در پاسخ به شعار "مرگ بر اسرائیل" پاسخ "مرگ بر روسیه" را می دهند تا بگویند نه تنها با اسرائیل و آمریکا و جهان خارج از خود مشکلی ندارند بلکه با رژیمی مخالف هستند که با حماقت هرچه تمامتر سیاستهای استراتژیک و منافع کوتاه مدت خود را در گرو رژیمهای دم مرگی چون یوگسلاوی سابق و عراق بعث و سوریه بعث و ایران اسلامی جستجو می کند. رژیمهائیکه با ایستادن در برابر اراده ملتهای خود انزجار مردم و جهانیان را برای خود اندوخته اند. پس از حادثه روز قدس, هم جنبش و هم تحلیلگران خارجی این واقعه را به فال نیک گرفته و از آغاز برگ نوینی در سرفصل ایران جدید خبر دادند.

هنوز چند ماه از آن حادثه نگذشته, برخی از دوراندیشان اونلاین ما! سفر کاسپین ماکان به اسرائیل را بهانه ای قرار داده تا با همهمه ای دیگر برخی از پایه های سستی را که جنبش در این چند ماه اخیر بنا نهاد را دوباره بر سر خود و دیگران ویران سازند! مرده شور هرچه تاکتیک سیاسی است برود که آدم برای حفظ موجودیت خود باید از هسته های فارس و رجا و کیهان نیوز آویزان شود.

پس از آنهمه قیل و قال و فضیحت هنوز هم معلوم نیست که مشکل کار کجا است!؟ هرچه هست قضیه از پناهندگی جوانی که به دلیل ارتباطش با خانواده آقاسلطان می بایست مدام تحت نظر دستگاه اطلاعاتی که همه ما یا بدان آشنا هستیم و یا ترکشهایی از آن به ما هم خورده است, و مدام با تلفنی احظار و بازداشت و بازجوئی گردد… فراتر رفته و تبدیل به این گشته که رابطه کاسپین ماکان یا همان قهرمان سابق ما با خانواده آقا سلطان نه یک نامزدی بلکه یک رابطه تهدید آمیز بوده است, در این میان برخی از خبرنگاران کارشته پرده از وجود تصاویر سکسی ندا و کاسپین نیز برداشته اند! برخی هم با رد تمامی اینها مشکل را انحصارا در سفر کاسپین به اسرائیل می دانند!

سوای از اینکه مگر قرار است همه پناهندگان روزنامه نگار و وبلاگ نویس باشند تا پناهندگی آنها به سوء استفاده از چیزی تعبیر نشود, وقتیکه فلان روزنامه نگار با اعلام اینکه از دست حکومت فراری است و آزمند سقف شب است و سر از ترکیه درآورد و پس از آن سر از آمریکا درآورد و در آنجا هم سر از خرید خانه آنچنانی در آنچنان منطقه آمریکا درآورد و پشت بندش میهمان عزیز و ارزنده صدای آمریکا و دیگر صداها و وبسایتها شد کسی چیزی گفت و یا به جائی شک کرد!؟ بلعکس همه ما دبدبه و کبکبه به راه انداخیتیم و تا دینمان به لینکهایش در بالاترین مثبت دادیم و در هر پست و محفلی تاج سرمان کردیمش.. حالا قضیه به کاسپین که رسید چرا اخ و تف برخی ها گل کرد!؟

یک جوانی بوده که از قضا این جوان وقتیکه رو در روی صدا و سیما و اطلاعات آقا ایستاد و گفت ندا توسط خود حکومت به قتل رسید و بعد به زندان رفت, شجاع و قهرمان شد اما وقتیکه به شیمون پرز گفت ملت ایران با اسرائیل سر جنگ و دعوا ندارند و صلح می خواهند ساده لوح از آب درآمد!… حالا این جوان به نمایندگی از خودش و با اعلام نمایندگی از سوی جنبش سبز به اسرائیل سفر کرد و حرفهای خشونت آمیز هم نزد و چیزهای خوبی گفت.. این که دلیل نمی شود ما از سر ترس مثل شتر مرغ سرمان را در برف فرو کنیم و از ندا گرفته تا خانواده او و خود کاسپین را به خاک سیاه بنشانیم. تازه مگر همه طیفهای جنبش سبز نماینده دارند که برخی ها رگ غیرتشان از یک جوان بیست و چند ساله ترکید و گوشزد کردند که این آقا نماینده نیست و نماینده آن یکی است!

از آن دوران جنون آمیز قبل و بعد از انقلاب گرفته تا دوران جنگ و اعدامهای 68 و قتلهای زنجیره ای و جنبش دانشجوئی و جنبش سبز و تا به همین لحظه بیش از یک میلیون ایرانی قربانی ایدئولوژی منحوس این نظام شده اند, مگر این نظام برای پرپر کردن تک تک این شهروندان که هیچیک از آیت الله های خمینی و خامنه ای از آنها ایرانی تر نبوده اند نیاز به سفر کسی به اسرائیل داشت؟ آخر تاکتیک بی سر و ته سکوت, تا مبادا اراجیف رجا نیوز و صدا و سیما از آنچیزی که هست مضحکتر بشود تا کی!؟ اگر قرار است فردای جنبش نیز مثل دیروز جنبش توام با مرگ بر آمریکا و رژیم صهیونیستی و تمامی جانداران روی کره زمین باشد پس برای چه این همه شهروند را رودر روی گلوله و باتوم سر کار گذاشته اید؟ سکوت در برابر عملکرد افراد.. سکوت در برابر طرح مطالبات.. سکوت در برابر شنیدن صدای مردم در خیابان.. سکوت در برابر ماهیت ایران فردا و هزار و یک سکوت تا مبادا خم به ابروی ضرغامی و شریعتمداری بیاید, قرار است جنبش را به کجای کار برساند؟ اصلا آدم عاقلی پیدا شود و بگوید که ما با چه چیزی مخالفیم؟ آیا نوع نظام حاکم معیار تعیین کننده زندگی شهروند ایرانی است یا نحوه و کیفیت زندگی شهروند ایرانی تعیین کننده نظام حاکم است؟

در آخر به این فکر میکنم که اگر روزنامه نگاران و تحلیلگران هاآرتس در اسرائیل هم خود را به سطح روزنامه نگاران ایرانی تنزل می دادند واقعا چه فاجعه ای در اسرائیل رخ می داد!؟

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Cloob :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

0 نظرات ::

طراحی شده توسط ندای ایران زمین